یعنی عمر هر مدیر در مهمترین مرکز مرتبط با هنرهای تجسمی کشور حتی از یک سال و نیم هم کمتر است. مدیر این موزه در طول سالیان گذشته، مدیریت مرکز هنرهای تجسمی وزارت ارشاد را نیز برعهده داشت. مردانی که در سالهای گذشته بر صندلی اتاق مدیریت موزه در راهرو حلزونی شکل آن تکیه زدهاند، خطوط اصلی و سیاستهای کلان هنرهای تجسمی کشور ر ا نیز تعیین کردهاند.
این روزها بازهم در مدیریت موزه تغییراتی ایجاد شده است. تغییراتی که کمتر کسی انتظار آن را داشت چرا که حبیبالله صادقی، آخرین مدیر موزه و مرکز هنرهای تجسمی، سیاستهای این دو مرکز را کاملا تغییر داده بود و آنها را در مسیری پیش میبرد که با مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هماهنگی داشت. او حتی در آخرین صحبتهای خود پیش از استعفا از این سمت از طرحهای بلند پروازانهای گفته بود که قصد اجرای آنها را در سال 87 داشت اما گویا او هم مانند مدیر پیش از خود نتوانست در موزه دوام بیاورد و از زیرزمینی بیرون آمد که گرانترین تابلوهای موجود در ایران در آن نگهداری میشوند.
پیش از صادقی، عبدالمجید حسینیراد از نیمه دوم سال 84 مدیریت موزه و مرکز هنرهای تجسمی را برعهده گرفته بود اما دوران ریاست او فقط 8ماه دوام آورد.
حسینیراد مرد کم حرفی بود که هنوز هم این خصلت را دارد و در زمان مدیریتش تلاش میکرد در مسیری گام بردارد که نه چندان دور از فضای تجسمی در دولت گذشته باشد که به شکوفایی رسیده بود و نه چندان دور از سیاستگذاریهای کلان دولت جدید؛ اما او در خردادماه سال 85 استعفا داد و رفت تا به کار خود در دانشگاه ادامه دهد.
حسینیراد در دوره کوتاه مدیریت خود نمایشگاهی از گنجینه آثار داخلی موزه هنرهای معاصر تهران، نمایشگاه عکس به نام «پنجرههای نقرهای» و چند نمایشگاه دیگر برگزار کرد و در تلاش بود تا این موزه، مجموعه آثاری از هنر چین را میزبانی کند. هرچند نمایشگاه گنجینه داخلی آثار موزه به هیچ وجه با آخرین نمایشگاه دوره مدیریت علیرضا سمیعآذر قابل مقایسه نبود اما در هر حال جایگاه ویژهای داشت و تعداد زیادی از آثار معروفترین هنرمندان ایرانی را به نمایش میگذاشت.
حبیبالله صادقی حضور خود در مرکز هنرهای تجسمی و موزه هنرهای معاصر را با فعالیتهای عمرانی آغاز کرد و در صدد تغییر هنرستان هنرهای تجسمی پسران و سالن سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران برآمد. صادقی سالها پیش در همان هنرستان درس خوانده بود و پس از آن قدم در راه نقاش شدن گذاشت. او به نسلی تعلق دارد که با انقلاب اسلامی به نخستین تجربههای هنری جدی خود دست زدند و به عنوان نقاشان انقلاب و دفاع مقدس شناخته شدند.
صادقی در بدو ورود خود به موزه هنرهای معاصر تهران نمایشگاه «شرق خیال» را برگزار کرد. نمایشگاهی که نمونه آن را در سالهای گذشته در فرهنگسرای نیاوران، مجموعه فرهنگستان هنر و خود موزه هنرهای معاصر تهران دیده بودیم. بزرگترین دستاورد صادقی در طول 2سالی که در موزه هنرهای معاصر حضور داشت به برپایی دوسالانههای عقب افتاده هنری باز میگردد که البته درباره کیفیت آنها اما و اگر زیاد است. صادقی را میتوان به راحتی مرد دوسالانههای هنری ایران نامید چون هیچکس در مدت زمانی که او بر مسند ریاست تکیه زده بود این همه دوسالانه برگزار نکرد.
او از یک نظر دیگر هم رکورددار است که به حضور در هیات داوری یا شوراهای سیاستگذاری نمایشگاهها مربوط میشود. حضور او در این هیاتها و شوراها در حالی روی میداد که براساس سیاستگذاری وزارت ارشاد، برپایی تمام نمایشگاهها دوسالانههای مرکز هنرهای تجسمی میبایست از اختیار انجمنهای صنفی هنرمندان رشتههای مختلف خارج شود وزیر نظر مستقیم وزارتخانه برگزار شود. تمام تلاشهای مرکز هنرهای تجسمی در طول سالهای پایانی دهه 1370 و نیمه اول دهه 1380 بر این امر استوار بود که انجمنهای صنفی هنرمندان فعال شوند و خودشان سکان برپایی دوسالانهها را بر عهده بگیرند.
البته در آن دوران نیز وزارت ارشاد وظیفه تامین هزینهها و بسیاری مسائل دیگر هر دوسالانه را انجام میداد اما کارهای اجرایی برعهده انجمنها بود. این تغییر رویه در وزارت ارشاد موجب برپایی چند دوسالانه در زمان ریاست صادقی شد. دوسالانه گرافیک و نقاشی از جمله این رشتهها بودند که نمیپذیرفتند به طور کامل زیر سایه وزارت ارشاد بروند. البته انجمن گرافیستها با مرکز هنرهای تجسمی بالاخره به توافق رسید و دوسالانهاش را برگزار کرد اما این مرکز با انجمن هنرمندان نقاش به توافقی دست پیدا نکرد و به ناچار آخرین دوسالانه نقشی ایران به شکل کاملا دولتی برگزار شد.
صادقی اقدام دیگری نیز در دروان مدیریت خود انجام داد که کاملا برخلاف رویه چند سال قبل موزه بود. علیرضا سمیعآذر، مدیر موزه هنرهای معاصر تهران در دولت قبلی برای حفظشأن این موزه در عرصه بینالمللی، تمام دوسالانهها را به محلهایی خارج از آن منتقل کرد و این سیاست را در پیش گرفت که موزه هنرهای معاصر فقط به فعالیت موزهای بپردازد و نمایشگاهی هم اندازه با شأن و منزلت خود برگزار کند.
خاطرهای که از این تصمیم برای جامعه هنرهای تجسمی برجا مانده دو نمایشگاه شاهکارهای نگارگری و گنجینه آثار خارجی موزه است.در نمایشگاه اول معروفترین آثار نگارگری موجود در کشور از قرنهای گذشته تا امروز به نمایش گذاشته شد و در نمایشگاه دوم نیز تابلوهایی از پابلوپیکاسو، ادوارد مونش، سالوادر دالی،مارسل دوشان و بسیاری از دیگر نامهای معروف جهان هنر برای اولینبار در طول سه دهه گذشته در مقابل چشمان دوستداران هنر قرار گرفت.
صادقی اما هدف دیگری داشت و علاقهمند بود به هر ترتیبی شده دوسالانهها را برگزار کند. البته موج دوسالانهها در سال دوم مدیریتی او آغاز شد.
در سال نخست مدیریت صادقی به غیر از نمایشگاه مشرق خیال چند نمایشگاه دیگر نیز در موزه برپا شد که عبارت بودند از نمایشگاه «هنرمقاومت»،«هنر جوان» و «فجر نود» از سوی حوزه هنری برگزار شد و احتمالا حتی برپاکنندگان آن هم فکرش را نمیکردند برای آثار جوانان بتوانند فضایی مانند موزه هنرهای معاصر را در اختیار بگیرند. 2نمونه دیگر از این نمایشگاهها نیز در پرونده فعالیتهای صادقی به چشم میخورد:«بهار ایرانی» و «طراحی پارچه و لباس».
نمایشگاه بهار ایرانی از سوی مرکزی پیشنهاد شده بود که ارتباط چندانی با هنرهای تجسمی نداشت و در حوزه ادبیات متمرکز بود اما در نهایت موزه، میزبان آن شد. البته در نشست مطبوعاتی آن گفتند که در بهار هر سال این رویداد تکرار خواهد شد که هنوز شاهد تکرار آن نبودیم. نمایشگاه طراحی پارچه و لباس نیز در ابتدای عنوان خود کلمه «دوسالانه» را یدک میکشید اما به هر چیزی شبیه بود غیر از دوسالانهای هنری. صادقی و دیگر مسئولان دوسالانه پیش از هرچیز تاکید میکردند که این نماشیگاه هیچ ارتباطی با طرح «امنیت اجتماعی» نیروی انتظامی ندارد. در روزهای برگزاری این نمایشگاه گالریهای موزه هنرهای معاصر در چند بخش،دیوارهای خود را به دست آثاری سپرده بودند که بیشتر به کارهایی دانشجویی شباهت داشت و در بخشهای دیگر نیز عکس یا ماکت مانکنهای زن ومرد روی دیوارها به چشم میخورد.
صادقی نمایشگاه دیگری نیز در موزه برگزار کرد که باتوجه به علاقه او به دوسالانهها، عنوان دوسالانه را در ابتدای خود یدک میکشید اما شباهتی به دوسالانهها نداشت. دوسالانه چاپ به دبیری احمد وکیلی از پایان سال 84 تا اوایل سال 85 در موزه برگزار شد. البته هیچ فراخوان، دعوتنامه یا درخواستی برای حضور هنرمندان در این رویداد منتشر نشد و همان آثار موجود در گنجینه موزه یکبار دیگر به نمایش گذاشته شد.
برپایی چنین نمایشگاههایی در دوران حضور صادقی در موزه هنرهای معاصر تهران در حالی رویداد که او در اولین نشست مطبوعاتی خود دلیل منتفی شدن نمایشگاه «هنر چین» را کیفیت ضعیف آن و انجام نشدن کارشناسی دقیق درباره آنها عنوان کرده بود. البته صادقی از ابتدای حضور خود در مرکز هنرهای تجسمی از هنرمندانی مانند ژازه طباطبایی، آیدین آغداشلو، ابوالقاسم سعیدی، یسراک ملکوتیان و مارکو گریگوریان نام میبرد که آثار آنها در موزه به نمایش گذاشته خواهد شد اما نمایشگاهی از آثار هیچکدام از این بزرگان برپا نشد.
یکی دیگر از مسائل مورد توجه حبیبالله صادقی برگزاری آرت اکسپو بود. تنها آرت اکسپو ایران در زمان سمیعآذر برگزار شد که البته مشکلات بسیاری داشت و تعدادی از سازمانهای خریدار آثار هنری پول هنرمندان را پرداخت نکردند و آثار را به خالقانش بازگرداندند. با این حال هم حسینیراد و هم صادقی همیشه از برپایی اکسپو خبر میدادند. اما هیچکدام از آنها موفقیتی در این راه کسب نکردند در حالی که در مدت مدیریت صادقی، 7گالری خصوصی توانستند 2 نمایشگاه موفق برگزار کنند و در آنها آثار هنرمندان را در معرض فروش قرار دهند.
ناگفته نماند که صادقی هم در این نمایشگاهها حضور داشت اما حضور او به عنوان یک خریدار بود، نه برگزار کننده. حبیبالله صادقی در یکی از آخرین گفتو گوهای خود به عنوان مدیر مرکز هنرهای تجسمی وزارت ارشاد، همچنان صحبتهای امیدوارکننده داشت. او در روزهای پایانی فروردین به خبرگزاری فارس گفت:«با افزایش بودجهای که در نظر گرفته شده است، امسال فشاری که در بخش برگزاری دوسالانههای مختلف داشتیم مرتفع خواهد شد.»کمتر از3هفته از این صحبتهای صادقی گذشته بود که او همراه با خبر استعفای خود گفت:« اگر بودجه مورد نیاز، اختصاص داده نشود یا حمایت بعدی صورت نگیرد، فکر نمیکنم کمک ویژهای بتوان به این جامعه کرد.»