روزی روزگاری نه چندان دور، برخی از کشورهای اروپایی و آمریکایی دست به اقدام مهمی زدند!

در آن سال‌ها برخی از کشورهای توسعه‌یافته و مدرن دنیا، مدلی را مورد بررسی قرار دادند که اصطلاحا «افزایش کیفیت زندگی» نام داشت. تورنتو، ونکوور، زوریخ و چندین شهر پیشرفته دیگر این مدل را اجرا کردند تا نوعی تعادل در تناسبات سه‌گانه زندگی (کار، استراحت و تفریح) ایجاد کنند. تئوریسین‌های این مدل اعتقاد داشتند که برای رسیدن و دستیابی به مدل نوینی از افزایش کیفیت زندگی باید زندگی 24 ساعته را به 3قسمت تقسیم کنند؛ 8 ساعت کار، 8ساعت تفریح و 8 ساعت استراحت. این پروژه اما تنها به تقسیم یک روز به 8ساعت مفید ختم نمی‌شد و احتیاج به زیر ساخت‌های قدرتمند اقتصادی داشت تا در نهایت شرایطی خاص ایجاد شود و اصطلاحا استانداردی بین درآمد، کار، هزینه، استراحت و تفریح ایجاد شود. بعد از مدتی اما این نسبت و تعادل در ساعت کار، استراحت و تفریح و از سویی بین درآمد و هزینه ایجاد شد که این خود گامی مهم برای حرکت به سمت توسعه پایدار بود. تقسیم‌بندی روزانه به 3قسمت 8 ساعته در جامعه‌ای که نسبت مناسبی هم بین درآمد و هزینه داشته باشد، حتما آرمانشهری را ایجاد می‌کند که زندگی در چنین شرایطی، آرزوی بزرگ افراد جامعه محسوب می‌شود.

شاخصه‌های کیفیت به‌صورت سالانه در مجله‌ای به نام «زندگی بین‌الملل» منتشر و بین 194کشور جهان ارزیابی می‌شود. در شماره جدید این مجله به موضوع جالبی اشاره شده است که نشان می‌دهد کیفیت زندگی مردم ایران از نظر رتبه در مقایسه با دیگر کشورهای جهان از رتبه 131 در سال 2001 به رتبه 150 در سال 2010 میلادی کاهش پیدا کرده است. شاخص کیفیت زندگی از طریق ترکیب شاخصه‌های متعددی مانند «فراغت و فرهنگ»، «هزینه زندگی»، «ریسک»، «زیرساخت»، «سلامت»، «اقتصاد» و... محاسبه می‌شود. براساس این شاخصه‌های ترکیبی، امتیاز ایران طی سال‌های 2001 تا 2010 میلادی بین 45 تا 49بوده است ولی به‌دلیل رشد کند این شاخص در کشور و همچنین در مقایسه با دیگر نقاط جهان، شاهد افت کیفیت زندگی در مقایسه با دیگر کشورهای جهان بوده‌ایم؛ شاخص‌هایی که می‌توان آنها را به‌خصوص در موضوع تناسب درآمد در کلانشهر گرانقیمتی همچون تهران مورد مقایسه و بررسی قرار داد. این رتبه‌بندی نشان می‌دهد که هزینه زندگی در کشور افزایش پیدا کرده است؛ البته این افزایش به‌دلیل آنکه هیچ مقایسه‌ای با سطوح درآمدی ندارد و به‌عنوان شاخصی از میزان مصرف مورد استفاده قرار می‌گیرد، مثبت تلقی شده و نشان می‌دهد میزان هزینه زندگی در ایران معادل 71درصد رشد داشته است.

درآمدی کمتر از هزینه

اگر دوباره گریزی به مدل‌های بین‌المللی که می‌توانند کیفیت زندگی را افزایش بدهند داشته باشیم، متوجه می‌شویم که از 24ساعت یک شبانه‌روز، 8ساعت برای کار در نظر گرفته شده است؛ موضوعی که نه تنها در ایران بلکه در سایر کشورها هم گاهی کارمندان را اصطلاحا مجبور به اضافه کاری می‌کند. به‌طور مثال و با نسبتی که به‌صورت میانگین مورد بررسی قرار گرفته است متوجه می‌شویم که یک کارمند معمولی در داخل کشور، آن هم در کلانشهر مهمی مانند تهران روزی 20 الی 30هزارتومان درآمد دارد و در نهایت قشر تحصیل‌کرده بین 600 تا 800هزارتومان درآمد دارند. (البته در این بین درآمدهای بیشتری تا مرز یک میلیون تومان وجود دارد اما این آمار کاملا رندوم و به‌صورت میانگین ذکر شده است). براساس آمارهای مندرجه می‌توان به این نتیجه رسید که نرخ 8 ساعت کار در سایر کشورها به‌مراتب بالاتر از ایران است.

هزینه‌ای که هست، درآمدی که نیست!

آیا در تهران به‌عنوان یکی از کلانشهرهای رو به توسعه که این روزها امکان تفریحی با نرخ‌هایی متناسب و همچنین زیرساخت‌هایی مانند مترو و بی.آر.تی از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب آن گسترده شده است، نسبت تناسب و درآمد با هم برابری دارد؟ آیا این موضوع در سایر شهرهای کشور رعایت شده و چنین الگویی برای بهبود کیفیت زندگی جاری شده است؟ این همان سؤالی است که حتما با یک محاسبه کوچک و با توجه به آیتم‌هایی که مطرح شده است، می‌توان به پاسخ آن رسید! هزینه‌های زندگی به‌خصوص در کلانشهری مانند تهران حتما به‌مراتب بالاتر از درآمد یک خانواده 2 یا 3نفره در طول یک ماه دارند؛ هزینه‌هایی که بسیار بالا هستند اما با استانداردهای بین‌المللی مطابقت دارند و درآمدی که در پس 8 یا 10ساعت کار، وجود ندارد! در واقع می‌توان این‌طور تحلیل کرد که هزینه‌ها و درآمد هیج تناسب منطقی‌ای با یکدیگر ندارند و الگوها و استانداردهای بین‌المللی نیز در زمینه درآمد رعایت نشده است و دستمزدها به‌هیچ عنوان کفاف هزینه‌هایی همچون مسکن و تفریح را نمی‌دهند.

یک ساعت تفریح چقدر می‌ارزد؟

کارشناسان با یک معادله ساده ریاضی به این نتیجه رسیده‌اند که درآمدی معادل 600 تا 800هزارتومان به هیچ عنوان بهبودی در روند کیفیت زندگی ایجاد نمی‌کند چرا که برخلاف اینکه استاندارد دریافت دستمزد و حقوق در ایران و تهران با استانداردهای جهانی مطابقت ندارد، اما استاندارد یک ساعت تفریح در تهران با استاندارد یک ساعت تفریح در سایر کشورها کاملا همسو و برابر است.
نرخ یک ساعت تفریح برای یک نفر در تهران معادل 30 هزار تومان است که این عدد از درآمد روزانه یک کارمند نیز بالاتر است اما کاملا منطبق بر استانداردهای بین‌المللی تعریف شده است چرا که تهران جزو شهرهای گرانقیمت جهان قرار دارد. به‌طور مثال هزینه استفاده ازکارتینگ برای 8 دقیقه باید 8هزار تومان است و البته این موضوع در سایر مکان‌های تفریحی مانند شهربازی‌ها و اماکنی از این دست نیز کاملا مشهود است. در این بین اما اقداماتی که مجموعه مدیریت شهری پایتخت در زمینه ساخت پارک‌ها و بوستان‌ها انجام داده، توانسته است این موضوع را کمی متعادل کند و امکانات تفریحی مناسبی مانند مجموعه‌های تفریحی واقع در جنوب شهر یا ساخت و بهره‌برداری از مجموعه‌های ورزشی تا حدودی نرخ تفریح را کاهش داده است.

به‌دنبال یک سقف

موضوع تهیه مسکن حتما بزرگ‌ترین دغدغه‌ای است که این روزها برای تک‌تک جوانان وجود دارد. هر چند خیلی‌ها معتقدند که بهای مسکن در تهران بسیار بالاست اما بازهم با نگاهی به شهرهایی مانند تهران و مقایسه با آمار و ارقام بین‌المللی می‌توان به این نتیجه رسید که نرخ مسکن در تهران و برخی از کلانشهرهای مهم، منطبق بر استانداردهای تعریف شده و بین‌المللی است! اما چون میدان عرضه و تقاضا یا به عبارتی دیگر، درآمدها پایین است، نرخ مسکن نیز بسیار بالا خودنمایی می‌کند. با نگاهی ساده به صفحات نیازمندی روزنامه‌ها می‌توان دریافت که نرخ مسکن هر چند در شمال و جنوب در حال یکسان شدن است اما به‌طور مثال نرخ اجاره و رهن یک دستگاه واحد مسکونی در منطقه‌ای مانند نواب، 8 میلیون ودیعه و 350 هزار تومان کرایه و در منطقه‌ای مانند مرزداران و سعادت‌آباد، 12میلیون ودیعه و 550 هزار تومان کرایه به چشم می‌خورد که این اعداد باز هم‌با درآمد استانداردی که یک کارمند در 8 ساعت کاری دارد، مطابق نیست و او نمی‌تواند به‌دنبال سقفی مناسب باشد. درواقع یک دستگاه آپارتمان 70متری دوخوابه در هر منطقه‌ای از شهر به هیچ عنوان مطابق با درآمد اقشار جامعه نرخ‌گذاری نشده است.

کد خبر 144118

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز