نمایشگاه کتاب هر سال در اردیبهشتماه برپا میشود و رسانهها با درج مطالبی با عناوینی مثل «اردیبهشت کتاب» به استقبالش میروند و پس از برگزاری هم با عناوین مشابه به تحلیل آن میپردازند. اما واقعا چرا کتاب و کتابخوانی در همین مدت 10روزه برگزاری نمایشگاه شکوفاست و در دیگر ایام سال، هنگام صحبت با ناشران و اهالی نشر، با انتقادهای مختلف از بازار و نارضایتی اعضای این صنف روبهرو میشویم؟ علت این امر را باید در موضوعات مختلف جستوجو کرد که یکی از این موضوعات، نمایشگاه کتاب تهران است. دراین باره با علی شجاعیصائین، مدیرعامل مؤسسه خانهکتاب و مدیر بخشهای جنبی نمایشگاه کتاب به گفتوگو نشستیم. او معتقد است که نمایشگاه از نظر محتوایی جایگاه مطلوبی در سطح بینالمللی دارد اما مشکل اساسی آن مکان برگزاریاش و گستردگی بیش از حد آن است. به زعم او این گستردگی تا جایی پیش رفته که نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران را با یک پارادوکس بزرگ مواجه کرده است و او این پارادوکس را تهدیدی جدی برای نمایشگاه قلمداد میکند.
- بهنظر شما چه عاملی باعث میشود که نمایشگاه تهران با نمایشگاههای مطرحی چون فرانکفورت، پاریس و استانداردهای برگزاری یک نمایشگاه بینالمللی فاصله داشته باشد؟
استانداردهایی که میگویید باید تعریف شود. این استانداردها میتواند در زمینههای فیزیکی و ظاهری یا درونی و باطنی مطرح باشد. بهنظرم از نظر فیزیکی و ظاهری فاصله زیادی با نمایشگاههای مذکور داریم. طی سالهای گذشته آن تدبیری که برای حل این مشکل لازم بود، اندیشیده نشد. نخستین شرط برای داشتن ایدهآلهای ظاهری، داشتن مکانی ثابت برای برپایی نمایشگاه است که طی سالهای متمادی توسط مسئولان مورد غفلت واقع شده است. امیدواریم در این زمینه طرح و نقشههای کارآمد ارائه شود تا بتوان نمایشگاه کتاب را در فضایی ثابت و همیشگی که هم مختصات فرهنگی و هم مختصات نمایشگاهی داشته باشد، برگزار کرد.
اگر چه در گوشه و کنار و در استانها فعالیتهای نهادهایی مانند باغ کتاب را شاهدیم اما فعلا در سطح ملی، به غیر از برپایی نمایشگاه بینالمللی تهران، کار شایستهای انجام نشده است. البته در جریان هستم که مسئولین ارشاد و معاونت فرهنگی این وزارتخانه حرکتهایی را در این زمینه آغاز کردهاند. اما در زمینه استانداردهای درونی و مشخصا درباره حضور ناشران شاید بشود گفت که برخلاف بسیاری از نمایشگاههای بینالمللی مانند پاریس و فرانکفورت، در جایگاه مطلوبی ایستادهایم. طی چند سال اخیر این دو نمایشگاه سیر نزولی داشته و تعدادی از سالنهایشان را جمعآوری کردهاند. در نمایشگاه کتاب لندن هم وضع مشابهی وجود دارد و مسئولین نمایشگاه با برخی غرفههای خالی روبهرو هستند.
نمایشگاه تهران از این جهت در وضعیت خوبی به سر میبرد و درخواستهای زیادی از ناشران داخلی و خارجی برای شرکت در نمایشگاه وجود دارد. حضور در نمایشگاه برای بسیاری از ناشران داخلی و خارجی یک اولویت است و آنها با جدیت بهدنبال شرکت در نمایشگاه هستند. نمایشگاه تهران 2 هزار و 338 ناشر داخلی و ناشرانی از 70کشور خارجی را با حدود 450هزار عنوان کتاب به خود دید. سال گذشته 5میلیون نفر از این نمایشگاه دیدن کردند. بحثی که در اینجا مطرح است داشتن نمایشگاه یا فروشگاه است. فکر میکنم نمایشگاه کتاب تهران طی این چند سال، سعی کرده علاوه بر جنبه فروشگاهی، حالت نمایشگاهی بیشتری به خود بگیرد. بهنظرم صرفنظر از موضوع مکان ثابت نمایشگاه، فعلا وضعیت مطلوبی برای نمایشگاه ارزیابی میشود. مصلی از نظر دسترسی و حضور مردم از محل نمایشگاههای بینالمللی تهران، جایگاه بهتری دارد؛ البته باید ترافیک کمتر را به محاسن مصلی بیفزاییم، با این حال نباید از موضوع مکان ثابت برای برپایی نمایشگاه غافل بود.
- برخی از صاحبنظران بر این باورند که نمایشگاه تهران، نسبت به دیگر نمایشگاههای بینالمللی کمبودهای زیادی در زمینههای اجرایی، ابتکار و خلاقیت دارد؛ مثلا در این نمایشگاهها جلسات رمانخوانی با حضور نویسنده اثر برگزار میشود که علاقهمندان برای حضور در این جلسات بلیت میخرند. تعیین زمان مشخص برای دیدار نویسنده با مخاطبانش و امضا دادن به آنها از همین برنامههاست که گفته میشود جایشان در نمایشگاه تهران خالی است. مدیریت بخشهای جنبی نمایشگاه برنامهای برای اجرای این برنامهها در نمایشگاه ندارد؟
ما در بخشهای جنبی نمایشگاه، هر سال بر تعداد سراهای اهل قلم نمایشگاه افزودهایم و از منتقدین جدیدی برای شرکت در این جلسات دعوت کردهایم. امسال هم 230 نشست نقد و بررسی در بخش جنبی نمایشگاه برگزار میشود. من در زمان برگزاری نمایشگاه فرانکفورت در این نمایشگاه حضور داشتم. وسعت برنامههایی که اشاره کردید زیاد نیست. چنین برنامههایی با محدودیتهایی روبهرو هستند که یکی از این محدودیتها حضور مردم است. وقتی با یکی از نویسندگان حاضر در نمایشگاه فرانکفورت صحبت میکردم از حضور کم مردم و استقبال اندک از کتابش شکایت داشت. این برنامهها در اصل، هم محدود برگزار میشوند و هم مخاطبان اندکی دارند. بله در کشورهای خارجی برای ورود به نمایشگاه مبلغی دریافت میشود یا برای مراسمی که گفتید بلیت فروخته میشود. درنمایشگاه کتاب تهران هم میتوان از مراجعهکنندگان مبلغ ورودی گرفت، اما با توجه به سیاستهای فرهنگی کشور این روش مورد تأیید مسئولان نیست.
بهنظرم در اینگونه برنامههای جنبی، نمایشگاه تهران وضعیت بهتری دارد و حضور نویسندگان و مولفان در نمایشگاه هر سال افزایش داشته است. نویسندگان ما، هم در برنامههای نقد و بررسی و هم در گفتوگوهای حضوری با علاقهمندانشان به بیان و ابراز دیدگاههایشان در نمایشگاه میپردازند. برای برگزاری این نشستها در نمایشگاه فهرست مشخصی داریم. ناشران مختلف هم هنگام ثبت نام، برنامههای جانبی خود را به ما اعلام میکنند. علاوه براین برنامههای مختلفی هم در غرفههای ناشران برگزار میشود.
- خب، همان عدهای که معتقدند نمایشگاه تهران، نسبت به دیگر نمایشگاهها کمبودهای زیادی دارد میگویند برنامههای نقد و بررسیای که در نمایشگاه تهران برگزار میشوند، حالتی تکراری و کلیشهای به خود گرفته و هر سال از عدهای نویسنده مشخص برای حضور در این جلسات دعوت میشود. در کل این حرف وجود دارد که برنامههای جنبی نمایشگاه عاری از خلاقیت و ابتکار است.
نمیتوان برای همه یک نسخه واحد پیچید. من درباره بخشهای جنبی که مسئولش هستم صحبت میکنم. امسال 230 نشست جنبی در نمایشگاه برگزار خواهد شد. مشخص است که از همه نشستها به یک اندازه استقبال نخواهد شد؛ سالهای گذشته برای بعضی از نشستها به خاطر تجمع بیش از ظرفیت علاقهمندان در سالن نشست، ناچار بودیم درهای سالن را ببندیم. در برخی برنامهها هم فقط نصف صندلیهای سالن پر میشد. بعضی وقتها هم بهدلیل ازدحام مردم، حضور نویسنده در جلسه با مشکل روبهرو میشد. خب در نمایشگاههای خارجی که من حضور داشتم برنامههایی وجود داشت که جمعیت کمی از آن استقبال میکردند. باید تجربه کنیم و به دستهبندی و طبقهبندی اطلاعات و دادههای مربوط بپردازیم. به جرات میخواهم بگویم که در زمینه برگزاری نشستهای نقد و بررسی اگر از نمایشگاههای فرانکفورت و پاریس جلوتر نباشیم، در یک جایگاه ایستادهایم.
- چرا در این سالها برای ادبیات داستانی، بخش ویژهای در نظر نگرفته شدهاست؛ مثلا برنامه خاصی برای نویسندگان این آثار برگزار نشده است؟
نگاهمان اینگونه نبوده که بخواهیم بخشی را از بخشهای دیگر متفاوتتر برگزار کنیم. بهعنوان مثال در سرای کودک نمایشگاه، به همان اندازه که به بخش شعر کودک اهمیت میدهیم برای بخش تصویرگری یا داستان کودک ارزش قائلیم. همانطور که گفتم نگاه ما چنین نبوده که شعر یا داستان اولویت بیشتری دارد. بنابراین به همه موضوعات با یک طراز نگاه کردیم. هماناندازه که کتابهای علوم اجتماعی و فلسفه برای ما اهمیت دارند، کتابهای ادبی نیز مهم هستند. با این حال غرفه دیدار با عرضه و نمایش کتابهای برگزیده جوایز و جشنوارههای ادبی، سهم خوبی در زمینه نشر آثار ادبیات داستانی در نمایشگاه دارد.
- گفتید نگاهمان چنین نبوده است، یعنی در ادامه هم چنین نخواهد بود؟
استنباط ما چنین نیست که بخواهیم تفکیک قائل بشویم. ممکن است بنیاد ادبیات داستانی بخواهد در دورههای مختلف کاری و حضورش در نمایشگاه، کار ویژهای ارائه بدهد. من چنین طرحی را با مسئولان بنیاد ادبیات داستانی مطرح خواهم کرد و اگر قرار باشد فعالیت ویژهای در این زمینه اجرا شود، بعد از طرح و برنامهریزی در دورههای بعدی برگزاری نمایشگاه خواهد بود. ولی در حال حاضر استنباط ما این چنین است.
- بهنظر شما نمایشگاه کمبودی ندارد؟ انتقادی به نوع برگزاری نمایشگاه ندارید؟
به این موضوع باور جدی دارم که نمایشگاه کتاب تهران یک پارادوکس بزرگ دارد. این نمایشگاه به قدری بزرگ شده است که در حال تبدیل شدن به یک تهدید است. درصورت بزرگتر شدن نمایشگاه، مراجعان دیگر نمیتوانند از همه بخشهای آن دیدن کنند. نمایشگاه کتاب بعضی از روزها به قدری پرازدحام میشود که نمیتوان به غرفه مورد نظر مراجعه و کتاب مطلوب را تهیه کرد. جالب است که در روزهای پنجشنبه و جمعه به همین دلیلی که گفتم و برخلاف تصور، فروش غرفهها و ناشران کاهش مییابد.
بهنظرم باید برای محیط برپایی نمایشگاه یک تدبیر جدی اندیشیده شود. میتوان چند نمایشگاه مستقل بینالمللی از این نمایشگاه استخراج کرد. بهعنوان مثال بخش کودک و جوان نمایشگاه تهران این قدر قابلیت دارد که بتوان آن را در قالب یک نمایشگاه مجزا برگزار کرد. بهنظرم لزومی ندارد کتابهای کمکآموزشی و فلسفی در کنار هم در یک نمایشگاه حضور داشته باشند. نمیگویم شیوه فعلی روش نادرستی است؛ بسیاری از نمایشگاههای کتاب با همین روال برپا میشوند، ولی با این وضع بسیاری از ناشران خواهان شرکت در نمایشگاه نمیتوانند در نمایشگاه شرکت کنند و به ناشرانی هم که در نمایشگاه حاضر میشوند غرفه یا فضای مناسبی تعلق نمیگیرد. میتوان حداقل نمایشگاه کتاب کودک را بهطور جدی در طول سال برگزار کرد تا بتوانیم پاسخگوی بخشی از تقاضاها در آن نمایشگاه باشیم.
- و سخن آخر؟
اگر بتوانیم فضا را به این سمت ببریم که مسئولین کشور بهجای توجه چند روزه در زمان برگزاری نمایشگاه، در طول سال توجه خود را معطوف به این رویداد بزرگ فرهنگی بکنند، قطعا وضعیت فروش کتاب و کتابخوانی در کشور رونق بیشتری خواهد داشت. رسانهها نیز میتوانند در این زمینه سهم بسزایی داشته باشند.