جمعه ۳۱ تیر ۱۳۹۰ - ۱۳:۵۶
۰ نفر

زیتا ملکی: چه اعتماد به دنیایی/که آب/- ‌ با آن صداقتش-/چیزی مسموم می‌تواند باشد؟!

هفته‌نامه دوچرخه شماره 611

معلم گفت: «میزان مصرف» چیز مهمی است. سخت‌گیر بود و همیشه با صدایی بلند درسش را می‌داد؛ انگار تا کسی جرئت نکند حواسش پرت چیزی شود. گفت: میزان یعنی اندازه و مقدار. همه می‌دانستیم میزان یعنی چه، اما او دوست داشت این کلمه را با صدای بلند معنی کند. من می‌دانستم دو لیوان سر‌خالی برنج، یک کف دست نان و یک قاشق چای‌خوری شربت‌سرفه یعنی میزان مصرف!

دستم را برای چندمین بار گرفتم بالا. معلم آن‌روز به سؤال‌های باربط و بی‌ربط ما جواب داده‌ بود و معلوم بود که دیگر حوصلۀ سوال شنیدن ندارد. ‌دست مرا دید ولی انگار که ندیده،‌ برگشت سمت تخته و ادامه داد‌‌‌: «همۀ مواد دنیا می‌توانند سمی باشند و به انسان‌ها آسیب برسانند. سم‌ها حتی به میزان کم، برای بدن ما زیادند! ‌مهم‌تر این‌که حتی مواد طبیعی و سالم هم می‌توانند مثل سم عمل کنند؛ البته فقط در صورتی که بیش از حد مصرف شوند. این‌جاست که می‌فهمیم میزان صحیح مصرف از هر‌چیزی تاچه‌اندازه حیاتی است.»

این‌بار بدون دست‌ بالا‌گرفتن گفتم: «حتی آب؟» معلم بی‌آن‌که چشم از تخته بردارد، خشک و خلاصه گفت: «حتی آب!» و دوباره برگشت سر درسش.

من اما سرم را گذاشتم روی میز و تصویرهای ذهنم را مرور کردم: لبخند سرخ بر لب، قطره‌اشک نشسته در چشم، فشردن دست هم و دوست بودن، ماندن و خوب‌ماندن و... آن‌روز تا آخر کلاس چشم هایم را بستم و همین‌طور یک‌بند از احتمال سمی‌شدن زندگی ترسیدم!

کد خبر 140849
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز