در آن روزگار، دولت الحبیب بورقیبه، رئیسجمهور پیشین تونس، مجبور به اعلام حالت فوقالعاده شد و ارتش مسئولیت رویارویی با تحرکات اعتراضآمیز مردمی را به دست گرفت و در مدتی کمتر از یک ماه - همان مدتی که باعث سرنگونی زینالعابدینبنعلی، رئیسجمهور مخلوع تونس شد- ارتش توانست اعتراضات خودجوش تونسیها را آرام کند؛ اما این بار از این مسئولیت بازماند. با این حال، سرنوشت دو رئیسجمهور مشابه هم نبود: زینالعابدینبنعلی که در آن روزگار سمت نخستوزیری را به دست داشت، 7 پزشک را قانع کرد تا حکم به ناتوانی الحبیب بورقیبه رئیسجمهور پیشین این کشور در اداره امور کشور دهند. در پی آن، بنعلی با وعده آغاز عهدی جدید و آیندهای روشن، تونسیها را بهدنبال خود کشاند.
از زمان آن وعدهها، 23سال گذشت. تونسیها آن قدر صبر پیشه کردند تا یک جوان تحصیلکرده آتش زیر خاکستر را برافروخت و آب در خوابگه مورچگان ریخت و نظام حاکم را بر باد داد و خاک در چشم طمع رئیسجمهور مادامالعمر پاشید.
تونس با جمعیتی اندکی بیش از 10میلیون نفر در شمال آفریقا و جنوب دریای مدیترانه و در غرب لیبی و شرق الجزایر واقع شده است. تونس بهعلت سرسبزیاش در محدوده شمالی در میان کشورهای عربی به تونس سبز معروف است.
این کشور حدود 60سال پیش توانست براساس پیمان معروف به پیمان پاریس، از استعمار فرانسه خارج شده و استقلال خود را رسما اعلام کند و در پی آن، الحبیب بورقیبه رهبری کشور را به دست گرفت. اما بورقیبه کشور را با مشت آهنین اداره کرد و ضمن تحمیل سیاست حزب واحد بر کشور، معترضان را به کناری زد و خود حاکم مطلق شد. حاکمیت وی بیش از 3دهه طول کشید اما اعتراضات محدود و خیابانی مردم، توانست حکومت او را ساقط کند و در سال1987 یک افسر عالیرتبه پلیس توانست فرصت را مغتنم شمرده و در انقلابی سفید خود را بهعنوان جانشین بورقیبه معرفی کند.
زینالعابدینبنعلی کیست؟
زینالعابدینبنعلی متولد 3سپتامبر 1936 در شهر توریستی حمام سوسه و دومین رئیسجمهور تونس پس از الحبیب بورقیبه بود که در 7نوامبر 1987 قدرت را به دست گرفت.
او پس از ورود به ارتش مسئولیتهایی نظیر مدیرکلی امنیت ملی را به دست گرفت. در سال1980 سفیر تونس در لهستان شد اما 4سال بعد مجددا مدیرکلی امنیت ملی را بهعهده گرفت تا اینکه یک سال بعد وزیر امنیت ملی شد. در 1986 ضمن عضویت در دیوان سیاسی حزب سوسیال قانونگرای حاکم به سرعت پلههای ترقی در این حزب را پشت سر گذاشت و سپس در دولت رشید صفر وزیر کشور شد و در سال1987 با حفظ سمت، نخستوزیر تونس شد و بدین ترتیب راه وی برای به دست گرفتن بالاترین پست تونس هموار شد.
بن علی در کودتایی آرام و بیسر و صدا، ضمن کنار گذاردن الحبیب بورقیبه، خود را رئیسجمهور کشور معرفی کرد و در سال1994 و 1999 در انتخابات ریاستجمهوری در این مقام ماند. در پی آن، ضمن تعدیل قانون اساسی، کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری 2004 شد تا اینکه برای پنجمین بار در سال2009 وارد بیستمین سال ریاستجمهوری شد و بیش از یک سال بعد یعنی طی روزهای گذشته مردم تونس او را کنار زدند.
آغاز ماجرا
محمد البوعزیزی، جوان تحصیل کرده اما سبزیفروش تونسی در 17دسامبر2010 پس از آنکه مسئولان شهر سیدیبوزید تنها وسیله کسب روزیاش را مصادره کردند و از پذیرش شکایتش علیه یک پلیس خانم که به او سیلی زده بود، خودداری کردند، در مقابل ساختمان مدیریت شهر خودسوزی کرد.
همین خودسوزی کافی بود تا یک روز بعد صدها جوان در این شهر به خیابانها ریخته و به نشانه همبستگی با البوعزیزی و در اعتراض به افزایش بیکاری، با نیروهای امنیتی درگیر شوند. این اعتراضها 2 روز بعد از مرکز این شهر به دیگر شهرها کشیده شد.
اما زینالعابدینبنعلی 12روز بعد لب به سخن گشود و ضمن محکوم کردن اعتراضات، آنها را اقداماتی غیرقانونی خواند که به تصویر تونس در نگاه سرمایهگذاران خدشه وارد میآورد و در عین حال، متعهد شد قانون را با تمام توان اجرا خواهد کرد.
تهدیدهای بن علی راه به جایی نبرد و او مجددا مجبور شد جلوی دوربینها برود و این بار وعده فراهمسازی فرصتهای شغلی و اختصاص چند میلیارد دلار برای حل معضل بیکاری جوانان بدهد.
بنعلی برای خاموش کردن صدای معترضان، مشاوران و وزیران را برکنار کرد؛ دوست قدیمیاش معمر قذافی رهبر لیبی هم دست به کار شد و تمام موانع فراروی تونسیها برای کار در لیبی را برداشت اما این تلاشها راه به جایی نبرد.
سال میلادی پایان یافت اما درگیریها و اعتراضات پایانی نداشت و تنها 3 روز پس از آغاز سال جدید میلادی، درگیریهای شدیدی میان معترضان و نیروهای امنیتی در شهرهای دیگر از سر گرفته شد. 2روز بعد محمدالبوعزیزی درگذشت و وارد تاریخ شد بیآنکه بداند 9روز بعد از وفاتش نظام حاکم در تونس هم به تاریخ خواهد پیوست. از زمان آغاز اعتراضات تا پایان آنها بیش از 68 نفر کشته شدند و پس از سرنگونی بن علی، دهها نفر در زندانها و در حملات افراد مسلح کشته و زخمی شدند.
بنعلی در آخرین نطق تلویزیونی خود در 13ژانویه، آشفته و نگران ظاهر شد و ضمن اذعان به بسیاری از اهمالها و سهلانگاریها، وعده داد اصلاحات گسترده سیاسی در کشور انجام خواهد داد و به محض پایان یافتن ریاستجمهوریاش از قدرت کناره خواهد گرفت.
اما 14 ژانویه2011 در تاریخ تونس روز دیگری بود؛ رئیسجمهور ضمن منحل کردن دولت و عزل شماری از مشاوران ارشد و ویژه خود، حالت فوقالعاده در کشور اعلام کرد. روز به شب نرسیده، زینالعابدینبنعلی، کشور را ترک گفت و با هواپیمای شخصی در ساعات آخر شب در عربستان سعودی به زمین نشست تا بدینترتیب مردم، گفته مقام تونسی خطاب به محمدالبوعزیزی را این بار خطاب به بن علی تکرار کنند: از اینجا برو، اینجا جای تو نیست.
چرا تونس به اینجا رسید؟
تونس در روزگار بن علی شاهد شکوفایی اقتصادی بود و سازمانهای مستقل بینالمللی چندین بار این کشور را از لحاظ رقابت اقتصادی و میانگین رشد در مرتبه نخست نشاندند. نسخه اقتصادی تونس توانست نظر بسیاری از شرکای غربی را بهخود جلب کند و در پی آن، غرب کوشید تا این نسخه را برای مقابله با موج اسلامگرایی در کشورهای منطقه تجویز کند و بدینترتیب نظامی سیاسی متکی بر اقتصاد را به این کشورها معرفی کند.
اما موفقیتهای اقتصادی بنعلی نتوانست صدای رسای سازمانهای حقوقی بینالمللی در قبال نقض حقوق بشر، قلع و قمع اپوزیسیون و سانسور کامل رسانههای گروهی و آزادی بیان را خاموش کند. بهطوری که بنعلی در سال1998 در فهرست 10نفر نخست دشمن آزادی مطبوعات در جهان معرفی شد.
در این میان، لیلی الطرابلسی همسر بنعلی و دامادهایش نقش کلیدی در فساد اداری تونس داشتند. کتاب« بانوی حاکم بر کارتاژ؛ دستی سایه انداخته بر تونس» تالیف چند نویسنده فرانسوی که زندگی همسر بنعلی را به تصویر میکشد، قدرت و نفوذ وی را بیش از نخستوزیر توصیف میکند که وزرا، سفرا و مدیران کل را عزل میکند و عنکبوتوار بر بسیاری از بخشهای اقتصادی نظیر تلفنهای همراه و آموزش غیردولتی تار تنیده است. خانواده طرابلسی و الماطری از سال1997 توانستند بخشهایی مهم از اقتصاد کشور را به دست گیرند و بدین ترتیب فساد اداری بیش از گذشته بر سر تونس سایه انداخت.
آنچه در تونس روی داد، بیش از آنکه اعتراض به بیکاری بود، اعتراض به شیوه اداره کشور بود. فساد اداری و جمع آمدن ثروت و قدرت در دست خانواده حاکم و اطرافیان آن، چنان این کشور به ظاهر آرام را فراگرفته بود که یک جرقه برای بر باد دادن نظام حاکم کافی بود. اکنون این رویداد تبدیل به شبحی ترسناک برای دیکتاتوران خاورمیانه عربی و الگویی برای ملتهای تحت استبداد این دیکتاتورها شده است. الجزایر، مراکش، موریتانی و اخیرا اردن صحنه اعتراضات مشابه تونس بود اما اینکه آیا این سناریو تا چه حد تکرار خواهد شد، معلوم نیست.
شاید در این میان، مصر شکنندهترین کشور از این منظر باشد. مصر کشوری است که 50درصد از مواد غذایی جمعیت 80میلیونی خود را از راه واردات تأمین میکند. حسنی مبارک رئیسجمهوری 82ساله این کشور اکنون شاید مجبور باشد با نگاه احترام آمیزتری به اعتراضات مردم بنگرد و به آنها گوش فرادهد.
بهنظر میرسد تونس امروز به بلوغ سیاسی، فکری و فرهنگی رسیده و راه دستیابی به دمکراسی و رهایی از دیکتاتوری را یافته است. آنچه در تونس روی داد، ترس از هیبت دولت و حزب حاکم را از بین برده و ملتهای عرب بیش از پیش به شکنندگی و پوسیدگی نظام حاکم بر آنان پی بردهاند. سناریوی تونس را میتوان آغاز بازی دومینویی دانست که دیر یا زود درباره بسیاری از کشورهای عربی مصداق خواهد یافت. میتوان گفت در منطقه خاورمیانه عربی تحولاتی در حال رخ دادن است. بسیاری از رهبران عرب دیر یا زود باید مقصد هواپیماهای شخصی خود را تعیین کنند.