تحقیقات برای دستگیری این مرد، سوم خرداد امسال و با شکایت دختر 18سالهای در اداره آگاهی تهران آغاز شد. او در تشریح ماجرایی که برایش اتفاق افتاده بود به ماموران گفت: حدود یک ماه پیش با پسر جوانی به اسم نادر آشنا شدم که مدعی بود مدیرعامل یک شرکت خرید و فروش خودروست. هر وقت با او قرار ملاقات میگذاشتم، وی با خودرویی متفاوت به محل قرار میآمد و بهنظر میرسید که وضع مالی خوبی دارد. دختر جوان ادامه داد:
مدتی از آشنایی من و نادر گذشته و او در این مدت توانسته بود اعتماد مرا جلب کند. تا اینکه روز قبل درحالیکه با او قرار ملاقات داشتم، وی با یک خودروی پژو 206 سفید به محل قرار آمد و وقتی سوار ماشین شدم، مدعی شد که میخواهد برای برداشتن تعدادی از مدارک مربوط به خرید و فروش خودروها به شرکتش برود. من هم که علاقه داشتم از نزدیک با محل کار او آشنا شوم، قبول کردم که تا شرکت همراهش بروم. حدود ساعت 4 بعدازظهر بود که به مقابل شرکت رسیدیم و نادر با گفتن این جمله که ممکن است کارش کمی طول بکشد، از من دعوت کرد که همراه او به دفترش بروم. من که به وی اعتماد کامل داشتم، وارد دفترش شدم و او با تعارف کردن یک لیوان آب انار به من، مشغول انجام کارهایش شد.
شاکی افزود: بعد از خوردن آبمیوه احساس خستگی و خواب آلودگی شدیدی کردم و تازه آنجا بود که متوجه شدم داخل لیوان، داروی خوابآور ریخته شده بود؛ اما قدرت اینکه از آنجا خارج شوم را نداشتم و ناگهان بیهوش شدم. ساعت 9شب بود که به هوش آمدم و وقتی چشمهایم را باز کردم، خودم را در تاریکی شب داخل پارک چیتگر و لابهلای درختان دیدم. همان موقع فهمیدم که همه طلاها و پولهایم به ارزش 5میلیون تومان سرقت شده است و هر طوری بود از جایم بلند شدم و خودم را به کنار خیابان رساندم. سپس با کمک یکی از رانندگان عبوری به خانه رفتم و تصمیم گرفتم از نادر شکایت کنم.
شروع تحقیقات
بعد از اظهارات دختر جوان، پروندهای در این زمینه تشکیل شد و با دستور قاضی پرونده، گروهی از کارآگاهان پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران ماموریت یافتند جوان سارق را شناسایی و دستگیر کنند.
آنها برای یافتن سرنخی از متهم، به تحقیق دوباره از شاکی دست زدند اما او نشانی شرکت نادر را به خاطر نداشت. درحالیکه هیچ سرنخی از متهم در دست نبود، دختر جوان ناگهان موضوع مهمی را به خاطر آورد. او به ماموران گفت که در یکی از خیابانهای اطراف شرکت نادر، چشمش به تابلوی بزرگ یک مغازه افتاده بود که نوشتههای روی آن هنوز در خاطرش مانده است. ماموران با سرنخی که دختر جوان در اختیارشان قرار داده بود دریافتند که محل کار نادر، یکی از مناطق غرب تهران است. بنابراین همراه شاکی راهی این منطقه شدند و در خیابانها به جستوجو پرداختند. چند ساعت بعد، وقتی خودروی پلیس وارد یکی از خیابانها شد، دختر جوان فریاد زد که شرکت نادر در همین خیابان قرار دارد و ماموران را به مقابل یک ساختمان بزرگ برد.
نجات یافته
کارآگاهان با دیدن یک پژو 206 سفید که در پارکینگ ساختمان پارک شده بود، مطمئن شدند که راه را درست آمدهاند و در همین هنگام نادر را دیدند که همراه دختر جوانی وارد پارکینگ شد. با دستگیری مرد جوان، دختری که همراه او بود به ماموران گفت: من و نادر چند روز قبل در خیابان با هم آشنا شدیم و او ساعتی قبل به بهانه برداشتن تعدادی از مدارک مرا به دفترش آورد و یک لیوان آب انار تعارف کرد اما چون علاقهای به آبمیوه نداشتم از خوردن آن صرفنظر کردم. سپس همراه هم به پارکینگ آمدیم تا از شرکت خارج شویم اما خبر نداشتم آب اناری که این مرد به من تعارف کرده بود، مسموم بوده و وی قصد سرقت طلاها و پولهایم را داشته است.
اعتراف به جرم
بعد از انتقال نادر به اداره آگاهی و کشف طلاهای شاکی در خودرواش، وی به بیهوشکردن دختر جوان و سرقت اموالش اعتراف کرد و با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شد. سرهنگ یگانه، رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران، با بیان این خبر گفت: در بازجویی از نادر معلوم شد که وی قصد داشته دختری را که همراهش بود نیز با همین شگرد بیهوش و اموالش را سرقت کند که در اجرای نقشهاش ناکام ماند.
وی با اشاره به عملیات 3 ساعته پلیس برای دستگیری این مرد افزود: با توجه به کشف مقدار زیادی آبمیوه مسموم در محل کار متهم و سوابق مجرمانهای که در پرونده اوست، احتمال دارد که وی با این شگرد از دختران زیادی سرقت کرده باشد. به همین دلیل شاکیان احتمالی میتوانند برای شناسایی متهم و شکایت از او به پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.