واقعیت آن است که از زمان تصویب آخرین قطعنامه علیه ایران، بیش از یکسال میگذرد و در این فاصله دولت اوباما باوجود رایزنیها و جوسازیها نتوانسته قطعنامه تازهای ضد ایران تصویب کند؛ این ناکامی در حالی است که ایران علاوه بر راهاندازی نیروگاه اتمی بوشهر نه تنها بر سرعت دستاوردهای علمی دفاعی خود افزوده است که در عرصه منطقهای نیز باوجود تلاش آمریکا و اروپا، با همراهی برخی کشورهای منطقه برای مصادرهکردن قیامهای مردمی در بخشی از جهان عرب به نفع خود، بسیاری در جهان اسلام، بیداری اسلامی را ملهم از انقلاب ایران میدانند. در چنین شرایطی و در حالی که پیامدهای بحران بدخیم اقتصادی در آمریکا و اروپا، به خصوص پس از تسخیر والاستریت، هر روز ابعاد وسیعتری به خود میگیرد، به نظر میرسد مقامات آمریکا همراه با برخی دولتهای اروپایی و عربستان و رژیم صهیونیستی در آشپزی مشترک درصدد طبخ غذایی برآمدهاند که خودشان نیز از طعم بد آن خشنود نیستند.
اما به رغم این موضوع طراحان این سناریوی ضعیف در چند سطح اهدافی را دنبال میکنند؛ هدف نخست اختلافافکنی در درون حاکمیت ایران است؛ آنجا که مقامات آمریکا ادعا کردند طراحی ترور سفیر عربستان در آمریکا از سوی مقامات عالی ایران و سپاه قدس بوده است و از این ماجرا رئیسجمهور و وزارت اطلاعات بیخبر بوده است. دومین هدف توسل به حربه کهنه و نخنما شده ایرانهراسی است که در سالهای اخیر بارها از سوی آمریکا و اروپا روی آن مانور داده شده است، تا جایی که در اثر همین عملیات روانی ساختگی توانستهاند قراردادهای چنددهمیلیارددلاری فروش سلاح با برخی کشورهای حاشیهخلیجفارس امضا کنند. سومین هدف بسترسازی برای تشدید فشارها از طریق تصویب قطعنامه تحریم جدید تازه علیه ایران است که در 2سطح دنبال خواهد شد؛ سطح اول همان تحریمهای یکجانبه از سوی کاخ سفید و کنگره است و سطح دوم اگر امکانش باشد تصویب قطعنامه در شورای امنیت است که باتوجه به موضوع طرح گامبهگام روسیه به نظر میرسد آمریکا درصدد است با این بهانه تازه شورا را متقاعد سازد که فشارها بر ایران را افزایش دهد.
چهارمین هدف انحراف توجه افکارعمومی آمریکا و اروپا از وخامت اوضاع اقتصادی در حوزه دلار و یورو است که باتوجه به ابعاد وسیع آن به نظر میرسد به چالشی جدی برای نظام سرمایهداری بدل شده است؛ پنجمین هدف بازنگهداشتن پرونده چهارگانه ادعایی ضد ایران است که سالهاست در دستور کار آمریکا قرار دارد؛ منتها در هر مقطعی یکی از آنها به موضوعی داغ و رسانهای تبدیل میشود. ظاهرا از چهار موضع تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای، نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و کارشکنی در روند سازش خاورمیانه، اینبار موضوع تروریسم انتخاب شده است تا با ادعای تلاش ایران برای ترور سفیر عربستان در آمریکا، چنین القا شود که ایران به دنبال اشاعه تروریسم است.
تعقیب این اهداف چند ضلعی و پنجگانه از سوی آمریکا که اهداف دیگری را نیز میتوان بر آن افزود، در حالی است که دستگاه دیپلماسی ایران با قاطعیت، ادعای کاخ سفید را رد کرده، آن را سناریویی ساختگی و ضعیف از سوی آمریکا دانسته است. با وجود این باید دید هیلاری کلینتون و سعود الفیصل، بازی جدید را چگونه ادامه خواهند داد؟ خصوصا مقامات ریاض که این بازی را جدی گرفتهاند و چنین تصور میکنند که بدین ترتیب میتوانند توجه افکار عمومی منطقه را از دخالتهای خود در بحرین و یمن به این موضوع جلب کنند.
* کارشناس سیاست خارجی