یکشنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۹ - ۰۷:۳۳
۰ نفر

آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی: «الر/ تلک آیات الکتاب المبین/ انا انزلناهُ قرآناً عربیاً لَّعلَّکم تعقلون...» حروف مقطعه از نظر شمارشِ آیات به 3 قسم تقسیم می‌شود؛ بعضی از حروف مقطعه جزء آیه‌اند نظیر آنچه در سوره مبارکه یونس بود، هود بود و همین سوره یوسف هست.

 سوره ابراهیم، سوره حجر، در همه اینها این حرف مقطعه یک آیه نیست بلکه جزء آیه است نظیر سوره ص (ص والقرآن ذی الذّکر) که آن «ص» هم جزء آیه است. قسم دوم حروف مقطعه‌اند که یک آیه را تشکیل می‌دهند مثل «الم»، «المص»، «حم» که اینها یک آیه را تشکیل می‌دهند. قسم سوم آن حروف مقطعه‌اند که 2آیه را تشکیل می‌دهند مثل «حم / عسق». این «حم» یک آیه است «عسق» دو آیه است که مجموع این دو آیه از همین حروف مقطعه تشکیل شد. پس حروف مقطعه 3قسم است؛ یا جزء آیه است یا یک آیه مستقل است یا 2آیه را تشکیل می‌دهند و ارتباطی هم بین این «الر» با مضمون آیه است.

سیدنا الاستاد(رضوان‌الله علیه) این حروف مقطعه را هم برابر با «القرآن یفسر بعضه بعضا» معنا کرده‌اند. ایشان نظر شریفشان این است که (در خصوص این سوره یوسف بحث نکردند در سوره مبارکه شوری آنجا بحث کردند) می‌فرمایند: همانطوری که آیات قرآن «یفسر بعضه بعضا» این حروف مقطعه هم همینطور است.

آن‌وقت نتیجه‌ای که می‌گیرند این است که می‌گویند: ما اگر سوره‌ای که اولش «الم» است این را بررسی کنیم سوره‌ای که اولش «ص» است این را بررسی کنیم و سوره‌ای که نظیر اعراف اولش «المص» است بررسی کنیم این سه تا بررسی به ما می‌‌فهماند که مضمون آن سوره‌هایی که اولش «الم» است یک چیز است؛ مضمون آن سوره‌ای که اولش «ص» است یک چیز است؛ مضمون آن سوره‌ای که «المص» است مجموع این دو تا مضمون‌هاست. شواهدی هم برای این کار اقامه می‌فرمایند؛ می‌فرمایند: همانطوری که آیات «یفسر بعضه بعضا» این حروف مقطعه هم «یفسر بعضه بعضا».

مرحوم شیخ طوسی(رضوان‌الله علیه) نظر شریفشان این است که این حروف مقطعه اسمای سور است. وجوه فراوانی برای این گفته شده، حرف‌های ناگفته هنوز زیاد است. درباره حروف مقطعه بخشی از این اقوال و آرا در همان جلد اول تسنیم آمده است؛ «الر/ تلک آیات الکتاب المبین».

این تلک به لحاظ کتاب یا ذلک که «ذلک الکتاب» است به لحاظ کتاب «الم/ ذلک الکتاب لا ریب فیه» یا «الر/ تلک آیات الکتاب» آنجا چون مشارالیه مذکر است ذلک گفته شد اینجا چون مشارالیه مؤنث است تلک گفته شد، در آنجا بیان شده است که با اینکه کتاب حاضر است جامعه بشری در خدمت این قرآن کریم‌اند مع‌ذلک برای رفعت مقام از او به اشاره بعید یاد کرده است مثل اینکه انسان در حضور یک شخص «عظیم‌الشأن» نشسته است، می‌گوید: ما به آن جناب عرض کردیم ما به آن جناب گفتیم.

این ما به آن جناب گفتیم. یا در ادعیه مثلا با اینکه خدای سبحان شاهد و حاضر است می‌گوییم «هو‌الذی» کذا «هو‌الذی» کذا یا «انت هو‌الذی» کذا که از او به غایب یاد می‌کنیم؛ خب این تعبیر به دور برای بعد مکانت است؛ نه مکان بعد منزلت است نه زمان. «الر/ تلک آیات الکتاب» که کتاب همین قرآن کریم است. این کتاب مبین است؛ هم مبین است فی نفسه هم مبین است لغیره. مبین یعنی روشن؛ هم روشن هم روشنگر. برخی‌ها خواسته‌اند بگویند منظور از این کتاب، لوح محفوظ است. او می‌تواند مرحله بالای همین قرآن کریم باشد ولی ظاهر کتاب مبین همین قرآن کریم است.

کد خبر 121229

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز