اینکه فرمود: «نحن نقص علیک احسن القصص» یعنی آنچه را که ما میگوییم احسن قصههاست. اولاً تقدیم «نحن» برای افاده حصر است چون بعضی گفتهاند که- معاذالله- «اساطیر الاولین اکتتبها فهی تملی علیه بکره واصیلا» [سوره فرقان، آیه 5] این اسطورههاست و افسانههاست که خودش بافته سر هم کرده برای ما میخواند بعضیها هم برای اینکه جعلی و بدلی قرار بدهند به مرزهای ایران و امثال ایران سفر میکردند قصه رستم و اسفندیار و اینها را یاد میگرفتند میرفتند در مجالس میخواندند.
میگفتند؛ که او از نوح و هود میگوید ما از رستم و اسفندیار میگوییم. همه قصه است. قرآن فرمود: نه ما یک واقعیتی را میگوییم آثارش هم آن است. دلیلش هم این است، در کتابهای آسمانیتان هم هست «فأتوا بالتوراه فاتلوها انکنتم صادقین» [سوره آلعمران، آیه94]. در بعضی از موارد فرمود: آن توراتهایی که پنهان کردید قایم کردید آنها را دربیاورید میبینید همین حرفهاست. اصلا شکل تورات خطی را وجود مبارک پیغمبر در مدت عمر ندید.
در مکه هم از اینها خبری نبود. او گفت این کتابهایی که در کتابخانههایتان قایم کردید آنها را دربیاورید تطبیق کنید زیباتر و بهترین وجهی که در عهدین است در قرآن کریم آمده پس این احسنالقصصبودن مخصوص به جریان حضرت یوسف نیست.
«نحن نقص» نه «نقص نحن». ما این حرفها را میزنیم نه این است که «لسانالذی یلحدون الیه اعجمیٌ و هذا لسان عربیٌ» [سوره نحل، آیه103] ما احتیاجی به او داشته باشیم این نیست نه اینکه «اساطیر الاولین اکتتبها فهی تملی علیه بکره و اصیلا» [سوره فرقان، آیه 5] از آن قبیل نیست ما این حرفها را داریم میگوییم «نحن نقص علیک احسن القصص» و در بخشهایی از این سوره مبارکه نشانه حسن و زیبایی یا احسنبودنِ این را بازگو میکنیم نه اینکه این احسن است نسبت به قصههای دیگر، احسن است نسبت به کتابهای دیگر؛
یعنی تمام قرآن نسبت به کتابهای دیگر احسن است چون «الله نزّل احسن الحدیث» [سوره زمر، آیه23] تمام قصص قرآنی نسبت به قصصی که در کتابهای دیگر است احسن است چون «نحن نقص علیک احسن القصص»؛ عین حق را میگوییم کم و زیاد نمیگوییم آن زواید را حذف میکنیم آنکه سودمند نیست ذکر نمیکنیم لذا فرمود: در این قصه حضرت یوسف(سلاماللهعلیه) «آیاتٌ للسّائلین» [سوره یوسف، آیه7] هست. در همین اوایل سوره در بخش پایانی همین سوره مبارکه فرمود: «لقد کان فیقصصهم عبره لأولیالالباب» [سوره یوسف، آیه111] هم آیه است هم عبرت است خب «نحن نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القرآن»؛ قرآن احسن است چون دارد که «الله نزل احسن الحدیث» [زمر، آیه23] این یک، «نحن نقص علیک احسن القصص» دو، خب قصص دیگر که قرآنی نیست، احسن نیست.
اگر حق باشد حسن است اگر باطل باشد این افعل تعیین است اگر آنها صحیح باشد که آنها هم از کتابهای آسمانی گرفته شدهاند این افعل تفضیل است اگر آنها باطل باشد این افعل تعیین است .