دلشاد تهرانی، پژوهشگر نهجالبلاغه و استاد دانشکده علوم حدیث است که آثار مختلفی را منتشر کرده ازجمله کتاب «سیره نبوی» او که در سال 1385 بهعنوان کتاب سال برگزیده شد. «دلالت دولت» آخرین اثر این محقق درباره آییننامه حکومت و مدیریت در عهدنامه مالکاشتر است که آبانماه سال گذشته رونمایی شد. دکتر دلشاد تهرانی ابتدای سخنانش با تأکید بر اینکه ضروری است بهدنبال راهکارهای مناسب برای استخراج و تحقق سخنان امیرالمؤمنین(ع) در زمینه و علم مدیریت باشیم، گفت: عهدنامه مالک اشتر در سال 38 یا 39 هجری از سوی امیرالمؤمنین(ع) انشاء شد ولی اگر امروز به آن عمل کنیم مسائل و مشکلات مدیریتی ما را حل میکند چون مدیریت موفق از نگاه امیرالمؤمنین(ع) مدیریتی است که بتواند بهخوبی امور را تدبیر کند و اگر مدیریت صحیح در جامعه و کشور وجود داشته باشد همه چیز اصلاح میشود. گزارش این نشست را با هم میخوانیم.
دلشاد تهرانی با اشاره به اینکه در مبانی اخلاق مدیریتی باید در 5نگاه خدا، خود، کار، مردم و مسئولیت تأمل کرد، اظهار کرد: هر فرد مسئولی باید همیشه خدا را ناظر و حاضر بر اعمال و رفتار خود بداند. اگر انسان در جایگاه مدیریت نسبت به مردم ظلم و ستم کند حرب با خدا به حساب میآید و حرب از حارب بالاتر است، همانطور که عدل بالاتر از عادل بودن.
بنابراین طبق سفارش امام علی(ع) به مالک، نیکوترین اندوختهها برای مدیر، اندوختن عمل صالح و کار شایسته است. درخصوص نگاه مردم در مدیریت هم باید گفت که امام علی(ع) میفرماید که نظر، فهم و دید مردم اعتبار دارد، اینکه مردم نمیدانند و نمیفهمند و فقط من عقل کل هستم، با دیدگاه مدیریتی امام علی(ع) منافات دارد.
در بحث چگونگی مدیریت امام علی(ع) نگاه مسئولان هم وجود دارد. امام علی(ع) با توجه بهنظری که درباره برتری خدا از همه بندگانش دارد، معتقد است که گزیدهترین مردم نزد حاکم باید کسی باشد که سخن حق را بیشتر به او بگوید و او را در انجام کارهایی که خدا آن را برای دوستان خود نمیپسندد از همه کمتر یاری برساند. از این جمله این نکته برداشت میشود که نگاه به مسئولان باید خیرخواهانه و نه چاپلوسانه باشد و بتوان به راحتی نظر داد و انتقاد کرد.
نویسنده کتاب «مدرسه حسینی» با اشاره به اینکه اصطلاحی که در دین اسلام در بحث مدیریت وجود دارد، «تدبیر» است، گفت: بنا بر تعریف مرحوم شیخ حسن مصطفوی - لغتشناس - در کتاب «التحقیق فی حکمهالقرآن»، تدبر به معنای سامان دادن امور به بهترین نحو است تا امور به عاقبت نیکو برسد. این معنا، مفهومرسایی است در اینکه ساز و کار مدیریت در مناسبات و روابط چگونه باشد تا به عاقبت نیکو برسیم. در گفتار امیرالمؤمنین(ع) هم از واژه تدبیر استفاده شده است؛ مثلا ایشان میفرماید: «هیچ خردی مثل تدبیر نیست»؛ یعنی بالاترین نشانه خرد، تدبیر امور است. وی به کتاب «وقعهصفین» نوشته نصر بن مزاحم، از قدمای تاریخ اسلام اشاره و اظهار کرد: تعبیری از امام علی(ع) نقل شده که «هیچ مملکتی جز به تدبیر و مدیریت صحیح برپا نمیشود.» در نگاه امام علی (ع) تدبیر چیزی است که اگر وجود داشته باشد، همه چیز به سامان میرسد.
در «غررالحکم و دررالکلم» از ایشان نقل شده که «تدبیر نیکو و مدیریت صحیح دارایی اندک را رشد و بدی تدبیر، ثروت بسیار را به فنا میدهد.» اگر کشوری همه امکانات را داشته باشد اما تدبیر صحیح و مدیریت درست در آن وجود نداشته باشد، همه امکانات را به باد میدهد و اگر مملکتی دارای منابع و امکانات نباشد ولی در آن عقل و تدبیر باشد، مملکت به سامان میرسد. همه خیرها و درستیها تابع مدیریت صحیح است؛ چه کوچکترین سازمان مدیریتی که خود انسان باشد، چه خانواده و جامعه و مملکت.
نویسنده کتاب «دلالت دولت» در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه در آموزههای امیرالمؤمنین(ع) اخلاق مجموعهای سازماندهی شده از گویشها، روشها، گرایشها، ارزشها و بینشهاست، گفت: ما در هر ساز و کار مدیریتیای باید تکلیف خود را با این موارد مشخص کنیم و گرایشهای مهم در سازمان را تعریف کنیم تا همانطور که امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر تأکید دارند که باید در امر حکومت و مدیریت تمام موارد زائد را حذف کنیم تا به سمت جلو قدم برداریم، ما نیز با پیش گرفتن این روشها شاهد بهبود روند مدیریتی در سازمانهای خود باشیم.
دلشاد تهرانی با تأکید بر اینکه اخلاق در آموزههای امیرالمؤمنین(ع) از اهمیت زیادی برخوردار است که نباید از آن دور شد، تصریح کرد: در خطبه 192 نهجالبلاغه آمده است: «اگر چارهای جز تعصب ورزیدن نباشد، پس باید تعصب ورزیدن شما برای خویهای باارزش و کارهای پسندیده و کردارها و امور نیکو باشد.» در قرآن همه امور برای رسیدن به اخلاق، واجب شده است؛ پرداختن به نماز و روزه و سایر امور دینی برای این است که ما به یکسری از اخلاقیات در زندگی خود دست یابیم. اگر اخلاق مدیریتی با این حلقهها تحقق یابد، ما به مدیریت موفق دست پیدا خواهیم کرد. امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر مبنا، اصول، روشها و سیاستهای مدیریتی را بیان کرده است و پس از آن میفرمایند: «همه این آموزهها برای دستیابی به موفقیت است». و اگر به این آموزهها توجه کنیم مواردی تازه و جدید را مییابیم و با وجود اینکه این عهدنامه مربوط به گذشته است اما مطالب آن هرگز کهنه و قدیمی نخواهد شد و با کمک آنها میتوانیم مسائل مدیریتی خود را حل کنیم. وی تأکید کرد: امیرالمؤمنین(ع) نهایت موفقیت را کسب رضایت دانستهاند و برای اینکه کسی در این زمینه ادعای واهی نداشته باشد و بعد از انجام کارهای ناپسند نگوید اعمال من مورد پسند خداوند است، باید به این نکات توجه کرد که عبارتند از: برپا داشتن دلیل و عذر برای خدا و خلق خدا و توجه به سخنانی که مردم درباره او و طریقه مدیریتش میگویند، همچنین باید دید فردی که در سازمانی نقش مدیریتی دارد، آیا کرامت و ارزش زیردستان خود راحفظ کرده و درصدد افزایش ارزش انسانها برمیآید یا خیر؟
اخلاق مدیریت
نویسنده کتاب «نهضت حسینی و عزت حسینی» نگاهشناسی، وظیفهشناسی و حقوقشناسی را جزو ارکان اصلی اخلاقی مدیریت از دیدگاه امام علی(ع) دانست و اظهار کرد: به باور ایشان، هر تباهیای در مدیریت بهدلیل قرار گرفتن افراد در مسئولیتهایی است که صلاحیت آنرا ندارند. بنابراین هنگام بروز هر مشکلی در یک سازمان باید به موضوع شایستهسالاری پرداخت و آن را در سازمان حاکم کرد. همچنین امیرالمؤمنین(ع) بر حاکم نشدن رابطه به جای ضابطه تأکید دارند و میفرمایند که هیچ فردی را از روی روابط، بخشش و خودخواهی بر سر کار نیاور و در کارها مشورت کن، زیرا اگر خلاف این امر محقق شود، در واقع شاخههایی از ستم و خیانت محقق شده است.
استاد دانشکده علوم حدیث با تأکید بر اینکه امام علی(ع) همچنین بر نصب افراد باحیا و باتجربهای که پیشینه خوبی دارند و دوراندیش هستند تأکید میکنند، گفت: البته مقصود ایشان از حیا، حفظ حریمهاست. نکته مهم دیگر در انتخاب مدیران، تربیت صحیح آنان است، افراد فهمیدهای که کمترین طمع بر آنها اشراف نمییابد. یکی از نکات ظریفی که امیرالمؤمنین(ع) بر آن تأکید میکنند، اکتفا نکردن بر زیرکی و فراست و خوشگمانی در انتخاب مدیران است، زیرا بسیارند افرادی که حفظ ظاهر را بهخوبی میدانند اما در باطن شایستگی لازم را ندارند. وی تصریح کرد: مدیران باید بدانند وجود تملق در ادارات باعث فساد خواهد شد و همه باید بتوانند به راحتی سخن گفته و معایب را بیان کنند.