او تحصیلات خود را در مدرسههای خرد و آلیانس (فرانسه) ادامه داد و در همان طفولیت پدر خود را از دست داد و تحت تکفل برادرش قرار گرفت.
از ابتدای تشکیل هنرستان نقاشی کمال الملک از نخستین هنرجویانی بود که نقاشی را از کمالالملک آموخت.
وی بعدها در کنار استاد کمالالملک به تربیت شاگردان نقاشی پرداخت.
وی همچنین از استادان مؤسس هنرکده نقاشی بود که پس از آن تبدیل به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد.
در آن زمان به وی بورسیهای برای سفر به خارج و تکمیل مطالعات و هنر خود اعطاء شد. در این سفر سه ماه در بروکسل (بلژیک) و سه ماه در پاریس (فرانسه) به سر برد و با آثار نقاشان بزرگ آشنا شد و به کپی ازآنها پرداخت.
بعد از شش ماه بورسیه را ناتمام گذاشت و از پاریس به ایران گشت و مجددا به کار در دانشکده و تعلیم مشغول شد.
استاد در سال ۱۳۴۳ به سمت استاد تمام قوت در دانشکده هنرهای زیبا منصوب شد و در تاریخ ۲۹ ماه ۱۳۴۶ با توجه به خدماتش به هنر ایران به عنوان استاد ممتاز دانشکده هنرهای زیبا انتخاب شد.
علیمحمد حیدریان در تمام زندگی خود هرگز در هیچ نمایشگاه خصوصی شرکت نکرد و اگر هم در نمایشگاههای دسته جمعی شرکت میکرد با اصرار دوستانش بود.
آثار باقیمانده از حیدریان را میتوان در پنج دسته طبقهبندی کرد: تابلوهایی از صورت اشخاص (پرتره) تابلوهایی از مناظر طبیعی یا فضاهای سربسته مانند اتاق، تابلوهایی با عنوان طبیعت بیجان، تابلوهایی که از آثار نقاشان جهان کپی شده است مانند کارهای رامبراند، ولاسکوئر، رنوار، شیشکین و تیسین و تابلوهای تخیلی استاد مانند تابلوی حضرت موسی (ع) یا تابلوی غدیر خم یا تابلوی حضرت مسیح.
از جمله آثار وی میتوان به دو مورد اشاره کرد: کپی تابلوی چوپان "میله" که در مجموعه خانوادگی محفوظ است و چهرهای از پروفسور پاستور که در موزه مؤسسه پاستور پاریس نگهداری می شود.
سبک کار حیدریان کلاسیک، ناتورالیسم و گاهی با رگههایی از تأثیرات قلم امپرسیونیست ها است.
علیمحمد حیدریان تا سال ۱۳۶۷ در کارگاه نقاشی خود مشغول به کار بود و به تربیت نقاشان می پرداخت.
کسانی چون جواد حمیدی، محمود جوادیپور، مرتضی ممیز، کیخسرو خروش، پرویز کلانتری و منیر فرمانفرمائیان و بسیاری دیگر از شاگردان وی بودهاند.
این استاد نقاشی در اسفند ۱۳۶۸ در خانه خود زمین خورد و پس از آن از صندلی چرخ دار استفاده می کرد تا بالاخره در روز ۲۴ شهریور ماه ۱۳۶۹ دار فانی را وداع گفت.