بهجایش میتوان سیلی از توجیهات و بهانهها را شنید که گناه بر گردن دیگری میافتد و شانه از زیر بار مسئولیتها خالی میشود. دیروز نامهای از آقای بهروز افخمی انتشار یافت تا شاید امواج انتقادهای توفنده به فیلم «فرزند صبح» و فریادهای اعتراضآمیز به این ساخته افخمی را کمی بخواباند.
در بخشی از این نامه آمده بود: «وقتی خواندن فیلمنامه بهتر و تأثیرگذارتر از تماشای فیلم باشد، منتقدان و تماشاگران حق دارند بپرسند که شما در این 10 سال چه غلطی میکردید؟ و چرا این همه پول و کار و زحمت هنرمندان دیگر را هدر دادهاید. من و سیفالله داد [تدوینگر قبلی فرزند صبح] شرمنده اخلاق آقای ارگانی [ناظر کیفی فیلم] هستیم. ایشان نام ما را برخلاف حقیقت و رضایت خودمان روی دستپخت ضایع و سرد و بدمزه خودشان گذاشتهاند.
سیفالله که در دنیای بهتریست و شاید به حرص و جوش خوردن من میخندد، اما من چه کنم که هنوز زندهام و باید برای افتضاحی که ایشان بهبار آوردهاند به تماشاگرانی جواب دهم که فیلمسازی بلد نیستند و نباید هم بلد باشند. آنها که تفاوت قاب کامل و پرده عریض را نمیدانند و تفاوت میان فیلم تدوین شده و تدوین نشده را نمیفهمند و نمیدانند که با دوبله و صداگذاری و موسیقی سرسری و نامربوط چطور میشود فیلم خوبی را خراب کرد، با سرزنش به من نگاه میکنند و توضیح میخواهند.»
البته داوری اینکه فیلمنامه بهتر از فیلم است را آقای افخمی باید به دیگران واگذار کند اما اگر فرض آقای افخمی را بپذیریم، باز این سؤال پیش میآید که چه کسی مسئولیت تبدیل فیلمنامه به صحنههای آمده روی نگاتیو فرزند صبح را داشته است؟
میشود اینگونه فرض کرد که بهروز افخمی سراغ موضوعی رفته است که نفس انتخاب آن و شهامت نزدیکشدن به چنین سوژهای ستودنی است،
اما برای اینکه انگ سفارشیبودن به چنین اثری نخورد، بهجای روایتی سرراست، داستان را بهگونهای پیشبرده که چنین تصوری برای مخاطبان پیش نیاید؛ اتفاقی که موجب پریشانی قصه شده و در هر صورت فرزند صبح آنطور که باید و شاید و آنگونه که افخمی میخواسته، از آب درنیامده است؛ این شده که چندین سال آسمان و ریسمان بافته، شرطهای سنگین و تقریبا محال پیشپای تهیهکننده و سفارشدهندگان گذاشته تا سرآخر زیربار مسئولیت ساخت چنین فیلمی نرود.
پذیرفتنی است که اگر فیلم فرزند صبح تدوین و دوبله درستی داشت، دیگر تا این حد به فاجعه تبدیل نمیشد اما باز هم کلیت اثر انتقادآمیز است و صرف اصلاح مسائل و مشکلات فنی، آنرا به یک فیلم مقبول بدل نمیکند. برای همین است که افخمی تقلا میکند با بزرگنمایی مشکلات فنی که بهزعم او به فیلم کنونی تحمیل شدهاند، مسئولیت کار نیمهکاره خود را از دوش بردارد؛ درحالیکه افخمی بابت همان فیلمنامه و برای همان راشهایی که گرفته حداقل یک عذرخواهی بدهکار است.