پرومود باترا (Promod Batra) مینویسد: من علاقه مند به پیدا کردن جواب مشکلات پیچیده نیستم. من یک فرد معمولی هستم با هوشی متوسط ؛ اما نه نامعقول، با یک آرزو و خواسته مهم برای خوشحال ساختن دقیقا خودم.چون وقتی من خودم خوشحال هستم، میتوانم دیگران را هم خوشحال کنم.
او در این کتاب میخواهد ما را با تحقیقاتش آشنا کند که طی آن به تعاریف جدیدی از مدیریت رضایتمندی و خرسندی در زندگی رسیده و این معانی میتواند نقش مهمی برای کاهش استرس ایفا کند.
باترا میگوید : من بلاخره به این نتیجه رسیدم که دو نوع رضایتمندی و خرسندی وجود دارد.خرسندیهای ساده و رضایتمندیهای غیرعاقلانه و به عبارت دقیقتر و خودمانیتر! رضایتمندیهای احمقانه.
او میافزاید: متاسفانه این طبیعت ماست که بیشتر جذب خرسندیهایی شویم که به طور ذاتی استرس آور و آسیبزاست. اما من تصمیم گرفتهام برای شاد کردن خودم،به جای رفتن به سوی خرسندیهاینابخردانه خود را محدود به کسب رضایتمندی های ساده کنم.
اما چه تعاریفی میتوان برای این دو نوع خرسندی بیان کرد؟ پرومود باترا معتقد است این تعاریف بستگی دارد به اینکه چگونه این خرسندی ها را در ذهنتان نگاه کنید؛ چرا که بر همین مبنا، استرستان را کاهش یا افزایش میدهید.
برای مثال، بازی با نوه هایش یک رضایت مندی ساده خیلی خوب برای او محسوب می شود که فراوانی امکان ایجاد آن، بار این خرسندی را هرچه سنگینتر میکند.
باترا اشاره به این نکته میکند که نوهاش گاهی به یک دسته کلید بیشتر از او اهمیت داده اما سعی کرده با بکارگیری روش هایی از جمله ایجاد هماهنگی بیشتر با نوهاش به جای تلاش برای تغییر او، مجذوبیت بیشتری برایش بوجود آورد. و یا از مثالهای دیگری گفته که اختلافات خانوادگی اجازه استفاده از چنین خرسندیهایی را نمیدهد و در واقع زمینهساز خرسندیهای نابحردانه و احمقانه است که در این گفتار کوتاه امکان طرح آنها نیست.
او مینویسد توانایی بشر در فکرکردن، او را از حیوانات متمایز میکند؛ همین تفکر و تعقل به او حکم میکند از خرسندیهای ساده زندگی لذت ببرد.