محمد اسماعیلی: این روزها موج بیداری اسلامی، خواب را از آمریکا و متحدانش گرفته است؛ موجی که دامنه آن هرروز، گستره بیشتری از قلب تپنده جهان استکبار یا همان خاورمیانه غنی را در برمی‌گیرد.

طرح - سیاسی

هرچند که برخی از تحلیل‌گران خارجی و داخلی سعی دارند محرک اصلی این خیزش‌های مردمی را چیزی جز «بیداری اسلامی» بدانند اما همانطور که در شعارها، نمادها و افعال جمعی آنها پیداست، اسلام‌خواهی و جاری شدن معارف دینی در سطح حاکمیت و جامعه، خواسته اولیه تمام مردمی است که امروز علم مخالفت با دیکتاتورهای خود را برافراشته‌اند. مطالبات معترضان کنونی دنیای اسلام،‌ بی‌هیچ تردیدی شبیه همان خواسته‌هایی است که مردم کشورمان در دهه50 در مقابله با رژیم شاهنشاهی به دنبال آن بودند. امروز موضع‌گیری گروه‌هایی نظیر الوفاق بحرین و اخوان‌المسلمین مصر حکایت از آن دارد که احزاب سیاسی کشورهای منطقه که رهبری قیام‌ها را برعهده دارند مهم‌ترین شعارهای خود را از معارف اسلامی وام گرفته‌اند.

راهبرد اول آمریکا

بررسی نوع واکنش غرب درمقــابل مطالبات مردمی که برپایه قیام‌ها شکل گرفته است (از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا قیام‌های امروز منطقه) به‌خوبی نشان‌دهنده 2موضوع است؛ اول آنکه نظام سلطه زمانی که دولت‌های حامی خود را به واسطه فشارهای عمومی و مردمی در سراشیب سقوط می‌بیند و منافع خود را از بین رفته، با تاکتیک‌های میان‌مدت و حتی بلندمدت سعی دارد از شکل‌گیری حکومت‌های مردمی جلوگیری کند و همان تشکیلات ماسبق را با اندک جابه‌جایی حفظ کند؛ برخوردهای بی‌رحمانه حکومت زین‌العابدین ‌بن‌علی با مردم تونس، ‌ضرب و شتم تظاهرکنندگان مصری به دست نیروهای نظامی مبارک، کشتار شیعیان بحرینی به دست نیروهای اعزامی عربستان و ضرب و جرح مخالفان حکومت یمن به واسطه نیروهای علی‌عبدالله صالح، یکی از تاکتیک‌های ابتدایی و دم‌دستی است که حامیان آمریکا در منطقه برای حفظ حکومتشان اتخاذ کرده‌اند؛ همانند آنچه رژیم شاهنشاهی برای سرکوب مردم در دهه 50صورت می‌داد. هرچند که این رویکرد عملا به دامنه‌دار‌ترشدن مخالفت‌های مردمی در تمام انقلاب‌ها منجر شده اما راهکارهایی بوده که هزینه‌ کمتری برای آمریکا و متحدانش در منطقه داشته است.

جابه‌جا کردن ظاهری و فریبکارانه مهره‌هایی که در راس حاکمیت هستند موضوع‌ دیگری است که آمریکا بارها آن را برای تحفظ هم‌پیمانان خود در کشورهای منطقه انجام داده است. کنار گذاشتن چهره‌هایی که مردم جامعه به وعده‌های آنان اعتمادی ندارند- به اصطلاح تره‌ای برای آنان خرد نمی‌کنند- و جایگزین کردن چهره‌هایی با ظاهری متفاوت و با همان رویکرد و خصوصیات، در کنار آنکه می‌تواند مردم را به شکل‌گیری اصلاحات امیدوار کند،‌ منافع آمریکا را در حوزه استحفاظی خود همچنان تامین می‌کند؛ همچنان که با کنار رفتن مبارک در مصر عمر سلیمان، رئیس دستگاه اطلاعاتی امنیتی مصر را جایگزین وی کردند تا ماهیت صهیونیستی دستگاه حکومت مصر را حفظ کنند. شبیه این امر در تونس هم اتفاق افتاد. زمانی که آمریکایی‌ها از حفظ زین‌العابدین‌بن‌‌علی‌ در راس حاکمیت ناامید شدند، محمدالغنوشی را روی کار آوردند؛ هرچند هنوز مردم تونس وی را نپذیرفته‌اند و احتمال روی کارآمدن راشدالغنوشی، اپوزیسیون اسلامگرای تونسی در این کشور می‌رود.

این همان اتفاقی است که در سال57 رخ داد؛ زمانی که غربی‌ها از حفظ محمدرضا شاه به دلیل اوج‌گرفتن اعتراضات مردمی قطع امید کردند، بختیار را به عنوان جانشین او معرفی کردند و برای پذیرش این جابه‌جایی از سوی حضرت‌امام‌(ره) مهدی بازرگان و پسر آیت‌الله شریعتمداری رهسپار نوفل‌لوشاتو شدند تا بلکه ایشان را به کنار رفتن شخص شاه و پذیرش جابه‌جایی ظاهری قدرت مجاب کنند؛ هرچند حضرت‌امام(ره) تنها به تاسیس حکومت جمهوری اسلامی می‌اندیشیدند.

به هر حال تدریجی کردن فرایند سقوط رژیم‌های وابسته در کشورهای ملتهب برای کانالیزه کردن قیام‌های شکل گرفته به سمت خواسته‌های مطلوب غرب، یکی از اولویت‌های نظام سلطه به ویژه آمریکا برای سد کردن خیزش عظیم مردمی است. اصلاحات تاکتیکی یا همان وعده‌های خالی از عمل در جهت باقی ماندن ماهیت سکولار حکومت‌های همسو با غرب و فرونشاندن آتش خشم مردم از این طریق، دیگر مصداق توطئه‌های آمریکاست. وعده‌های انبوه مبارک و بن‌علی یا معاونین و دستیارانشان قبل از گسترش قیام‌های مردمی، تعهدات مردم فریبانه محمدرضاشاه و نخست‌وزیران متعدد وی را به ذهن متبادر می‌کند.

تغییر مسیر انقلاب؛ استراتژی نهایی

نوع اتخاذ راهبردهای آمریکا در مقابله با شکل‌گیری حکومت‌های مردمی، گویای این مطلب است که چنانچه تمام تاکتیک‌های آنان در جهت جلوگیری از شکل‌گیری حکومت‌های مردم‌محور و حفظ مهره‌های دست نشانده به نتیجه نرسد، تمام همت و نهمت خود را برای ایجاد انحراف در مطالبات مردمی به کار می‌گیرند.

استحاله،‌ راهبردی امیدبخش در مقابل انقلاب‌هایی است که شکل گرفته‌اند و به مرحله تثبیت رسیده‌اند. آمریکایی‌ها امروز به شکل‌گیری حکومت‌های مردمی در برخی از کشورهای منطقه تن داده‌اند و تنها امیدشان رسوخ و نفوذ در حاکمیت شکل گرفته و ایجاد تغییر در جهت خواسته‌های عمومی است. کاخ‌سفید در راس قرارگرفتن فردی اسلامگرا در حکومت را با بدنه‌ای لائیک یکی از استراتژی‌های راهبردی خود تعریف کرده که برای نیل به آن تلاش‌های ملموسی صورت داده است.

زمانی هم که انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام(ره) به پیروزی رسید و حکومت بــرپـایه مبانی و شاخصه‌های اسلامی شکل گرفت و تثبیت شد، آمریکایی‌ها سعی داشتند به وسیله اشخاصی نظیر بنی‌صدر در بدنه حاکمیت رسوخ کنند و انحرافی را در انقلاب به وجود آورند. تاکیدات مقام معظم رهبری در تریبون‌های مختلف مبنی بر هوشیاری مردم مصر، بحرین، تونس و دیگر بلاد اسلامی گویای همین نکته است که کشورهای غربی و به‌خصوص آمریکا درصددند تا قیام‌های گسترده مردمی را به‌انحراف و انحطاط بکشانند و از به وجود آمدن حکومت‌هایی شبیه آنچه در سال 1357 اتفاق افتاد جلوگیری کنند. سناریوهای متعدد و شتاب‌زده آمریکایی‌ها که در برخی جاها خالی از جامعیت لازم بوده، باعث شده است تا استیصال همچنان دست از دامن آنها برندارد. البته پوشیده نیست که حضور گرم مردم در میدان مبارزه در همه کشورهای یادشده به خوبی نشان می‌دهد که انقلاب ادامه دارد و طولانی شدن نسبی دوره انقلاب- سیاستی که غرب تصور می‌کند به خلق فرصت برای او منجر می‌شود- مردم را به دام سیاست‌های آمریکایی و اروپایی نینداخته است.

در حال حاضر مبارزه انقلابیون با قذافی با شدت تمام در شهرهای مختلف لیبی دنبال می‌شود، در بحرین و یمن نیز وضع به همین منوال است؛ هنوز مصری‌ها و تونسی‌ها انقلاب خود را دنبال و مطالبات اولیه خود را روزانه پیگیری می‌کنند. بنابراین همانگونه که آمریکا و غرب نقشی در پیدایش این قیام‌ها نداشته‌اند به صحنه آوردن همه استعدادها و ظرفیت‌های آنها برای ساختن دسیسه‌ها و توطئه‌هایی در جهت توقف انقلاب‌ها یا به انحراف کشاندن مطالبات بی‌نتیجه خواهد ماند؛ همانگونه که در 3دهه قبل ابتر ماند و نتیجه این اقدامات 30ساله علیه گفتمان انقلاب اسلامی ایران به پدید آمدن قیام‌هایی منجر شد که خواسته اولیه آن دمیدن روح اسلامخواهی و استبدادستیزی در تمام کالبد جامعه شد.

 

کد خبر 134201

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز