پسر جوانی از مقابل آنها عبور میکند و ظاهرا چیزی میگوید. یکی از آنها جوابی میدهد و 2نفر دیگر که در آن نزدیکی هستند بر سر پسر جوان ریخته و تاجایی که میخورد کتکش میزنند.
صحنه دوم: ساعت 13، داخل اتوبوس مسیر رسالت - چهارراه آفریقا:
سروصدای شدیدی بالا میگیرد و 2 نفر بر سر و کله هم میزنند. ماجرا از این قرار بوده که در صندلیهایی که روبهروی هم بوده، پدر و پسری روبهروی جوانی نشسته بودند که ظاهرا پسر این پدر به جوان مقابلش میخندد. جوان میگوید: مشکلی داری؟ و بعد دعوا درمیگیرد. تلاش مسافران برای خاتمه دادن به دعوا به جایی نمیرسد، راننده اتوبوس را نگه داشته و از آنها میخواهد اتوبوس را ترک کنند! جوان چندتا مشت خورده، جایش را تغییر میدهد و دعوا خاتمه مییابد.
صحنه سوم: ساعت 8، سهراه افسریه:
2راننده مسافرکش به خاطر جر و بحث بر سر جذب مسافران اتوبوسی که از شهرستان رسیده، با هم گلاویز میشوند، کسی جرات ورود به دعوا و سوا کردن آنها را ندارد، خوب که همدیگر را میزنند خسته شده و راهشان را میکشند و میروند؛ اما برای هم خط و نشان میکشند.
صحنه چهارم: ساعت 10، خیابان شریعتی، نرسیده به چهارراه قصر:
موتورسیکلت میان خودروها مارپیچ میرود. سپر یک خودرو به عقب موتور میخورد. موتوری کنار میکشد و با فحشهای رکیک، راننده را به دعوا فرا میخواند. راننده شیشه را بالا کشیده و راهش را تغییر میدهد. موتوری دست بردار نیست و مانور میدهد.ریشه این رفتارهای نابهنجار چیست؟ چرا برخی از ما دیگران را دشمن خود میپنداریم و با کوچکترین برخوردی کار به دعوا و نزاع میانجامد؟ آیا متخصصان جامعهشناس و روانشناس، علت این پدیده فراگیر در برخی افراد جامعه را بررسی و بازشکافی کردهاند؟ بهنظر میرسد توجه به سلامت روانی مردم و بالابردن آستانه تحمل آنها ضرورتی انکارناپذیر است.