آخرین روزهای خرداد سال 81 مرد جوانی به کلانتری 108 تهران رفت و از ناپدید شدن مرموز برادرش خبر داد. این مرد به ماموران گفت: برادرم شب گذشته قصد داشت برای خداحافظی از یکی از دوستانش که عازم تایلند بود، به دیدن او برود برای همین وی را به خیابانی در غرب تهران که خانه دوستش در آنجا بود بردم اما کسی در خانه نبود. همان لحظه برادرم زن جوانی را دید که کنار خیابان ایستاده و بلافاصله از ماشین پیاده شد. بعد به من گفت که با آژانس به خانه برمیگردد و خواست که آنجا را ترک کنم. من هم همین کار را کردم اما چون رفتار برادرم مشکوک بود، چند ساعت بعد با تلفن همراهش تماس گرفتم اما گوشی او خاموش بود. همین مسئله باعث نگرانیام شد و با گذشت 24 ساعت از ماجرا، وقتی دیدم خبری از او نشده تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس اطلاع دهم.
بعد از اظهارات مرد جوان، کارآگاهان به دستور قاضی شعبه 1156 دادگاه بعثت، جستوجو برای پیدا کردن ردی از برادر گمشده او را شروع کردند. آنها متوجه شدند زن جوانی که شب حادثه در خیابان دیده شده بود، مژگان نام دارد و احتمالا از سرنوشت مرد گمشده باخبر است بنابراین راهی محل زندگی او شدند اما شوهر وی که فرامرز نام دارد مدعی شد از مژگان هیچ خبری ندارد. این مرد به ماموران گفت: مدت زیادی است که از مژگان جدا شدهام و فقط میدانم که او بعد از جدایی از من در یک بیمارستان مشغول به کار شده و دیگر چیزی از او نمیدانم. بعد از اظهارات این مرد ماموران راهی بیمارستان مورد نظر شدند اما مژگان پیش از رسیدن آنها از آنجا اخراج شده و محل کارش را ترک کرده بود. این در حالی بود که همسر او نیز بعد از رفتن ماموران از خانهاش، آنجا را ترک کرده و ناپدید شده بود. بنابراین شکی برای ماموران باقی نماند که این زوج از راز ناپدید شدن مرد گمشده خبر دارند اما در ادامه جستوجوها هیچ سرنخی از آنها به دست نیامد.
درحالیکه تحقیقات برای کشف راز ناپدید شدن مرد گمشده با بن بست روبهرو شده بود، با گذشت 9 سال از ماجرا پرونده به دستور قاضی گیوکی، رئیس شعبه 1156 دادگاه بعثت، بار دیگر به جریان افتاد. کارآگاهان اداره دهم و یازدهم پلیس آگاهی تهران با انجام بررسیهای هماهنگ، رد این زوج فراری را بعد از سالها در یکی از روستاهای شهرستان نشتارود به دست آوردند. به این ترتیب زن جوان در خانه روستایی و شوهرش بعد از فرار به تهران در میدان راهآهن دستگیر شد. زوج جوان در بازجوییها پرده از راز قتل مرد ناپدید شده برداشتند و در این میان مرد جوان گفت: من و همسرم از مدتی قبل از جنایت، مقتول را میشناختیم اما بر سر موضوعی با او دچار اختلاف شدیم و تصمیم به قتل وی گرفتیم.
برای همین شب حادثه به بهانهای او را به خانهمان کشاندیم و با ضربات چاقو وی را به قتل رساندیم. مدت 3 سال جسد مقتول را در داخل صندوقچهای در زیرزمین خانهمان دفن کردیم اما وقتی متوجه شدیم صاحبخانه قصد دارد آنجا را دوباره بسازد، بقایای جسد را از زیر خاک بیرون آورده و بعد از انتقال به اصفهان، در بیابان رها کردیم. سرهنگ کارآگاه آریا حاجیزاده - معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ- با اعلام این خبر گفت: تحقیقات تکمیلی ادامه دارد.