صاحبنظران امیدوارند انعکاس نظرات خیرخواهانهشان مانع از اجرای طرحی شود که به زعم آنها، درصورت اجرا آسیبهای جدی و جبرانناپذیری را متوجه منابع طبیعی کشور میکند.
«این طرح وجاهت علمی و پشتوانه کارشناسی ندارد.» این جمله چکیده همه انتقاداتی است که در واکنش به طرح باغویلا از طریق رسانهها منعکس شده است. درعین حال، هر کارشناسی با نگاه خود، موضوع را به نقد میکشد. دکتر محمد امینی، رئیس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران، با اشاره به اینکه این موضوع ذیل 2شاخه «طبیعی» و «کشتگونه» قابل بررسی و ارزیابی است، گفت: مسائلی مثل تأمین آب و زیرساختهایی که برای باغویلاها مورد نیاز است از جمله راهسازی از دیگر چالشهای جدی این طرح است. برای نمونه، تأمین آب مورد نیاز برای ایجاد گونههای گیاهی در باغویلا، به 2شیوه امکانپذیراست؛ ازطریق آبهای سطحی و دیگری برداشت از منابع زیرزمینی. اگر بخواهیم از آبهای سطحی استفاده کنیم نیاز به احداث کانال و لولهکشی داریم اما برای برداشت از منابع زیرزمینی، ناگزیر به حفر چاه و استفاده از پمپ هستیم که لازمه آن برق است. هر کدام از این گزینهها انتخاب شود رساندن آب به باغویلاها نیاز به مسیرهای عبوری هم دارد.
دکتر محمد امینی، تفکیک اراضی و مالکیت را از معضلات این طرح دانست و تصریح کرد: عرصههایی که وجود دارد عرصههای منابع طبیعی است و طبق مصوبه مجلس این عرصهها قابل واگذاری نیست. بر این اساس، اگر این عرصهها واگذار نشوند، اشخاص برای احداث ساختمان و ایجاد باغ قادر به سرمایهگذاری نخواهند بود زیرا نمیتوانند از تسهیلات بانکی استفاده کنند. اما اگر واگذار شوند این واگذاری سبب میشود اراضی در اختیار شخص قرار بگیرد و درنتیجه براساس منفعت اقتصادی و بنا به سلیقه شخصیاش، هر گونه که بخواهد در اراضی مورد نظر دخل و تصرف میکند. نکته دیگر اینکه تجربه نشان داده در هر نقطه از عرصههای طبیعی و ملی جادهای ساخته شده است، اراضی قابلیت تجاری پیدا کرده و این اراضی به ویلا تبدیل شدهاند.
امینی بخشی از گفتههای خود را به مسائل طبیعی این طرح اختصاص داد و گفت: در عرصههای طبیعی و ملی میتوان 2نوع محصول کاشت؛ محصولات باغی برای تولید میوه و محصولاتی که هدف از کاشت آنها تولید چوب است. در عین حال، گزینه سومی هم وجود دارد که آن فضای سبز است؛ بدیهی است که اشخاص روی فضای سبز سرمایهگذاری نمیکنند. نکته درخور تامل دیگر، تعیین گونه است. منظور از تعیین گونه، نوع درختانی است که قرار است در این عرصهها کاشته شوند. این درختان اگر بدون مطالعه کاشته شوند و هر کسی بنا به میل خود گونهای غیربومی بکارد، در واقع زمینه طغیان آفات را فراهم میسازد و با این کار، منطقه میزبان آفات و بیماریهای جدید میشود کما اینکه درحال حاضر، «ابریشمباف ناجور» در غرب مازندران بیداد میکند. این آفت بهدلیل کشت گونههای غیربومی در منطقه بروز کرده و آسیبهای ناشی از آن بهمراتب بیشتر از ملخ است.
راهکاری برای صیانت و ایجاد اشتغال
وی در ادامه، بحث اشتغال را به میان کشید و گفت: نکته دیگری هم وجود دارد که توضیح آن خالی از لطف نیست و آن اینکه الان باغداران شمال کشور برای فروش محصولاتشان در بازار با مشکل مواجهند، زیرا فرایند تولید، فراوری، بستهبندی، بازاریابی و بیمه کامل نیست و در نتیجه محصول روی دست کشاورزان مانده است. حال اگر ما (با اجرای طرح باغویلا) تولیدکنندگان بیشتری را به جمع تولیدکنندگان فعلی اضافه کنیم و برای معضلاتی که اکنون تولیدکنندگان با آن دست به گریبانند، چارهای نیندیشیم، در آینده نزدیک، تولید فعلی با خطر بیشتری مواجه خواهد شد که بر معضلات موجود دامن میزند. صرفنظر از مواردی که ذکر شد، این طرح با این شیوهای که عنوان شده، چنانچه الزاماتی برای آن تعریف نشود، زمینه را برای سودجویی افراد فرصتطلب فراهم میکند زیرا قانون اجازه نمیدهد عرصههای منابع طبیعی را تفکیک، تقطیع و به افراد واگذار کنیم.
اما در کنار همه این انتقادات، امینی پیشنهادهایی را هم مطرح کرد: در حال حاضر، در بسیاری از استانها بهخصوص در شمال کشور، در پهنههای آبخیز، روستاهای پراکنده متعددی وجود دارد. در این روستاها جوانان تحصیلکرده بیکار بسیاری حضور دارند که مترصد خدمتند. آیا بهتر نیست به جای واگذاری اراضی به افراد، با ایجاد تعاونی، جوانان را به کار بگیریم و به جای واگذاری عرصه، در قالب طرحهای مصوب تولید میوه و چوب و تحت حمایت دولت، زمینه اشتغال این نیروی عظیم را فراهمسازیم. با این شیوه هم اشتغالزایی صورت گرفته، هم عرصهها حفظ میشود؛علاوه بر این، تولید بالا میرود.
این طرح مغایر با عدالت است
دکتر هادی کیادلیری، رئیس انجمن علمی جنگلبانی ایران در واکنش به این طرح گفت: موفقیت هر طرحی را باید براساس هدف تعیین شده آن، ارزیابی کرد. بر این اساس، نخستین سؤالی که مطرح میشود این است که طرح مذکور چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا هدفگذاری این طرح، مبنای علمی دارد؟ آیا اهداف تعیین شده برای طرح با توجه به شرایط موجود قابل دستیابی است؟ بررسی این پرسشها نشان میدهد این طرح فاقد وجاهت علمی است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: ما حدود 20میلیون خانوار داریم که بر اساس طرح مورد نظر باید به آنها 2 میلیون هکتار زمین واگذار شود اما این 2 میلیون هکتار فقط فضای مورد نیاز برای ساخت باغویلاست؛ در حالی که این ساختوسازها به زیرساختها از جمله راههای دسترسی، فضاهای تجاری و آموزشی هم نیاز دارد که با احتساب این فضاها حداقل باید 5 میلیون هکتار زمین در نظر گرفته شود. این اراضی قرار است از چه بخشی تأمین شود؟ مثلا در شمال کشور که گستره جمعیت در سطح بسیارزیاد است، میخواهند اراضی جنگلی را واگذار کنند؟ در تهران چطور؟ آیا مناطق کوهستانی و کویرها را برای این موضوع در نظر گرفتهاند؟
کیادلیری با اشاره به اینکه آزموده را آزمودن خطاست، گفت: ما پیش از این هم، طرحهایی برای رفع معضلات کشاورزی و صنعت را تجربه کردهایم که طی آن واگذاری صورت گرفته است اما بررسیها نشان میدهد که این طرحها موفق نبوده و دربسیاری موارد متقاضیان با دریافت وام طرح را رها کردهاند. نمونهای از این واگذاریها، برای خروج دامداران از جنگل در شمال کشور اجرا شد اما کمتر موردی را میتوانید پیدا کنید که دامدار ضعیف و بیبضاعت زمین را تصرف کرده باشد.
رئیس انجمن علمی جنگلبانی ایران، معتقداست که مدیریت یک منطقه زمانی میسر است که منطقه منسجم باشد. این انسجام باعث تسهیل در امر نظارت میشود اما وقتی پراکندگی وجود داشته باشد، نظارت دشوار و تقریبا غیرممکن میشود؛ زیرا به ناظران متعددی نیاز خواهد بود. حال تصور کنید قطعات هزارمتری به خانوارها واگذار شود. وقتی 2 میلیون قطعه تفکیک شده واگذار شد، مجری هر قطعه یک خانوار خواهد بود مسلما هر طرح و هر مجری نیازمند ناظر و نظارت است.
بر این اساس، با چه نیرو و هزینه و برنامهای قرار است این کنترل و نظارت عملی شود؟ آیا این امر شدنی است؟ آن هم در سیستمی که کنترل و نظارت یا وجود ندارد یا اهرمهای نظارتی بسیار ضعیف است. وی در ادامه گفت: نکته بحثبرانگیز دیگر اینکه آیا ارزش قطعات واگذار شده باهم برابر است؟ مثلا ارزش یک قطعه زمین هزار متری در استان گیلان یا مازندران با یک قطعه هزار متری در استان سیستان و بلوچستان یا یزد برابر است؟ آیا هزار متر زمین در کویر همان ارزش هزار متر زمین در استان گلستان را دارد؟ آیا این مغایر با عدالت نیست؟ علاوه بر این، آیا آن فرد فقیری که زمین به او واگذار میشود توانایی ساخت ویلا دارد؟ اصلا با چه امکاناتی قرار است در این باغویلا، سبزیکاری یا درخت ایجاد شود؟
کیادلیری که دانشآموخته جنگلداری است، همچون دیگر منتقدان منابع طبیعی در پایان تاکید کرد: منابع طبیعی در حال حاضر به اندازه کافی با مشکل و معضل دست به گریبان است. بر این اساس، انتظار آن است به جای عنوانکردن طرحهایی از این دست، برای رفع این معضلات اقدام کنیم. بدیهی است عنوان کردن طرحهای اینچنینی به مشکلات موجود منابع طبیعی دامن زده و موجب میشود این مشکلات تحتالشعاع و در حاشیه قرار بگیرد.
کد غلط میدهند
مهندس کاظم نصرتی نصرآبادی، رئیس جامعه جنگلبانی ایران، یکی دیگر از منتقدان طرح باغویلا ضمن ابراز نگرانی از اجراییشدن این طرح، گفت: با توجه به شرایط اقلیمی کشور، این طرح هیچ مبنا و پایه کارشناسی ندارد زیرا کشور با معضل کم آبی دست به گریبان است؛ این معضلی است که دولت بارها بر آن صحه گذاشته است تا آنجا که اعلام شده خشکسالیهای مداوم، 75درصد از عرصههای کشور را تحت الشعاع قرارداده و تبعات ناگوار آن دامنگیر این عرصهها شده است و در حال حاضر بسیاری از شهرها، آب آشامیدنی مورد نیاز خود را با تانکر حمل میکنند. علاوه بر این، آب مورد نیاز دامداریها، مرغداریها و حتی آب پروژههای عمرانی هم به همین شیوه تأمین میشود. این شرایط نشان میدهد طرح مذکور به هیچ عنوان قابلیت اجرایی ندارد. وی که سالها معاون سازمان جنگلها و مراتع کشور بوده و در حوزه جنگلهای شمال خدمت کرده است، تصریح کرد: این طرح پیش از هر چیز این ذهنیت را ایجاد میکند که عدهای سودجو بهدنبال منافع خود هستند و برای دستیابی به اهداف خود، آدرس و کد غلط به مسئولان میدهند و مسئولان هم بر اساس همین کدهای غلط و البته با نیت خیرخواهانه و با هدف رفع معضل مسکن، چنین طرحهای فاقد کارشناسی و مغایر با مصالح منابع طبیعی را عنوان میکنند.
نصرتی با اشاره به اینکه انتظار میرود هر طرحی پیش از عنوان شدن توسط کارشناسان و صاحبنظران حوزه ذیربط از زوایای مختلف بررسی و ارزیابی شود، خاطر نشان کرد: اجرای این طرح در تهران، وضعیت موجود را بدتر خواهد کرد؛ چرا که در وضعیت کنونی، 50درصد آب شرب شهروندان استان تهران از طریق چاهها تأمین میشود این درحالی است که آب برخی از چاهها به نیترات آلوده است و هیچ منبع دیگری هم برای تأمین آب استان تهران متصور نیست. بر این اساس، اجرای این طرح در تهران معضلات موجود را دوچندان خواهد کرد و هیچ توجیه منطقی ندارد.
این کارشناس منابع طبیعی در پایان هشدار داد: باید از حریم شهرها با شدت و حدت مراقبت شود و اجازه هیچگونه ساختوسازی در آنها داده نشود زیرا ساختوساز در این عرصهها، تبادلات آب وهوایی را به هم میزند و باعث از بین رفتن اراضی کشاورزی و باغهای اطراف شهرها و عرصههای طبیعی در این نقاط میشود. به همین دلیل هیچ محفل علمی و کارشناسی این طرح را تأیید نمیکند.
باغ ویلا به روایت معاون سابق
دلاور نجفی حاجیپور، در دولت نهم و در زمان فاطمه واعظجوادی به معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست منصوب شد و تا پایان دولت نهم این سمت را عهدهدار بود. آنچه در پی میآید نقدی است بر طرح باغ ویلا به قلم وی که از خبرگزاری ایرن برگرفته شده است.
«آقای رئیسجمهور محترم اعلام کردند که میخواهند به هر خانواده ایرانی هزارمتر زمین بدهند تا در آن هم خانه بسازند و هم باغ احداث کنند. ظاهر این حرف بهخوبی نشان میدهد باید عاری از پشتوانه علمی و کارشناسی باشد و به همین دلیل هم وزیر راه و شهرسازی که اخیرا با رأی اعتماد مجلس به مقام عالی این وزارتخانه جدیدالتاسیس دست یافته است، خود را به نشنیدن زد و به قول خودمان پشت این حرف را نگرفت ! و اما چند نکته:
1 - همان اندازه که سکوت وزیر راه و شهرسازی و بیتوجهی وی به این سخن قابل تقدیر است، سکوت دولتمردان عرصه حفاظت از محیطزیست و طبیعت از جمله رئیس سازمان حفاظت محیطزیست و وزیر جهادکشاورزی مذموم و ناپسند است. در ظاهر که صدای مخالفتی از آقایان بلند نشد و بسیار بعید است که در خلوت نیز تذکری به رئیسشان داده باشند! و این جای تأسف بسیار دارد.
2 - آقای رئیسجمهور حتما استحضار دارند که اغلب زمینهای مرغوب طی سالیان پس از پیروزی انقلاب به از ما بهتران رسیده است و هماکنون زمین مرغوبی نمانده است تا به سایر خلقالله هبه بفرمایند! اگر باور ندارید سری به لواسان بزنید حتما باورتان میشود. شمال کشور که جای سوزن انداختن ندارد، جنگلهای بلوط زاگرس هم که همهاش پروانه چرای دام است، نوک کوه هم که نمیشود خانه ساخت، میماند کویر لوت و کویر نمک که اگر آقای رئیسجمهور تمایل دارند، بسمالله...!
3 - آقای رئیسجمهور 2میلیون هکتار باغ چقدر آب میخواهد؟! لطف کنید
در حاشیه جلسه هیات دولت از آقای خلیلیان بپرسید. آیا منابع آبی کشور اجازه اجرای این طرح را میدهد؟!
4 - آقای رئیسجمهور، میدانید چرا وزیر راه و شهرسازی پشت حرف شما را نگرفت؟ علت نگرانی وی از عدموجود یک درصد اعتبار مالی این موضوع است! وی در طرح مسکن مهر که به قول شما دست گرمی بوده است، دارد با مشکلات فراوان دست و پنجه نرم میکند.
5 - هماکنون محدوده قانونی شهرها و روستاها به اندازه کافی گلوی محیطزیست را فشرده است. همین زخم کافی است!
6 - بد نیست این جملات مقام معظم رهبری را مرور و عمل کنید: حالا آقایان مسئولین دولتی اینجا حضور دارند؛ من جدا از این طرح باغشهرها نگرانم. آقای رئیسجمهور هم چند بار با من مطرح کردند، به ایشان هم گفتم. من نمیدانم چه پیش میآید، سوءاستفادهچیها چه کار خواهند کرد. با این دید نگاه کنید که راه را باز نکنید. یک عدهای سوءاستفادهچیاند. هرجا که برای یک کار عامالمنفعهای در نظر گرفته میشود- همین آمارهایی که آقای شهردار محترم دادند- من میدانم و مطمئنم که یک عدهای نشستهاند و کمین گرفتهاند ببینند چطور میتوانند این طعمه را بربایند. جنگلهای اطراف شهر هست، زمینهای جنگلی و مناطق جنگلی هست- که خب، اینها با زحمت زیاد و در طول سالیان زیاد بهوجود آمده- نگاهشان به اینهاست.
من گاهی به ارتفاعات میروم، از آنجا نگاه میکنم، میبینم چه اتفاقی دارد میافتد. بارها هم به شهردارهای مختلف این مطلب را گفتم. البته فقط کار شهرداری نیست؛ مجموعههای مرتبط با شهرسازی، مجموعههای مرتبط با مراتع، همه باید همکاری کنند. نگذارید تهران بیش از این بزرگ شود، نگذارید به زمینهای جنوب البرز اینقدر تعرض شود؛ جلوی اینها را بگیرید. یک عدهای هستند که فقط دنبال پولند، مسئلهشان مسئله پول است؛ دیگر نگاه نمیکنند که حالا این جایی که آنها دارند برای پول تخریب میکنند، تصرف میکنند، به چه قیمتی برای کشور، برای مردم، برای شهر تهران تمام خواهد شد؛ هیچ برایشان اهمیت ندارد. آن کسی که دیدبان و پاسبان و پاسدار این منافع ملی است، شماها هستید؛ نباید بگذارید.