این هنرمند عکاس معتقد است که هنر معاصر ایران با وجود آنکه عمری طولانی ندارد، اما در این دوره کوتاه توانسته جایگاه ویژه خود را در منطقه و جهان نشان دهد. بهانه گفتوگوی ما انتشار فصلنامه بینالمللی هنر فردا- که با توجه به نیاز روز جامعه تجسمی در این حوزه انتشار مییابد- بود، اما به وضعیت هنر معاصر ایران در منطقه و جهان هم پرداختیم...
- به نظر میرسد فصلنامه تخصصی هنر فردا بهصورت تحلیلی به موضوع هنرهای تجسمی میخواهد بپردازد. اساسا ایده اولیه این فصلنامه چگونه شکل گرفت و شامل چه بخشهایی است؟
همان طور که میدانید، در عرصه هنرهای تجسمی کمتر کارهای تحلیلی و محتوایی به این شکل وجود داشته است. از طرفی پیش از این در عرصه هنرهای تجسمی چنین نشریهای در این ابعاد سابقه نداشت، ضمن اینکه از مدتها قبل ایدههای بلندپروازانهای برای هنرهای تجسمی وجود داشت که سعی کردیم آنها را در قالب این فصلنامه به تحقق برسانیم. ما تلاش کردیم اهدافمان را به شکل حسابشده و دقیق ارزیابی کنیم و در عین حال به تکرار کار گذشتگان نپردازیم. لذا با تأکید بر این موضوع که باید به کنکاش ،جستوجو و تحلیل در معرفی هنر مدرن و معاصر بپردازیم، این نشریه را راهاندازی کردیم.
اتفاقهای خوبی هم طی سالهای اخیر در حوزه هنرهای تجسمی حاصل شد و هنر معاصر منطقه و بهویژه ایران در این سالها شاهد اتفاقهای متفاوتی بود که ظرفیت پرداختن به مسائل روز و بینالمللی را در ابعاد گستردهای خواستار میشد. این اتفاقات بعضی کوتاهمدت و بعضی بلندمدت بود که در این زمینه رخ داد و فکر میکردیم بیشتر از چیزی که در گذشته اتفاق افتاده هنر معاصر ایران و منطقه، ظرفیت این را دارد که به یک سری مسائل نو و به روز و در عین حال با نگاهی بینالمللی و گسترده به آن چیزی که در حال وقوع است، بپردازد. به همین جهت فصلنامه هنر فردا با هدف اصلی معرفی و حمایت هنر معاصر ایران و منطقه خاورمیانه، محملی است برای پژوهش و مکاشفه بصری؛ پاسخی است به نیاز علمی جامعه هنری در حیطه نقد تخصصی و شناخت عمومی هنر که در حال حاضر سومین شماره آن منتشر شده است.
- چرا در فصلنامه هنر فردا به هنرهای کلاسیک سنتی کمتر پرداخته شده؟
اساسا هنرهای کلاسیک سنتی در مسیر نشریه مورد توجه ما نیست بلکه تأکید بر هنر مدرن و معاصر ایران و منطقه و در کنار آن صحنه بینالمللی برایمان اولویت دارد و از سوی دیگر بهدنبال آن هستیم تا بتوانیم این اهداف بلند را تنها در عرصه ملی مطرح نکنیم، بلکه وجهه بینالمللی مجله و کل پروژه برای ما اهمیت دارد. با توجه به ظرفیتهای موجود هنر ایران و منطقه باید این فرصت را ایجاد میکردیم. به همین دلیل این نشریه به 2 زبان انگلیسی و فارسی، منتشر میشود تا مخاطبان مختلف و طیفهای متفاوت را در بر بگیرد. در مباحث محتوایی نیز به این نکته توجه داریم تا موضوعاتی فراگیر را که یک گفتمان بینالمللی در عرصه فرهنگ و هنر را در بر میگیرد، منتشر کنیم.
- استفاده از نویسندگان فصلنامه که طیف وسیعی از هنرمندان و محققان ساکن ایران و خارج را شامل میشود، آیا طی این مدت توانسته مخاطبان داخلی و بینالمللی را مجاب کند؟
اصولا ما باید در مسیر هنرهای تجسمی از گفتمانهای جهانی مطلع میشدیم و سپس این رویدادها را با کشور خودمان ارتباط میدادیم تا به یک صدای بینالمللی دست پیدا کنیم. از اینرو نویسندگان نشریه نیز طیف وسیعی از هنرمندان و محققان ساکن ایران و خارج از ایران را که بهنحوی در این حوزه فعالیت جدی دارند، در بر میگیرد تا از این طریق بتوانیم به تبادل اطلاعات در میان آنچه در منطقه دیده میشود یا در حوزههای خارج از منطقه اتفاق میافتد، بپردازیم. ما در محتوای بخشهای مختلف تلاش داریم تا با پرداختن به هنر منطقه و نمایشگاههای مهم ایران و دیگر کشورها به ارزیابی آن رویدادها توسط نویسندگان خود بپردازیم و خلأ موجود در این عرصه را برای هنرمندان و علاقهمندان این حوزه پر کنیم، لذا مطالب نشریه هم برای مخاطب داخلی شناخت خوبی را فراهم میکند و هم این فرصت را به مخاطبان بینالمللی میدهد تا از اطلاعات درجه یک و اصل استفاده کنند و بر همین اساس فصلنامه هنر فردا، خوشبختانه با وجود عمر کوتاه خود توانسته است از طرف نویسندگان برجسته و خوانندگان در ایران و سراسر جهان مورد توجه و تشویقهای وسیعی قرار گیرد و با ارتقای جایگاه کنونی آن و با افزودن فراست و تنوع رویکردها و توجه عمیق به مهمترین مسائل هنر معاصر، چه در صحنه منطقهای و چه در صحنه بینالمللی قدردان این توجهات مخاطبان باشد.
- توزیع فصلنامه در سطح داخلی و بینالمللی به چه نحوی سازماندهی شده و آیا شیوه دیگری هم برای دسترسی آسانتر مخاطبان تدارک دیدهاید؟
ببینید، ما ادعا نمیکنیم توزیع سازماندهیشدهای داشتهایم اما تلاش خود را به کار بستهایم تا این اتفاق بیفتد و با توجه به آنکه پخشکننده مشخصی وجود نداشته، توانستهایم غیر از کشورهای منطقه همچون بحرین، عمان، کویت و عربستان این نشریه را در مراکز مهمی از شهرهای لندن، پاریس، چین، هندوستان، پاکستان، ترکیه، آلمان، اتریش و... پخش کنیم. برای دسترسی آسانتر مخاطبان، یک سایت دو زبانه با نام هنر فردا از 8 ماه پیش راهاندازی کردهایم که در هر شماره مطالب آن به روز میشود و شماره قبل در آرشیو سایت قرار میگیرد. این سایت حدود هزاران نفر بازدیدکننده دارد و بدون اغراق میگویم که بازخورد خوانندگان نشریه در داخل و خارج از کشور و عکسالعملهای آنها غیرقابل باور است. لذا همچنان نیاز به اطلاعرسانی بیشتر احساس میشود.
- این نشریه تا چه حد میتواند بعد آموزشی برای دانشجویان داشته باشد؟
بهنظر میرسد بخش عمدهای از خلأ آموزشی در عرصه هنرهای تجسمی که مربوط به مسائل روز و گفتمانهای موجود یا تولید اندیشه و ذهنیتهای نو میشود، از طریق این نشریه در حال پرشدن است و نقش آموزشی آن از این منظر بسیار مورد توجه است. ما امیدواریم در ساماندهی بخشهای مختلف مجله بهنحوی عمل شود که فعالیتهای آن قائم به شخص نباشد و هیچگاه انتشار آن متوقف نشود.
- اولویت انتشار مطالب یا پرداختن به نمایشگاهها و رویدادهای مختلف در عرصه هنرهای تجسمی به چه ترتیبی است؟
با توجه به رشد چشمگیری که در سالهای اخیر در حوزه هنرهای تجسمی و فعالیتهای گالریها داشتهایم بالطبع پوشش تمام این اتفاقها کار غیرممکنی است و از آنجا که «هنر فردا» یک فصلنامه است، ما نیازمند اولویتبندی این مطالب براساس خطمشیهای نشریه هستیم، لذا بهترین اتفاقهای روز را با اولویت خود برمیگزینیم و بخشی از این رویدادها را نیز در ضمیمه مجله منتشر میکنیم. کیفیت یک نمایشگاه، خود هنرمند، ویژگی آثار ارسال شده، جایگاه آن نمایشگاه و مسائلی از این دست در انتخاب اتفاقات برای ما اهمیت دارد.
- بهعنوان یک منتقد هنری، وضعیت هنر معاصر ایران در منطقه و جهان را چگونه ارزیابی میکنید؟
هرچند هنر معاصر در ایران عمر چندانی ندارد، اما در این دوره کوتاه بسیار فشرده و با سرعت مسیر خود را طی کرده است و از این جهت هنر معاصر ایران در عمر کوتاه خود به خوبی توانسته حداقل در عرصه تولید هنر در منطقه و جهان خود را نشان دهد. در همین رابطه جوان بودن جامعه ایرانی را که خواستار به روز بودن و حرکت کردن همراه با روح زمان است، از جمله مؤلفههای هنر معاصر ایران باید دانست. همچنین استفاده از رسانه روز و اندیشههای روز سیر پرسرعتی را در هنر معاصر ایران بهوجود آورده و بستر اجتماعی ایران نیز به این سرعت افزوده است تا ذهنیتهای هنرمندان جوان در این بستر تبدیل به آثار هنری کمنظیری شود. واقعیت این است که هنر معاصر ایران توانسته است به سرعت از همترازان خود در منطقه پیشی بگیرد و امروز هنرمندان ایرانی از فرصتی که برای معرفی آثارشان در دیگر کشورهای جهان فراهم شده، استفاده میکنند و اکنون هنر ایران توانسته است پس از سالها از انزوا خارج شود و توجه مراکز مهم فرهنگی و هنری دنیا را بهخود جلب کند. این جایگاه از برپایی نمایشگاههای داخلی و خارجی گرفته تا رونق اقتصاد هنر در سالهای اخیر قابل تامل است و البته این سیر پرسرعت هرچه جلوتر آمده به سمت اندیشهها و روح معاصر نزدیکتر شده است و نمونههای بسیار متنوعتری را بهخود میگیرد. این اتفاق کمک کرده تا ترکیبی از این ذهنیتها با بستر مناسب آن، آثار هنری کمنظیری را تولید کند. لذا در مقایسه با بسیاری از کشورهای منطقه قطعا هنر ایران معاصرتر است و نمونههای آن قابلیت بررسی بیشتری دارد که نشریه «هنر فردا» نیز به شکل جدی به آن میپردازد. خوشبختانه در بخش اقتصادی هم رشد بسیار خوبی داشته و بهنظرم این رشد اقتصادی در هنر معاصر علاوه بر محاسن بسیار زیادی که دارد، گاهی تهدیدهایی هم داشته است.
- وضعیت هنر جدید در ایران چگونه است و این هنر تا چه حد توجیه اقتصادی دارد؟
اساسا هنر جدید در مقایسه با سایر هنرهای تجسمی مشکلات بیشتری دارد، حتی از نظر محل ارائه آثار دچار مشکل است، البته هنرمندان راه گریز از این مشکل را در برگزاری نمایشگاههای خارجی دیدند تا بتوانند زمینه لازم را برای نشان دادن آثار خود فراهم کنند و موفقیتآمیز هم بود؛ بهطوری که موزه تیت لندن چندین اثر هنر جدید را از هنرمندان ایرانی خریداری کرد. اما همچنان این اتفاق در داخل کشور کمتر حاصل شده است، در حالی که این شاخههای هنری در مجامع غربی با بودجههای نهادهای دولتی مورد حمایت قرار میگیرد، زیرا این آثار کمتر خصلت کالاییشدن پیدا میکنند و به لحاظ اقتصادی آنقدرها مقرون به صرفه نخواهند بود. ولی در عین حال استقلال هنرمندان هنر جدید را از جهاتی مثبت ارزیابی میکنم؛ چرا که وضعیت فعلی این هنرها باعث شده تا عرصه گالریداری نهادینه شود و چرخه میان تولید و عرضه بین آثار هنری شکل بگیرد.
البته با عمر کوتاهی که این فرهنگ در کشور ایران دارد، نمیتوان شاهد کارهای زیادی بود، اما امیدواریم این پروژه به جایی برسد که این هنرها نیز مورد حمایت خصوصی قرار بگیرند و بتوانند در مسیر خود راحتتر حرکت کنند. البته خوشبختانه در ایران نگارخانهداری در حال نهادینهشدن است و چرخه بهرهبرداری و عرضه آثار هنری در حال شکلگیری است که روند استقلال اقتصادی هنرهای تجسمی را تسریع میکند و میتوان امیدوار بود که در آینده هنر جدید هم مورد حمایتهای خصوصی قرار بگیرد و امکان عرضه پیدا کند. بهنظرم بخشی از گالریها برای ادامه حیات هنرمندان این حوزه ایثار میکنند؛ چرا که به هرحال بخشی از فعالیت یک گالری به بازگشت اقتصادی خلاصه میشود. لذا آن دسته از گالریهایی که اختصاصا در این حوزه تمرکز کردهاند، در کار خود فداکاری میکنند و تلاششان قابل تقدیر است. درباره توجیه اقتصادی آثار هنر جدید از جمله چیدمان، خریداران اینگونه آثار میتوانند از حق کپی رایت و حقوق معنوی یک اثر استفاده کنند و با تکرار این اثر در اماکن مختلف بهرهبرداری اقتصادی کنند.