یکشنبه ۳ مهر ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۳
۰ نفر

دکتر سید حسین موسوی*: با دخالت ناتو مطابق قطعنامه شورای امنیت در معادله انقلاب لیبی و جانبداری اعضای ناتو و به‌طور مشخص فرانسه، ایتالیا، انگلستان و آمریکا از انقلابیون لیبی در جنگ علیه نیروهای قذافی، مفاهیمی در برخی کشورهای غربی عضو ناتو در حال ترویج است که می‌تواند نظام بین‌الملل را دستخوش مخاطرات جدی کند.

سیدحسین موسوی

در این نوشته ابعاد و مخاطرات رواج این مفاهیم مورد بررسی قرار گرفته است.

یکم: نقطه آغاز انقلاب مردم لیبی شباهت فراوانی به انقلاب تونس دارد؛ در تاریخ 17فوریه خانواده 1200کشته و مفقود زندان‌های مخوف ابوسلیم واقع در حومه طرابلس با در دست داشتن تصاویری از عزیزان خود در برابر دادگستری بنغازی، دومین شهر بزرگ لیبی تجمع کرده و خواهان روشن‌شدن سرنوشت قربانیان خود شدند. این تجمع کاملا مسالمت‌آمیز با یورش نیروهای امنیتی به شدت سرکوب شد. بدین‌ترتیب شراره انقلاب لیبی با این رویداد شکل گرفت و مردم بنغازی و برخی شهرهای دیگر نظیر مصراته، زاویه و جبل‌الأخضر در حمایت از خواست‌های خانواده قربانیان زندان ابوسلیم قیام کردند.

این قیام به شدت سرکوب شد و صدها کشته و هزاران زخمی طی چند روز در پی داشت. انشعاب نظامیان شهر بنغازی و گشودن درهای پادگان‌ها به روی مردم، موجب شد این شهر چند روز پس از قیام مردم آزاد شود. قذافی طی یک سخنرانی بسیار طولانی قیام‌کنندگان را عناصر وابسته به بن لادن و ایمن الظواهری قلمداد و تهدید کرد که نیروهای مسلح لیبی انقلابیون را تحت تعقیب قرارخواهند داد و سرزمین لیبی را از آنچه او موش‌های صحرایی نامید پاکسازی خواهند کرد. نیروی هوایی لیبی در یک عملیات سنگین پادگان‌ها و مراکز نظامی شهر بنغازی را بمباران کرد تا زمینه برای عملیات گسترده زمینی فراهم شود. در سایه این وضعیت بسیار حساس، انقلابیون لیبی از اتحادیه عرب برای حفاظت از جان شهروندان لیبی ساکن بنغازی استمداد کردند.

اتحادیه عرب نیز طی یک نشست اضطراری موضوع را به شورای امنیت احاله کرد. شورای امنیت نیز در یک نشست اضطراری به سرعت وارد عمل شد و به نیروهای ناتو مجوز داد که برای حفاظت از جان غیرنظامیان لیبی وارد عمل شود. این نکته قابل توجه است که از زمان تصویب قطعنامه شورای امنیت تا شروع نخستین عملیات نظامی ناتو در شرق لیبی فقط 7ساعت گذشت. سیف‌الاسلام در شب شروع عملیات ناتو طی یک مصاحبه تلویزیونی اعلام کرد صدور قطعنامه شورای امنیت برای حفاظت از غیرنظامیان لیبی بیهوده بوده و در 24ساعت آینده همه چیز تمام خواهد شد. ناتو که پیش از آن کشور لیبی را منطقه پرواز ممنوع اعلام کرده بود، می‌دانست که اگر عملیات بمباران واحدهای بیشمار نظامی قذافی که در نزدیکی شهر بنغازی صف‌آرایی کرده بودند به سرعت شروع نشود، شهر بنغازی در معرض یک قتل‌عام قرار خواهد گرفت. هنوز ابعاد واقعی و گستردگی عملیات نظامی ناتو علیه ستون‌های تانک و زره‌پوش که برای سرکوب بنغازی آماده شده بودند فاش نشده است.

پاره‌ای از کارشناسان نظامی معتقدند که قذافی با بسیج این حجم از نیروی نظامی برای فتح یک شهر، آن هم بدون پوشش هوایی، مرتکب خطایی کشنده شد. تصاویر ستون‌های بسیار بلندی از دود ناشی از سوختن تانک‌های ارتش قذافی که بعدازظهر روز عملیات بمباران هوایی ناتو، از شبکه‌های خبری جهان پخش شد، نشان می‌داد که اگر ناتو به موقع وارد عمل نمی‌شد، شهر بنغازی به وسیله دیکتاتور لیبی با خاک یکسان ‌شده بود.
مسئله لیبی و دخالت ناتو در معادله نظامی این کشور با دیگر کشورهای عربی به‌کلی متفاوت است.

دوم: رواج مسئله دخالت بیگانگان به‌ویژه پیمان ناتو در کشورهایی که از شکاف سیاسی میان بدنه اجتماعی و بدنه حکومت‌ها رنج می‌برند و تبدیل آنها به یک الگوی قابل‌تکرار در دیگر نقاط جهان به‌ویژه خاورمیانه و به‌طور مشخص در کشورهای برخوردار از منابع سرشار نفت و گاز می‌تواند شرایط نوینی در مناسبات جهانی ایجاد کند. موفقیت ناتو در مدل لیبی زمینه رواج الگوی نوین دخالت بیگانگان در اوضاع داخلی کشورهای مستقل را بدون توجه به ویژگی‌های انحصاری برخی کشورها فراهم می‌کند. رواج این مفهوم در کشورهای غربی دارای پیشینه دخالت‌های استعماری، امری طبیعی است. اینکه این مفهوم به وسیله پاره‌ای از تحلیل‌گران منطقه خاورمیانه ترویج می‌شود، بسیار شگفت‌انگیز است.

در حال حاضر زمزمه ضرورت تکرار تجربه لیبی در مورد بحران سوریه، آن هم به‌وسیله پاره‌ای از نیروهای اپوزیسیون خارج‌نشین سوریه شنیده می‌شود. رسانه‌های گروهی غرب که از موفقیت دخالت‌ ناتو در لیبی به وجد آمده‌اند اکنون می‌کوشند این موضوع را به دیگر کشورهای منطقه سرایت دهند. نکته جالب توجه اینکه این مدل از دخالت کشورهای غربی در مورد کشورهایی ترویج می‌شود که از دیدگاه ایالات متحده آمریکا و منظومه غربی، در لیست کشورهای مخالف نظام بین‌المللی سلطه قرار دارند؛ به‌عنوان مثال خواست‌های ملت‌های مسلمان بحرین و یمن چندان تفاوتی با خواست‌های ملت لیبی ندارد اما در مورد یمن این نکته ملاحظه می‌شود که آمریکا مخالفان علی عبد‌الله‌صالح را در یمن به گفت‌وگو با دولت تشویق می‌کند و منزل سفیر آمریکا در صنعاء، پایتخت یمن به مرکز گفت‌و‌گوهای نمایندگان مخالفان و موافقان دولت تبدیل می‌شود اما در مورد سوریه و با وجود دعوت رهبران سوریه از مخالفان برای گفت‌وگو به منظور اجرای پروژه اصلاحات، کشورهای غربی مدام مخالفان را به عدم مذاکره و گفت‌وگو با دولت تشویق می‌کنند. در مورد بحرین، معیارهای دوگانه غربی‌ها به گونه‌ای آشکار ملاحظه می‌شود؛ در بحرین، نیروهای مخالف به خاطر عدم‌ورود به فرایند گفت‌وگو و مصالحه با حکومت مورد ملامت سخنگویان پایتخت‌های غربی قرارگرفته‌اند!

سوم: پس از سقوط فوری قذافی در لیبی، کشورهای غربی فعال در بحران لیبی به‌ویژه فرانسه، انگلستان و ایتالیا با یکدیگر در مورد نقش محوری‌شان در زدودن تهدیدهای قذافی و تهیه مقدمات پیروزی انقلابیون لیبی مسابقه گذاشته‌اند. روزنامه‌های انگلیسی 2هفته اخیر را ملاحظه کنید که چگونه از قول شخصیت‌های امنیتی این کشور از نقش محوری سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس در یاری رساندن به انقلابیون لیبی در جریان عملیات نظامی این کشور سخن می‌گویند. همه این تلاش‌ها برای سهم‌خواهی از رهبران جدید لیبی صورت می‌گیرد، در حالی که حتی کسانی که در امور نظامی اطلاعات محدودی دارند، می‌دانند که عملیات هوایی قادر به یکسره کردن سرنوشت رژیم‌های حاکم در کشورهای هدف نیست و این عملیات زمینی است که نقش تعیین‌کننده دارد. البته این به معنای کم جلوه دادن نقش ناتو در کاهش تهدیدها و قدرت قذافی در سرکوب ملت لیبی نیست، بلکه بدین معناست که نقش اصلی و محوری و تعیین‌کننده، با نیرویی است که روی زمین، کار را یکسره می‌کند، به عبارت دیگر لیبی می‌توانست حتی بدون دخالت ناتو سرنوشت قذافی را البته با تلفات بیشتر و زمان طولانی‌تر تعیین کند.

یادمان نرود که ناتو به استثنای خسارت یک هواپیما (که خلبان آن نیز نجات یافت) هیچ تلفات انسانی در بحران لیبی نداشت اما آمار اولیه تلفات مردم لیبی طی 6‌ماه که از شروع انقلاب لیبی می‌گذرد- اگر مورد تأیید قطعی قرار گیرد- بسیار فراوان است. فعلا خسارت مادی را کنار می‌گذاریم. تلفات انسانی در لیبی با جمعیت حدود 6 میلیون نفر بسیار نگران‌کننده است. مطابق برآوردهای اولیه شورای موقت انتقالی این کشور، 50هزار کشته، ‌150هزار زخمی و 100هزار مفقودالاثر نتیجه 6‌ماه درگیری نظامی لیبی بوده است. این آمار با هر مقیاس بالاست و این نشان می‌دهد که ملت انقلابی برای رهایی از نظام دیکتاتور لیبی به گفته عمرالمختار رهبر افسانه‌ای این کشور علیه استعمار ایتالیا پایبند بودند. عمرالمختار گفته بود: ملت لیبی تسلیم‌پذیر نیست؛ یا پیروز می‌شود یا می‌میرد.

همچنین نباید از یاد برد که ناتو چند هفته پیش از آزادسازی طرابلس به وسیله انقلابیون لیبی به فرماندهی عبدالحکیم بلحاج، از طولانی شدن بحران لیبی ابراز نگرانی کرده و گزینه گفت‌وگوی انقلابیون با رژیم قذافی را مطرح کرده بود اما انقلابیون لیبی به صورت پیوسته هرگونه مذاکره با قذافی را رد می‌کردند.

بنابراین، نقش ناتو در بحران لیبی نقشی جانبی در یک مدل کاملا استثنایی به نام خیره‌سری و لجاجت قذافی و غیرقابل سرایت در مدل‌ها و نمونه‌های دیگر است.

* رئیس مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه

 

کد خبر 146542

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز