فیلمهای سیاسی که در هالیوود تولید میشود هم به مسائل سیاسی داخلی میپردازد و هم تحکیم و تحمیل مسائل سیاسی که در خارج از آمریکا وجود دارد و به نحوی با سیاستها و منافعشان پیوند مییابد را در دستور کار قرار میدهد. اما در سینمای ایران در اینجا مقوله فیلم سیاسی خیلی جدی گرفته نشده است. فیلمسازان ما علاقهمندند درباره مسائل روز سیاسی و اتفاقاتی که در چند سال اخیر رخ داده فیلم بسازند. در حالی که مسائل سیاسی منحصر به یکی دو سال اخیر نیست و مسائلی چون توطئهها و تلاشها برای به شکست درآوردن ایران از سالیان قبل وجود داشته و میتواند دستمایه خلق آثار سینمایی قرار گیرد.
نمیتوان فیلمهایی که در یکی دو سال اخیر به عنوان محصولات سیاسی ساخته شدهاند را به عنوان سینمای سیاسی پذیرفت. اغلب این فیلمها تنها از رنگ و لعاب سیاسی برخوردارند، بی آنکه از عمق سیاسی بهرهای برده باشند. معتقدم سینمای سیاسی باید متولیان جدیدی چون وزارت کشور، اطلاعات یا وزارت امور خارجه داشته باشد؛ متولیانی که ظرفیت و درک سیاسی سینماگران را نیز رشد دهند، چون یکی از مشکلات ما کمبصیرتی و کمسوادی فیلمسازان ما در زمینه سیاست است. این خود یکی از دلایلی است که سینماگران کمتر سراغ مضامین سیاسی میروند.
اصولاً هنرمندان ما برای اینکه خودشان را از اتهامات مبرا سازند و انگ سیاسی بودن به آنها نخورد، خیلی سراغ مضامین ملتهب سیاسی نمیروند. وقتی هم که وارد این حیطه میشوند، بیشتر در دامن درگیریهای جناحی میافتند و از این جناح انتقاد و از جناح سیاسی رقیب ستایش میکنند، در عوض کمتر تلاش میکنند در جهت اهداف نظام پا پیش بگذارند. تصور میکنم اگر این نگاه تصحیح شود، صاحب سینمای سیاسی بالندهای خواهیم شد که هم مردم با آن ارتباط برقرار خواهند کرد و هم گامی در جهت تحکیم پایههای نظام برداشته میشود.