برای تبیین هرچه بهتر پاسخ این پرسش میتوان مثالهای متعددی را در حوزههای مختلف خبری بررسی کرد:
* حوزه مسائل سیاسی: سخنان وزیر ارشاد و پاسخهایی در موضوع تحزب و بیتوفیقی احزاب.
* حوزه مسائل اقتصادی: با دست خودمان سرمایهگذاران را فراری ندهیم/ میزان مصرف «گاز» در ایران 17 برابر ژاپن است و اروپا 2 برابر چین/ موجودی صندوق ذخیره ارزی/ تذکر بیپایان درباره گرانیها/ سقوط بهای نفت ادامه دارد/ واگذاری سهام عدالت را متوقف کنید/ صندوق ذخیره ارزی خالی شد.
* حوزه مسائل زیستمحیطی: وضعیت بحرانی در دریاچه زریوار/ هر دقیقه تنفس در تهران برابر 9 نخ سیگار کشیدن است/ عمر تهرانیها 5 سال کوتاهتر شده است/ تهران، خداحافظ اکسیژن؛ زندگی در تهران ناممکن میشود/ غیرمجازبودن 87 درصد صنایع تهران/ شبحی بر فراز تهران.
* حوزه مسائل اجتماعی: 180 نماینده مجلس در نامهای به قوهقضائیه خواستار جلوگیری از اشاعه و گسترش مفاسد اجتماعی شدند/ خودکشی در همدان و قائمشهر رو به رشد است.
* حوزه مسائل مدیریتی و قانونی: استیضاح وزیر کشور/ رئیسجمهور به مجلس پاسخ میدهد. (به دنبال گرانیهای اخیر)/ دولت را هم منحل کنید.
***
همزمان با این تیترها، تیتر اخبار رسانههای خارجی هم جالب توجه است: آسوشیتدپرس: نارضایتی از احمدینژاد افزایش یافته است/ یومیوری ژاپن: وضعیت بحرانی اعتیاد به موادمخدر در ایران/ 30 درصد جمعیت ایران زیر خط فقر/ گسترش بیماری ایدز در ایران.
در چنین شرایطی که اصالت دادن به مسائل حاشیهای و فرعی، عدم پرداختن به مسایل اساسی، برجسته کردن و غیرطبیعی جلوه دادن بعضی مشکلات طبیعی و همچنین فرعیساختن مسائل اصلی، غیر واقعی جلوه دادن مشکلات واقعی، فقدان برآورد صحیح از مشکلات، منابع و راهحلها و متهم ساختن یکدیگر به جای پرداختن به اصل ماجرا، مشکلات را دو چندان میکند.
هرکس با هدفی مطلبی را بیان میکند؛ کسی گذشته را هدف قرار داده و برای اثبات تئوری «دیدی من گفتم» تلاش میکند، فرد دیگری آینده را برای انتخابات آتی و سومی حزب و گروه و دسته خویش را مبنای تیتر خود قرار داده است. ما بر اساس اهداف فوق هم حرف میزنیم، اما متوجه نیستیم که در حضور دشمن و رقیب و یارگیری طرفینی و مهمتر از همه مردم (که تبادل پیامهای طرفین را بنایی برای تصمیمگیری خویش قرار میدهند)، دل گروهی را خالی کرده و گروهی را از آینده ناامید میسازیم که نباید چنین کرد.
امروز فصل گفتن از گذشته یا آینده شخصی نیست، بلکه اگر بخواهیم کل اقدامات و بیانات اخیر محور قلدرمآب جهانی را در سخنان تازه وزیر دفاع آمریکا جستجو کنیم، درمییابیم که آنها میگویند: ما اهرمهای زیادی برای فشار به ایران در اختیار نداریم و تا زمانی که موضعی مسلط به ایران نداشته نباشیم، نمیتوانیم مذاکره کنیم.
میدان اصلی ما مقابله با این اندیشه است که از یک طرف نشانی از موضع مناسب ایران دارد و از طرف دیگر هستهای از شرارت را نیز در درون خود میپروراند؛ بیان و کلام ما نه معطوف به گذشته و نه برای آینده شخصی است، بلکه مربوط به حال و با درک این واقعیت میدانی است. اگر کلام ما به جای تقویت یک موضع ملی نشانی از یک علاقه فردی و حزبی در گذشته و یا آینده داشته باشد، مسلماً کلامی غیرانقلابی است. بیایید، برای میدان امروز خطاب به کسانی که باید تقویت روحی شوند (مردم خودمان) و کسانی که باید مأیوس شوند (دشمنان)، از انعکاس هر آنچه غیر از «منفعت ملی» است بپرهیزیم.
متأسفانه قطبیشدن مطبوعات در برجستهسازی این وضعیت نیز مؤثر بوده است؛ گروهی از نشریات فقط تیترهای حامی وضع موجود را منعکس میکنند و گروه دیگر فقط در تقابل این وضعیت قلممیزنند و این روند در تشدید این وضعیت بیتأثیر نبوده است. هر چند از اینکه چرا این وضعیت نارسا حاکم شده، نباید صرف نظر کرد.
دریابان علی شمخانی: مروری بر صفحه اول رسانههای نوشتاری قطبی شده در یک روز و نه حتی در صفحات داخلی، این سؤال را به ذهن متبادر میسازد که چه اخباری را روانه جامعه میکنیم و چه انتظاری از جامعه داریم؟
کد خبر 13927