اینکه چه تصوری از کمال وبالندگی داشته باشیم مشخص خواهد کرد که کدام روشهای تربیتی را به کار بگیریم. تعابیر کلی از کمال مانند خدمت به جامعه، کسی شدن، پیشرفت و ترقی، خوشبختی و سعادت، به جایی رسیدن و غیره برداشتهایی مبهم و شعارگونه از موضوعی بسیار جدی است.
بالندگی و کمال برای شما چه معنایی دارد؟ چه بخشی از تصورات شما در این باره جنبه مادی و چه بخشی جنبه معنوی دارد؟ تلاشها و روشهای تربیتی شما بیشتر صرف کدام بخش میشود؟ چقدر برای یافتن معنای واقعی کمال در زندگی تلاش میکنید.
هرچقدر که والدین در یافتن پاسخ چنین سوالهایی سهلانگار باشند، بیشتر بادکنک را با بالندگی اشتباه خواهند گرفت!اگر والدین نگرش انسانگرایانه و مبتنی بر روان شناسی سلامت به بالندگی و کمال شخصیت فرزندشان داشته باشند آنگاه در مبانی انگیزش و تشویقی او به نکاتی از این قبیل توجه خواهند داشت:
1 - ارجحیت انگیزش درونی بر انگیزش بیرونی.
2 - اجتناب از تمرکز صرف بر تشویق و جایزه و پاداش و به طور کلی تشویق معاملهای، یعنی اینکه فرزندتان یادبگیرد در برابر هر کاری که والدین مثبت تلقی میکنند پاداشی دریافت نماید.
3 - تقویت خود کنترلی و خود انضباطی در فرزندان بر مبنای انگیزش درونی.
4 - پذیرش و اعمال نظارت به جای کنترل در روشهای تربیتی.
5 - شناسایی و هدایت استعدادهای فرزندشان با بهرهگیری از دیدگاهها و رهنمودهای تخصصی اهل فن.
6 - اجتناب از تعجیل در برنامهریزی و تدارک فعالیتهای متعدد و متنوع.
7 - حمایت و تشویق از فعالیتهای فرزندان بدون اغراق، افراط و بزرگنمایی.
فراموش نکنید که بادکنک را هر چه بیشتر باد کنید چه اتفاقی میافتد! انسانهای بالنده در مسیر خودشکوفایی حرکت میکنند اما انسانهای بادکنکی، نه تواناییهایشان را به درستی میشناسند و نه آنها را به خوبی رشد میدهند.