یکشنبه ۷ آذر ۱۳۸۹ - ۰۶:۳۳
۰ نفر

آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی: «تلک آیات الکتاب المبین انا انزلناهُ قرآناً عربیاً لَّعلَّکم تعقلون»، در اینجا 2 نکته است؛ یکی اینکه فرهنگ عربی، لغت عربی خصوصیتی دارد که بین لغات یک مقداری قوی‌تر و رساتر است؛ کلمات مفرد در آن زیاد است، بسیط در آن زیاد است ولی لغات دیگر این‌چنین نیست.

خصوصیت دیگر مربوط به نژاد عرب است که قرآن می‌فرماید: اگر ما کتاب را به غیرعربی نازل می‌کردیم شماها که متعصب در عربیت و عروبتید نمی‌پذیرفتید. اگر «لو نزّلناه قرآناً اعجمیا» شما استنکاف داشتید. پس هم خصوصیت اثباتی عربی و هم خصوصیت سلبی عرب‌زبان‌ها باعث شد که این کتاب به‌صورت عربی بشود.

لذا قرآن کریم چند کار کرد؛ یکی اینکه به هر وسیله‌ای بود وجود مبارک پیغمبر و اهل‌بیت(علیهم‌الصلاه و علیهم‌السلام) به اینها فهماندند که این الفاظ برای ارواح معانی وضع شده است نه برای خصوصیت مصداق؛ به‌اصطلاح برای آن معانی عام و جامع وضع شده است. یا اوایل در حد تشبیه و تنظیر، می‌گفتند شما ترازو را که ‌می‌بینید که یک وزنی دارد و یک موزونی دارد برای سنجش، برای اعمال شما هم شبیه این است.

تشبیه می‌کردند آن نامحسوس را به محسوس که اعمالتان، عقایدتان، اخلاقتان را می‌سنجند نظیر اینکه این‌طور می‌سنجند. در جریان قرآن کریم هم همین‌طور است؛ آن «و یعلّمکم ما لم تکونوا تعلمون» با هیچ فرهنگی بیان نمی‌شود. این‌چنین نیست که مثلاً عربی توانا نباشد، عبری بتواند یا سریانی یا فارسی بتواند. بشر به اندازه فهم خودشان لغت وضع می‌کنند اما «و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون» را بشر چون نمی‌فهمد وضع هم نمی‌کند.

خارج از محدوده محاوره او هم هست لذا با تشبیه و با ترکیب کلمات و با تعریف لغات و با کأن و گویا یک چیزهایی را کم‌کم می‌فهمانند. این خصوصیت عربی‌بودن است با اینکه نسبت به دیگران مبین است سؤال دیگری که مطرح می‌شود این است که وحی که از سنخ الفاظ نیست این عبری و عربی چگونه است؟ اگر از سنخ الفاظ است که آنجا عبری و عربی نیست. اشاره شد که ما یک انزال و تنزیل تجافی‌گونه داریم، یک انزال و تنزیل ترقیقی و تجلی‌گونه. انزال و تنزیل تجافی مثل بارانی که از بالا می‌آید، آنجا شکل می‌گیرد، آب می‌شود و می‌آید پایین یا تگرگ می‌شود، می‌آید پایین یا برف می‌شود، ‌می‌آید پایین؛ آنجا هست برف است؛ اینجا هم هست برف است؛ آنجاست باران است.

اینجاست باران است اما وحی تجلی است، ترقیق است ،نه تجافی. لذا فرمود: این‌قدر ما پایین آوردیم پایین آوردیم پایین آوردیم تا به لباس لفظ درآمد تا قابل گفتن و شنیدن شد «لعلکم تعقلون» اگر شما را دعوت کنیم بیایید بالا آن می‌شود معراج و «دنا فتدلی» و امثال ذلک درمی‌آید. خب شما که اهل آن مرحله نیستید ناچاریم او را تنزل بدهیم به دست شما برسد؛ بخواهیم تنزل بدهیم باید به لباس لفظ دربیاوریم. پس بنابراین وحی در مراحل طبیعت لفظ دارد. در «انا انزلناه قرآناً عربیاً لعلکم تعقلون» این لعل به مخاطب برمی‌گردد نه خدای سبحان؛ با لعل سخن می‌گوید چون در آن مقام مقامِ تردید و شک و امثال ذلک نیست.

کد خبر 121768

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز