بهنظرم، اقتصاد کشور ما مجموعه پیچیدهای از اقتصاد در حالگذار و بد توسعهیافته است و در چنین شرایطی نیاز شدید داریم که مسائل را درست اولویتبندی کنیم. از این منظر کشورهایی که تورم بالا و ابرتورم دارند، بهدلیل استمرار این شرایط در کارکردهای اصلی پول دچار مشکل میشوند چون بهدلیل سرعت زیاد تغییرات قیمت، پول کارکردش را بهعنوان عامل معامله از دست میدهد و دچار اختلالهای جدی میشود. در چنین شرایط تورمی باید تغییراتی ایجاد شود و وجه مشترک اکثر کشورهایی که این کار را انجام دادهاند، داشتن ابرتورم بوده است. به همین دلیل تاکید میکنم. آنچه بهعنوان رفرم پولی مطرح میشود، اصلاح سیاستهای پولی است و برای کشور ما که جزو ابرتورمها نیستیم، تغییر واحد پول در اولویت نیست.
اما اگر این کار برای افزایش پرستیژ ملی ما در مقابل کشورهای دیگر انجام میشود، نتیجهای ندارد چون دقیقا مثل این است که از دمای هوای یک منطقه دو صفر برداریم اما در این صورت در احساس گرما تغییری بهوجود نخواهد آمد. بهویژه اینکه تفاوت اقتصاد ما با کشورهای دیگر در انباشت تورم است و حذف صفرها این انباشت تورم را از بین نخواهد برد. از سوی دیگر حذف صفرها ممکن است علامت برعکس بدهد چون نشاندهنده این است که ما ابرتورم داشتهایم و حالا مجبور به حذف صفرها هستیم.
توجه شود که با وجود انباشته شدن تورم ملایم در سالهای 50 تا 82، هیچ اسکناس درشتی چاپ نشده است و تنها در سال 82 اجازه چاپ اسکناس دوهزار تومانی داده شد. البته باید پذیرفت اسکناس 1000تومانی هم در سال 50 بسیار درشت بود. لذا در این مدت 32 ساله، نیازهای معاملاتی با همین سقف 2 هزار تومان تامین شد و از آنجایی که بهدلیل تورم قیمتها بالا میرفت هزینههای مربوط به چاپ و توزیع اسکناس بهدلیل افزایش حجم آن بالا رفت.
البته باید توجه داشت در این مدت دو اتفاق مهم تا حدی تکنولوژی مبادله را تغییر داد، اول گسترش بانکداری و نقل و انتقال الکترونیک و دوم چاپ ایرانچکهای 100 و 50 هزار تومانی که باعث بهبود وضعیت نظام پرداخت شد و در تسهیل مبادلات نقش جدی داشت اما حالا که ایرانچکهای 100 هزار تومانی جمع شده و 50 هزار تومانی هم قرار است جمعآوری شود، مشکلات جدی بهوجود خواهد آمد.
مسئله مهم دیگر منافع قطعی و احتمالی و هزینههای قطعی و احتمالی تغییر واحد پول است بهگونهای که تغییر سیستمهای رایانهای، روشهای حسابداری و هزینههای چاپ و توزیع اسکناس جدید ازجمله این هزینههاست و حذف صفر از پول خنثی نیست و حداقل به یک فرایند تطبیق از بالا تا پایین جامعه نیاز دارد و هزینههایی وارد میکند که ضروری نیستند. البته بهتر است پس از تخلیه کلیه آثار قیمتی هدفمندکردن یارانهها، حذف صفرها انجام شود، بنابراین حذف صفرها مورد نیاز است اما اولویت نیست. معتقدم چاپ اسکناسهای درشتتر در این شرایط بهتر از حذف صفرهاست و تاکید میکنم تغییر واحد پولی ضرورت است اما به تنهایی نمیتواند کارگشا باشد و اولویت با اصلاح نظام پولی است.
*گزیده مقاله ارائه شده در بیستودومین همایش بانکداری اسلامی