وی به همشهری گفت: در حالی که هر روز طرحی برای نجات ارومیه مطرح میشود اما کسی به چاههای بیشماری که بهصورت مجاز و غیرمجاز در اطراف ارومیه حفر شده و رمق سفرههای زیرزمینی را گرفته است اشاره نمیکند.
دره شوری در این گفتوگو به گوشههایی از نابسامانی در مدیریت آب اشاره کرد و گفت: از یکسو، در زاگرس و در سایر حوضههای آبخیز کشور در هر نقطهای که توانستهاند سد احداث کردهاند اما از آنجایی که در حوضه آبخیز بالادست سدها، عملیات آبخیزداری انجام نشده، عمر همه این سدها که با هزینههای چند صد میلیاردی ساخته شده بهشدت رو به کاهش است.
این کارشناس برجسته محیطزیست افزود: سد میناب تأمینکننده آب بندرعباس است اما این سد بهدلیل آنکه عملیات آبخیزداری در حوضه بالادست انجام نشده، در حال پر شدن است و بهزودی مخزن این سد از رسوبات انباشته میشود، همچنانکه سد درودزن در منطقه کام فیروز فارس وضعیت ناگواری دارد؛ بهطوری که صدها هکتار از اراضی دریاچه این سد را روستاییان زیرکشت بردهاند؛ اینها نمونههایی از مدیریت نادرست منابع آب کشور است. وضعیت اسفبار دشتهای لار و شهریار نمونههای دیگری است که میتوان به آن اشاره کرد. در جنوب هم وضعیت نگرانکننده است؛ برای مثلا ما یکونیم میلیون نخل در برازجان داریم اما سال گذشته بخشی از این نخلها آب نداشت زیرا مدیریتی برای بهرهبرداری از رودخانه شالی و دالکی وجود ندارد و در نتیجه نخلستانهای کهن در معرض خشک شدن قرارگرفتهاند.
نیاز روزافزون
وی با تأکید بر ضرورت مدیریت بهره برداری از منابع آبی، تصریح کرد: ما در حالی مدیریت منابع آبی را جدی نمیگیریم که بهدلیل افزایش روز افزون جمعیت بهزودی آب به کالایی با ارزش تبدیل میشود. البته تا چندی پیش سازمان برنامه و بودجه که مرجعی متشکل از صدها کارشناس و متخصص باتجربه بود و وزن کارشناسی و دوراندیشی داشت، به آینده کشور فکر میکرد و طرحهای بزرگ را ارزیابی میکرد اما در حال حاضر طبیعت به حال خود رها شده و اصولا مرجعی که توانایی ارزیابی طرحهای بزرگ را داشته باشد وجود ندارد. مجلسیها هم اغلب با بخشینگری به حوزه خودشان چسبیدهاند و هر یک به حل مشکلات حوضه انتخابی خود مشغول هستند.
درهشوری با اشاره به اینکه باید کسانی متولی طبیعت باشند که علاوه بر تخصص و تجربه، دل در گروی عشق طبیعت داشته باشند، خاطر نشان کرد: «ما برای اصفهان، 3 تونل زدیم و آب کارون را که متعلق به دشت حاصلخیز خوزستان بود به سمت زاینده رود منحرف کردیم اما با این حال هنوز آب از سیوسه پل رد نمیشود چه برسد به ورزنه. این نشان میدهد ما آب زایندهرود را بدون مدیریت استفاده میکنیم. آب حوضه آبخیز شیراز هم تمام شده است. بختگان را خشکاندیم برای اینکه مردم شیراز در رفاه باشند در حالی که هنوز مهاجرت و ساخت و ساز در شیراز ادامه دارد تا جایی که دامنه این ساختوسازها به کوهها هم رسیده است. واقعا میخواهیم آب کجا را برای شیراز بیاوریم؟ آب رودخانه کر که تمام شده است؟ واقعا میخواهیم از کدام حوضه آبخیز آب بیاوریم؟
چاههای بیحساب و کتاب
وی حفر چاههای متعدد در سراسر کشور را یکی دیگر از ضعفهای مدیریت منابع آب کشور دانست و گفت: بخش قابل توجهی از مشکل کم آبی تالابها و دریاچههای کشور، چاههای بیشماری است که در اطراف این زیستبومهای آبی بهصورت مجاز و غیرمجاز حفر شده است؛ مثلا در اطراف دریاچه پریشان بیش از 150حلقه چاه مجاز حفر شده با این حال هیچ کس کنترل نمیکند که آیا این چاهها با همان عمقی که در مجوزشان ثبت شده حفر شده اند؟ آیا به همان میزانی که باید برداشت کنند، برداشت میکنند یا به هر میزانی که دلشان میخواهد از لایههای زیرزمین و از این پسانداز آبی برداشت میکنند؟ علاوه براین، در همین حوضه کوچک پریشان، 800 چاه غیرمجاز هم حفر شده است.
خب مسئولان ذیربط پاسخ دهند این تعداد چاه چه موقع حفر شده است؟ حفر چاه نیاز به دکل و دستگاه حفاری دارد؛ موتور دیزل میخواهد که صدایش گوش را کر میکند اینها چگونه حفر شده؟ در حوضه سیمینهرود و زرینهرود دریاچه چیچست (ارومیه) چند هزار چاه غیرمجاز حفر شده است. از بم، سیرجان، کرمان، رفسنجان گرفته تا نزدیکی سنندج، بختگان، آباده و اصفهان چند هزارچاه غیرمجاز لایههای اعماق سفرههای زیرزمینی آب را میمکند.