بیتوجه به خستگی مدرسه، پلههای دالان خانه را دو تا یکی طی کردم. حیاط مانند همیشه پر از گل بود و بوی شمعدانیهای کنار حوض هوش از سر میربود. مادر، آبپاش مسی را در حوض فرو برده و مشغول آبپاشی ختاییهای حیاط و دیوارهای کاهگلی بود. سلامم را با صدای بلند در هوا رها کردم و دواندوان به شوق دیدن مادر بزرگ به طرف مطبخ آن سوی حیاط رفتم. مطبخ شلوغ بود، زنان همسایه روی تختگاه، دور و بر مادربزرگ نشسته بودند و از هر دری سخنی میگفتند. موهای سفید مادربزرگ که از گوشههای چارقد سفیدش بیرون زده و گونههایش که از حرارت تنور گل انداخته، صورتش را مثل قرص ماه کرده بود.سلام و خدا قوتی گفتم؛ مادربزرگ مانند همیشه قربان صدقهام رفت و گفت: «بیا ننه، بیا نون تازه بخور، از مدرسه اومدی، خستهای.»
سرمست بوی نان تازه بودم که صدای زنگ تلفن همراه همچون خروسی بیمحل، مرا از خواب شیرین بیدار کرد و به امروز آورد تا متوجه شوم از آن روزگاران و از آن حال و هوا، سالها گذشته است. اما دنیای بیداری هم نتوانست و نمیتواند این پرسش بیجواب مانده را از ذهنم پاک کند که چرا ما ایرانیها با آن همه زرق و برق و پیشرفت در ساختمانسازی، هنوز دلبسته خانههای سنتی هستیم؟ در معماری ایرانی - اسلامی چه رازی نهفته است که ما را شیفته خود میکند؟ برای یافتن پاسخ پرسشهایی از این دست سراغ استاد معماری سنتی در کاشان میروم، چرا که بیشک این شهرستان یکی از گنجینههای معماری سنتی کشور به شمار میرود و استاد سید اکبر حلی نیز کسی است که بسیاری از خانههای قدیمی کاشان به همت وی جان دوباره گرفتهاند.
شهرنشینی در منطقهای که امروزه کاشان خوانده میشود، به دوره باستان بازمیگردد، از اینرو عجیب نیست که از هر دوره تاریخی یادگاری در این شهرستان به جا مانده باشد و نمونهاش تپههای باستانی سیلک.
به گفته سید اکبر حلی، کاشان نخستین جایی است که بشر صاحب تمدن خانهسازی شده است؛ چرا که آریاییها 6 هزار سال پیش از میلاد در فلات مرکزی ایران شروع به خانهسازی کردند و منطقه سیلک، نخستین خاستگاه شهرنشینی و تمدن خانهسازی به شمار میرود.
این استاد دانشگاه میافزاید: «اگرچه بهدنبال زلزله 1192 هجری قمری بسیاری از آثار بهجامانده از دورههای گوناگون تاریخی در کاشان از بین رفت، اما براساس اسناد معتبر، این شهر در دوره صفویه ملقب به عروس خاورمیانه بوده است.»
وی ادامه میدهد: «اگر به آثاری که در پشت جدارههای همین بناهایی که مرمت کردهایم، دقت کنیم، پی میبریم آثار گذشته بسیار قویتر از آثار کنونی است. گچبریها، کاربندیها و... بسیار ارزشمندتر از کارهای الان است. همچنین وقتی آثار باقیمانده زیر بازار کاشان را مشاهده میکنیم، میبینیم بازار صفویه بهمراتب معماری بهتری از دوران قاجاریه دارد و باز به جرات میتوانم بگویم بازار کاشان بهویژه تیمچه امینالدوله به لحاظ معماری حتی از بازار تبریز هم مهمتر است. اگرچه بازار تبریز طول بیشتری دارد، ولی ظرافتهای معماریاش به اندازه کاشان نیست. همه این دلایل و دهها دلیل دیگر، نشان میدهد که کاشان شهری است که تاریخ تمدن را به ما مینمایاند.»
نزدیک به یک قرن از آغاز روند تخریب بناهایی که ارزش معماری دارند، میگذرد. استاد حلی در این باره میگوید: «بهویژه در 50 سال گذشته، مردم بناهای تاریخی را یکی پس از دیگری تخریب کردند. در سال 73 که کار مرمت و بازسازی خانههای قدیمی کاشان آغاز شد، گروهی از مردم نه تنها همراهی نمیکردند، بلکه با نوشتن طومار و شعار و راهپیمایی بر ضد ما، با این کار مخالفت میکردند و میگفتند شما دیوانهاید که پول بیتالمال را خرج خشت و گل میکنید.» وی میافزاید: «هنگامی که خانهها مرمت شد و مردم حضور انبوه گردشگران داخلی و خارجی را از نزدیک دیدند، مردم و بعضاً مسئولانی که مخالفت میکردند، از رفتار خود پشیمان شدند. در واقع میتوان گفت که با مشاهده آثار بازسازی بناهای تاریخی به نوعی در این زمینه فرهنگسازی شد و انقلابی در احیای خانههای تاریخی کاشان بهوجود آمد.»
استاد معماری سنتی اضافه میکند: «در 5 ساله اخیر و بهدنبال فرهنگسازی که صورت گرفت، ارزش بناهای تاریخی برای مردم شناخته شد و براساس این شناخت، خود مردم به صحنه آمدند؛ خانهها را خریدند، مرمت کردند و تغییر کاربری دادند.»
خانه طباطباییها نخستین خانهای بود که در سال 73 مرمت شد. بازسازی خانه عباسیان نیز در سال 74 در دستور کار قرار گرفت و بهدنبال آن دانشگاه کاشان خانه عطارها را خرید و مرمت کرد. انجمن جوان سپهری نیز که سازمانی مردمنهاد است، خانه تاریخی احسان را خرید و اکنون به اقامتگاه سنتی تبدیل کرده است، همچنین خانه عامریها که با 12 هزار متر اعیانی و 9 هزار متر عرصه بزرگترین خانه ایران به شمار میرود، اکنون مراحل پایانی مرمت خود را میگذراند و قرار است به هتلی تبدیل شود. خانه منوچهری و خانه تاج را نیز باید به این فهرست اضافه کرد. به گفته استاد حلی در مجموع بیش از 60 خانه در بافت قدیم شهر بهوسیله بخش خصوصی در چند سال اخیر خریداری شده و پس از مرمت، تغییر کاربری داده و مورد بهرهبرداری قرار گرفته است.
نویسنده کتاب «گرهها و قوسها در معماری اسلامی» تأکید میکند که با واردشدن تیرآهن، فرهنگ ساخت و ساز غربی وارد کشور شد و رفتهرفته معماری مدرن جای معماری سنتی را گرفت، اگرچه بهنظر وی معماری غربی هم بهطور درست و کامل اجرا نشد. با این حال استاد حلی میگوید بهدلیل علاقهای که به هویت ایرانی و معماری آن دارد، همیشه بهدنبال آن است که در معماری مدرن ارزشهای معماری سنتی و اصیل را نیز وارد کند تا تلفیقی از معماری سنتی و مدرن به دست آید. وی میافزاید: «آثاری که در کاشان و خارج از آن ساختم و از جمله آنها «سرای خاتون» در قمصر بر همین اساس طراحی شده است.» استاد حلّی درباره ساخت و سازهای برجهای بلند در حاشیه شهر و شهرکها خاطر نشان میکند: «اگر همین سرمایهگذاری که در حاشیه شهر صورت میگیرد به سمت احیای خانههای قدیمی هدایت شود، بیتردید مردم نیز به ماندن در بافت قدیم شهر علاقهمند میشوند.»
وی برخی بلندمرتبهسازیها در داخل شهر را تجاوز به حریم خصوصی افراد میداند و میگوید: «یکی از ارزشها در معماری، تعریف خط آسمان است. برای نمونه، بام خانه عامریها که بزرگترین خانه ایران است، با بام خانه مستضعفنشین مجاورش در یک سطح است. حتی در زمان خودش با بام محل و با بام شهر همتراز بود؛ در حالیکه ابراهیم خلیل خان، صاحب این خانه که از ثروتمندان این شهر بود، قدرت و ثروت زیادی هم داشت و هر طور که میخواست میتوانست خانهاش را بسازد. البته در آن زمان نه فقط ابراهیم خلیل خان که همه مردم به رعایت حریم معتقد بودند به همین دلیل فقط گلدسته و گنبد مساجد و بادگیرها از سطح بام فراتر میرفتند که این وضع نشان میدهد که مردم آن زمان برای یکدیگر ارزش بیشتری قائل بودند.
وی نابسامانی اکنون در رعایت حریم منظر را مشکل فرهنگ میداند و میافزاید: «مردم باید باور کنند که بلندمرتبهسازی بدون در نظر گرفتن حریم، عملی حرام و بیتردید تجاوز به حقوق همسایگان و از بین بردن آرامش و امنیت آنهاست.»
وی یاد آور میشود: «پدران ما مردمی بودند که به حقوق دیگران احترام میگذاشتند و تا آنجا که در کنار خانه خود دو سکو برای استراحت همسایهها و مردم میساختند. اگر بار دیگر فرهنگ رعایت حال همسایه نهادینه شود، خود شهرداری هم علاقهمند میشود و در اجرای قوانین قویتر عمل میکند و اجازه ساخت آپارتمانهای چندطبقه در مرکز شهر را نمیدهد.
این استاد معماری سنتی با یادآوری وجود بیش از 600خانه تاریخی شناسایی شده برخوردار از معماری اصیل ایرانی در کاشان، میگوید: «اگر میراث فرهنگی، اقدام به خرید و مرمت این خانهها کند، بیشک متناسب با احیای خانههای تاریخی، ارزشهای فرهنگی آثار نیز دوباره زنده میشود.»
وی معتقد است که نخست باید مدیران درباره لزوم احیا و نگهداری از بافت تاریخی آموزش ببینند تا بتوانند بر تفکر و اندیشه مردم تأثیر بگذارند. در گذشته گروهی از مدیران کاشان اعتقاد داشتند که میتوانیم خانههایی مانند خانه طباطباییها را که امروز افتخار معماری و هنر بهشمار میرود، خراب کنیم و به جای آن دهها خانه برای قشر کم درآمد بسازیم، اما همان کسانی که روزی چنین تصور و برداشتی داشتند، اکنون دیگر چنین اعتقادی ندارند.
استاد اکبر حلّی خود از جمله کسانی است که در سال83 خانه قدیمی تاج را خریداری کرده و پس از مرمت و بازسازی آن را به موزه مردمشناسی و محلی برای جمعشدن هنرمندان کاشانی تبدیل کرده است.وی درباره انگیزهاش از خرید این خانه میگوید: «خانه تاج بنایی بود که داشت از بین میرفت و در واقع بنایی نیمهجان بود که ایستاده نابود میشد. تلاش کردم تا به سهم خود یک خانه را زنده کنم.»
وی با بیان اینکه خانههای قدیمی کاشان به دو دسته اشرافی و عام تقسیم میشود، میافزاید: «خانه تاج یکی از خانههای اصیل گودال باغچهای کاشان در دوران قاجار و از زیباترین خانههای عام کاشان است که به ثبت آثار ملی کشور رسیده است.»
این استاد معمار سنتی به آینده معماری کاشان خوشبین است و میگوید: «اکنون وضع ما در مقایسه با سال 73 که بازسازی و مرمت خانههای تاریخی شروع شد، به کلی فرق کرده است و به جرات میتوانم بگویم که در هیچ نقطه از ایران بازسازی و مرمت بافت قدیم به حجم و گستردگی کاشان نیست.»
کاشان، شهر خانههای قدیمی
اگر به روزگار گذشته رشک میبریم بهدلیل زندگی اجتماعیای بود که در خانهها جریان داشت. با هم بودن، نیاز فطری ماست و در آن دوران، به این نیاز در خانه پاسخ داده میشد. مقداد نمکی، مدیرعامل شرکت احیای بافت تاریخی آران و بیدگل، در توضیح علاقه مردم به خانههای تاریخی و تلاشی که برای احیای آنها انجام میشود، میافزاید: «خانه در معماری قدیم، شهر کوچکی بود که همه چیز در آن اتفاق میافتاد، چیزی به نام زندگی فردی وجود نداشت، همه با هم کار میکردند، غذا میخوردند، نان میپختند و بچهها با هم بازی میکردند. کسی بر دیگری برتری نداشت و به واسطه این ارتباطات جمعی و صمیمی بود که حس همدلی و تعاون در خانه جریان داشت و بیتردید این حال و هوا بر فضای خانه نیزتأثیر میگذاشت.»
وی اضافه میکند: «خانه بدون شک شخصیتهای خاص خود را بهوجود میآورد و رشد و پرورش میدهد؛ انسانهایی خونگرم، همدل، دلسوز و مهربان. حقیقتاً خانههای قدیمی، ظرفی برای پرورش روحهای بلند بودند.»
نمکی ادامه میدهد: «معماری قدیم آبادانی دل بود نه ساخت خانه گل، چراکه معمار و کارگر با وضو کار میکردند، همه چیز سمت و سوی آسمانی داشت، حال نیز شایسته است همانطور که بهدنبال بازیابی و بازسازی بناهای قدیمی هستیم محاسن فرهنگی از یادرفته را نیز احیا کنیم چرا که آن خانهها با همان آدمهایش ارزش داشتند. ما باید بهدنبال احیای آن فرهنگی باشیم که حس صمیمیت را ایجاد میکردند، بنابراین بازسازی صرف باز ما را قانع نمیکند».
مدیرعامل شرکت احیای بافت تاریخی آران و بیدگل، با قدردانی از حرکت پاگرفته در شهرستان کاشان برای احیای بافت تاریخی تصریح کرد:«نباید در این حرکت به ظاهر و ژست بسنده شود.»
اکبر رضوانیان فارغالتحصیل ارشد رشته گردشگری، یکی از شهروندان کاشانی است که چند سال قبل خانهای نقلی از میان خانههای قدیمی کاشان خرید و آن را پس از مرمت، به اقامتگاهی سنتی تبدیل کرد. او نیز دیدگاهی مشابه مدیرعامل شرکت احیای بافت تاریخی آران و بیدگل دارد و میگوید: «معماری ما بر پایه فرهنگ استوار است که اگر فرو بریزد فرهنگ ما نیز از بین میرود.» رضوانیان میافزاید:
« انسانها در هر اقلیمی متعلق به معماری، غذا، پوشاک و فرهنگ آن منطقه هستند. گردشگران خارجی که به خانه نقلی ما میآیند تأکید میکنند که دوستان ایرانیشان آداب و آیینهای سنتی خود را در خارج از کشور حفظ کردهاند، از اینرو با آنچه اکنون میبینند چندان بیگانه نیستند.»اکبر حلی، استاد معماری در کاشان میگوید که رضوانیان سال گذشته در عملی ایثارگونه خانه قدیمی دیگری مجاور خانه نقلی خودش را که قرار بود تخریب و به آپارتمانی چندین طبقه تبدیل شود، خرید و شروع به مرمت و بازسازی آن با هدف ایجاد اقامتگاهی سنتی برای مسافران کرد. رضوانیان نیز تأکید میکند که سرعت گرفتن احیای خانههای قدیمی در کاشان جریانی جدی است و اکنون این روند در کاشان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
وی یادآور میشود: «خانههای تاریخی در دیگر شهرها از جمله اصفهان، قزوین و شیراز معمولا به دست حکام ساخته شدهاند اما در کاشان تمام خانههای تاریخی به دست و همت مردم ساخته شدهاند». رضوانیان میگوید:«اکنون دوباره همین مردم هستند که آنها را احیا و بازسازی میکنند و عملا دولت در این امرنقشی ندارد.» وی اضافه میکند: «یکی دیگر از ویژگیهای خانههای قدیمی کاشان در نوع معماری آنهاست زیرا معماری هیچیک از خانهها شبیه و مانند دیگری نیست و هر کدام هویتی منحصر بهخود دارند.»
به گفته این کارشناس ارشد گردشگری، اگر قرار باشد برای هر شهری از ایران نامی برابر با هویتش انتخاب کنند، بدون شک کاشان را باید شهر خانههای قدیمی نامید.
وی با انتقاد از عملکرد ضعیف صدا و سیما در فضاسازی سریالهای تلویزیونی میگوید: «اگر دقت شود صدا و سیما برای نشان دادن روحیه پدرسالارانه در نماهای خود از خانههای قدیمی استفاده میکند و آنجا که میخواهد زندگی مسالمتآمیز و مهربانانه را به مخاطب القا کند از خانههای آپارتمانی استفاده میکند.»
رضوانیان یادآور میشود: « اگر مردم هنوز به خانههایی با معماری اصیل، علاقه نشان میدهند به این دلیل است که در خانههای قدیم 4 عنصر طبیعت شامل باد، آب، خاک و آتش و نمادهای آن وجود دارد.