چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۷:۳۵
۰ نفر

شورای حقوق‌بشر سازمان ملل‌متحد، 5‌فروردین‌ماه سال‌جاری با 22رأی مثبت، 7رأی منفی و 14رأی ممتنع قطعنامه‌ای علیه ایران تصویب و مقرر کرد برای رسیدگی به موارد نقض حقوق بشر در ایران یک گزارشگر ویژه تعیین شود.

طرح - آمریکا

 پس از این قطعنامه، اعضای اتحادیه اروپا نیز در اجلاس وزرای امور‌خارجه این اتحادیه در لوکزامبورگ، تحریم‌های تازه‌ای را علیه ۳۲مقام ایرانی به‌دلیل نقض حقوق‌بشر تصویب کردند؛ این اقدام پس از تدوین لیست 80نفره مشابهی صورت گرفت. همچنین وزارت امور‌خارجه آمریکا در اقدامی مشابه و البته سنتی، گزارشی 70‌صفحه‌ای از وضعیت حقوق‌بشر در ایران منتشر کرد. در این گزارش نیز ایران به نقض جدی حقوق شهروندان متهم شده بود. این گزارش و قطعنامه‌ها که با انتقاد و واکنش تند مقامات ایرانی مواجه شده است، نشان از تغییر رویکرد و گشودن جبهه‌ای جدید از سوی غرب در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران است؛ جبهه‌ای که با محوریت آمریکا و دنباله‌روی اروپا شکل گرفته است.

پیش از این باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا به‌دلیل بی‌توجهی و عدم تمرکز کافی بر نقض و تضییع حقوق‌بشر در ایران مورد انتقاد قرار گرفته بود؛ انتقادی که اعلام می‌کرد آمریکا باید فشار بیشتری علیه ایران با ابزار حقوق‌بشر اعمال کند. از این دیدگاه می‌توان این حجم گسترده از فشارهای حقوق‌بشری آمریکا را پاسخی به این انتقادات دانست. به واقع، اقدامات آمریکا از ابتدای سال‌جاری تاکنون نشانی از تغییر رویکرد در مواجهه با جمهوری اسلامی و گشودن 2جبهه همزمان پرونده هسته‌ای و حقوق‌بشری علیه تهران است. اگر چه این تغییر رویکرد پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم شکل گرفت اما طی ماه‌های اخیر شکل، نوع و حجم آن تفاوتی محسوس یافته است. پیش از این آمریکا تلاش داشت تا با دستاویز قراردادن برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی، اجماع شکننده کشورهای غربی را برای اعمال فشار علیه ایران سازماندهی کند اما پس از مذاکرات و دستاوردهای هسته‌ای ایران بخش عمده‌ای از جنجال آمریکا با گزینه پرونده هسته‌ای قابلیت جریان‌سازی‌ خود را از دست داده است. از این رو آمریکا با تغییر گرایش ، ‌به روی سکه اعمال فشار نرم علیه جمهوری اسلامی و به بهانه حقوق بشر به جای گزینه هسته‌ای روی آورده است؛ فشارهایی که با 2رویکرد ولی در یک برایند، فرایند مهار جمهوری اسلامی را هدف قرار داده است.

نگاه وارونه به مفهوم حقوق‌بشر

با بازخوانی روند هارمونی تحولات دوران پساجنگ سرد می‌توان نتیجه گرفت که مفهوم حقوق‌بشر با مسائل سیاسی پیوند خورده و در ساختار ادبیاتی غرب جایگاهی بس رفیع یافته است؛ جایگاهی که به مثابه یکی از حوزه‌های اعمال قدرت می‌نمایاند. البته این مفهوم در پیوند با سیاست، قدرت و ثروت و البته رسانه معنایی دگرگون یافته و مورد استفاده ابزاری کشورهای بسیاری واقع شده است؛ کشورهایی که با تجمیع مولفه‌های قدرت، حاکمیت بلامنازع جهانی خود را در چارچوب یک هژمونی فراگیر جست‌وجو کرده و حقوق بشر را نیز زیرمجموعه منافع و مصالح خود تعریف می‌کنند. در میان همه این کشورها، آمریکا مانند دیگر عرصه‌های تأثیرگذاری و مداخله‌گری، وزنه حقوق‌بشر را به مثابه ابزار فشاری علیه دیگر کشورها همواره مورد استفاده قرار می‌دهد.

سوء‌استفاده آمریکا از مقوله دفاع از حقوق‌بشر و مبارزه با تروریسم جهت دخالت در امور داخلی سایر کشورها، تصویب قوانین مداخله‌‌جویانه و انجام عملیات نظامی که موجب تقویت تروریسم و ایجاد مشکل در امنیت منطقه‌ای و جهانی شده و نیز ارائه گزارش‌های سالانه از نقض حقوق بشر در دیگر کشورها از سویی و از سوی دیگر نقض گسترده حقوق بشر توسط این کشور در زندان‌های گوانتانامو، ابوغریب، هلمند و زندان‌های مخفی در برخی کشورهای اروپایی و همچنین تصویب تحریم‌های ناعادلانه علیه کشورهای دیگر و از همه مهم‌تر نادیده گرفتن نقض حقوق‌بشر در کشورهای حامی و بانی تروریسم دولتی نظیر رژیم صهیونیستی بخشی از کارکرد دوگانه حقوق‌بشری آمریکاست. البته این روند پس از حوادث سپتامبر 2001 تشدید شده و مفهوم حقوق‌بشر کارکردی فراتر از یک ابزار فشار در راستای تأمین منافع کلان ملی ایالات متحده به خود گرفته است. این راهبری‌های حقوقی و امنیتی در ابتدای امر با توجیه تحقق پروژه خاورمیانه بزرگ و بعدها خاورمیانه جدید بارگذاری شد اما با سقط جنین این پروژه، کاخ سفید در نگاهی کلان‌تر در راستای تحقق نظام هژمونیک خود به غوغاسالاری پیرامون مفهوم حقوق بشر پرداخته است. در این میان یکی از مخاطبان این غوغاسالاری آمریکا، ایران است.

کارنامه سیاه حقوق‌بشری غرب

با بررسی ابعاد داخلی و بین‌المللی نقض حقوق‌بشر توسط آمریکا چنین استنباط می‌شود که کاخ سفید با ادعای گسترش دمکراسی، حقوق‌مدنی و انسانی، مبارزه با تروریسم و... به‌دنبال مشروعیت بخشی به اقدامات خود است. به واقع و در این مسئله آمریکا عملکرد دوگانه‌ای داشته و آن دسته از کنوانسیون‌ها و معاهدات بین‌المللی را امضا نکرده که با منافع سیاسی، اقتصادی و... واشنگتن تضاد داشته و در چارچوب سیاست‌های کلان نظام هژمونیک نادیده انگاشته شده است. آمریکا که خود را داعیه‌دار حقوق بشر می‌داند تاکنون به مهم‌ترین معاهدات و کنوانسیون حقوق‌بشری نپیوسته است. کنوانسیون حقوق کودک، کنوانسیون حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، پروتکل اختیاری کنوانسیون منع شکنجه، کنوانسیون بین‌المللی حمایت از افراد در برابر ناپدید شدن اجباری، کنوانسیون رم در خصوص اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی، کنوانسیون رفع تمامی اشکال تبعیض علیه زنان و کنوانسیون حقوق‌بشر بین‌المللی تنها تعدادی از کنوانسیون‌های بین‌المللی هستند که با عدم الحاق و عضویت آمریکا اجرا می‌شوند. البته ایالات متحده چنین رویکردی را نسبت به کنوانسیون‌های منطقه‌ای نیز در پیش گرفته و تاکنون در هیچ کدام از کنوانسیون‌های حقوق‌بشر منطقه‌ای نیز عضو نشده است.

از سوی دیگر سیاست‌های‌ آمریکا در راه مبارزه‌ با تروریسم ‌جهانی‌ و تلاش‌ برای‌ ایجاد امنیت، به‌ دور از هر گونه‌ رعایت‌مندی بوده و نقض‌ حقوق‌‌بشر در داخل و نادیده گرفتن و چشم‌‌پوشی‌ از نقض‌ حقوق‌ بشر در خارج‌، همچون‌ استفاده‌ از قدرت‌ بی‌‌رویه ‌در هر زمان‌ و هر مکان‌، لطمات جبران‌‌ناپذیری ‌به‌ حقوق‌بشر جهانی وارد ساخته‌ است‌. از این رو بسیاری معتقدند که سیاست‌های آمریکا برای ‌محقق‌ ساختن‌ حقوق‌بشر فاقد آینده‌نگری است. نبود این آینده‌نگری تا جایی نمود می‌یابد که آمریکا بی‌توجه به اقدامات یکجانبه، راه را بر مشروعیت و حقانیت نهادها و سازمان‌های بین‌المللی به قیمت تأمین منافع و مصالح خویش می‌بندد. جدای از این مسئله، آمریکا خود بزرگ‌ترین ناقض حقوق‌بشر در جهان است. طبق‌ گزارش‌ سال‌2004 شورای‌ روابط اسلام‌ و آمریکا که‌ مقر آن‌ در واشنگتن‌ است‌، بیشترین‌ تعداد موارد نقض ‌حقوق‌ مدنی‌ مسلمانان‌ در ایالات‌ متحده‌ ثبت ‌شده‌ که‌ نسبت‌ به‌ سال‌ 2003 بیش از 50درصد افزایش‌ نشان‌ می‌داد. در همین سال اقدامات‌ خشونت‌‌آمیز علیه ‌مسلمانان‌ این‌ کشور حدود 70درصد افزایش‌ یافته‌ است‌. جدای از برخورد تبعیض‌آمیز دولت ایالات متحده با اتباع مسلمان خود، این کشور هنوز هم دچار عصبیت‌های نژادپرستانه بوده و حقوق شهروندی آمریکایی‌ها را نیز نقض می‌کند.

نگاهی به کارنامه حقوق‌بشری آمریکا گویای این واقعیت است که آمریکا در صدر فهرست کشورهایی قرار دارد که چه در داخل و چه در خارج از کشور خود، مرتکب بیشترین موارد نقض حقوق‌بشر می‌‌‌شوند، به‌طوری که با شنیدن اسم حقوق بشر، همچنان تصاویر زندان‌های ابوغریب، گوانتانامو، هلمند و بگرام در ذهن نقش می‌بندد. در داخل نیز دفتر تحقیقات فدرال آمریکا در گزارشی از آمار خشونت‌ها در سال 2007 اعلام کرد که حدود یک‌میلیون و 41هزار گزارش جرم و خشونت ثبت شده است.

با این وجود همه این مسائل در حالی است که آمریکا با پیشدستی و طلبکاری دیپلماتیک ایران و دیگر کشورها را مورد هجمه حقوق‌بشری قرار می‌دهد. البته در این میان چین نیز به مقابله به مثل با آمریکا پرداخته و هر ساله گزارش‌های زیادی از وضعیت نقض حقوق‌بشر در آمریکا منتشر می‌کند؛ اقدامی که جای خالی آن در دستور کار وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی احساس می‌شود.

کد خبر 134674

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز