معتمدی تاکنون با گروههای متعددی فعالیت داشته که از جمله آنها میتوان به گروه خورشید (مجید درخشانی)، همنوازان شیدا (محمدرضا لطفی)، ارکستر ملی ایران (فرهاد فخرالدینی) و گروه همنوازان مهر که خود وی آن را تأسیس کرده اشاره کرد. حال این بار او با ارکستر ملی در روزهای 28 تا 30مهر، آثار حسین علیزاده را اجرا میکند.
- آقای معتمدی شما با گروههای متعدد موسیقی کار کردهاید، آخرین کارتان هم با ارکستر ملی است. چه شد که با این ارکستر همکاری کردید؟
زمانی که یک آهنگساز میخواهد کاری را به صحنه ببرد، باید از لحاظ فنی مسائل مختلفی را بررسی کند. درست مثل کارگردانی که براساس فیلمنامه، بازیگر انتخاب میکند. این بار قرار بود که ارکستر ملی کارهای آقای علیزاده را اجرا کند که بیشتر این قطعات را استاد شجریان خوانده بود. شورای فنی ارکستر ملی به لحاظ فنی تشخیص دادند من برای بازخوانی این کارها مناسب هستم و من هم با کمال میل در کنار آقای علیزاده بودن را پذیرفتم.
- شما در آخرین اجرای ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی بهعنوان خواننده حضور داشتید، حال در ارکستر ملی با رهبری بردیا کیارس هم حضور دارید. چه تفاوتهایی را بین این دو ارکستر میبینید؟
نفس قضیه به ارکسترال بودن کار برمیگردد که عنوان ملی را هم با خود همراه دارد؛ امری که به خودی خود قابل تحسین است. من در جایگاه خواننده در آخرین اجرای ارکستر ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی حضور داشتم و حال با ارکستر ملیای که به صورت شورایی اداره میشود هم حضور دارم. طبیعتا تفاوتهایی وجود دارد که به سلیقه موسیقایی فرهاد فخرالدینی و شورای فنی ارکستر ملی برمیگردد.
- بهعنوان یک خواننده این تفاوتها در رهبری ارکستر را چگونه میبینید؟
رهبری یک امر تخصصی است که بیشتر موزیسینها میتوانند در مورد آن صحبت کنند ولی میتوانم بگویم با توجه به اینکه رهبرهای ارکستر هر کدام سبک خاص خودشان را دارند، رهبری بردیا کیارسمدرن و متفاوت با رهبری فرهاد فخرالدینی است. نباید فراموش کرد که فخرالدینی سابقه درخشانی در رهبری ارکستر ملی داشته است. از سوی دیگر بردیا کیارس با اینکه جوان است و تازه رهبری این ارکستر را در دست گرفته رهبری با قابلیت است و آینده درخشانی در سطح بینالمللی خواهد داشت.
- تنوع کاری شما بسیار زیاد است؛ با ارکستر ملی کار کردهاید، در فستیوال فلامینگو در اسپانیا اجرا داشتهاید، در اپرای مولوی و اپرای عاشورا خوانندگی کردهاید.
در حیطه بازیگری یک بازیگر، فیلمهای زیادی را بازی میکند اما او همیشه یک نقش را تکرار میکند ولی بازیگری مثل پرویز پرستویی هر نقشی را که بپذیرد خودش را با نقش تطبیق میدهد. بخش عمده موسیقی در درام و بار دراماتیک آن است و یک خواننده و یا یک نوازنده باید زمانی که در جایگاههای متعددی قرار میگیرد، شخصیت موسیقیاش را تطبیق بدهد.
- با این حساب سبک خوانندگی چه تعریفی خواهد داشت؟
در جایگاه یک خواننده موسیقی ایرانی، تنها نباید کنار کمانچه و تار بنشینم و صرفا براساس ردیفهای ایرانی بخوانم. معتقدم موسیقی ایرانی و آواز ایرانی قالبی است که در هر جایگاهی میتوان آن را ارائه داد. صرفا نباید ماهیت آن عوض بشود. در کارهایی که کردهام شخصیت آوازم یکی است و جایگاههایی که قرار گرفتهام متفاوت است و همین موضوع برای من محدودیت بهدنبال دارد.
- محدودیت به چه معنا؟
هر کاری را قبول نمیکنم. خیلی از گروهها چه از نظر ظاهری و چه از نظر سازبندی سنتی هستند اما از نظر من فاقد معیارهای لازم برای موسیقی اصیل و ریشهدار هستند. مهم این است که یک اثر چقدر دارای فاکتورهای هنری است.
- زمانی که یک هنرمند تصمیم میگیرد که متنوع کار کند، در حقیقت ریسک میکند تا تجربه کسب کند و براساس این تجربهها معیارهایی را به دست بیاورد. شما نگران نیستید که در این تجربه یکسری از معیارهای هنری که مدنظرتان هست را از دست بدهید؟
برای خودم تعریفی از موسیقی دارم که براساس موسیقی ایرانی و موسیقی دستگاهی کلاسیک و موسیقی اصیل ایرانی استوار است. کار اصلی من موسیقی اصیل ایرانی است. بهعنوان مثال زمانی که من میروم با گروه اسپانیایی آواز میخوانم محتوایی که خواندم براساس موسیقی ایرانی است و یک خط از اصل موسیقی ایرانی دور نیست و این کار به نوعی معرفی فرهنگ و موسیقی کشورم است که باعث میشود نگاهها به موسیقی ایرانی جلب شود. میخواهم بگویم که نهایتا ماهیت کار بار هنری دارد.
- آیا تشخیص بار هنری قبل از شروع کار دشوار است؟
اول از همه توانایی و سپس عرصه کار را میسنجیم و آن وقت میبینم که آیا متناسب با سلیقه من هست یا نه؟ درست است که من کارهای متفاوتی را انجام دادهام، اما به لحاظ انتخاب با توجه به پیشنهادها و گزینههایی که من انتخاب کردهام، متوجه میشوید که من گزیدهکار هستم.
- این موضوع به نظرتان حسن است؟
من در کنسرت برفخوانی، آواز خودم را خواندم و در اپرای مولوی هم آواز خودم را خواندم. این موارد شم آدمهاست و تفاوت آدمها در این موارد مشخص میشود که هرکسی براساس شم خودش انتخاب میکند. تجربه هیچ وقت صددرصد موفق نیست و فقط تجربه است اما فکر میکنم تجربههایی که کردهام قابل دفاع است.
- زمانی که شخصی تجربه میکند، در حقیقت کسب سابقه میکند تا به آن شمی که شما به آن اشاره کردید برسد. باید تجربههای زیادی کرد تا آن شمی که شما به آن اشاره کردید به وجود بیاید، خصوصا که اشاره کردید گزیدهکار هم هستید.
بیانش سخت است اما در ذات خودم میدانم که دنبال چه نوع کار و چه نوع موسیقیای هستم. زمانی که کاری به من پیشنهاد میشود، خودم را در آن جایگاه فرض میکنم که ببینم آیا در آن جایگاه هستم یا خیر؟ اگر نباشم آن کار را قبول نمیکنم.
- به ارکستر ملی برگردیم و این اجراها. قرار است برگزیده آثار حسین علیزاده توسط ارکستر ملی اجرا شود و بخش آوازی برعهده شماست. کارهایی که قبلا توسط استاد شجریان خوانده شده است، میخواهم بدانم که آیا این بار این کارها براساس صدای شما نوشته شده و یا شما آن را به صدای خودتان نزدیک کردید؟
با توجه به اینکه من در گروه شیدا با محمدرضا لطفی کارهای شجریان را باز خوانی کردم، این انتقاد به من وارد است که من دارم کارهای استاد شجریان را میخوانم. از من میپرسند که هدف شما از این کارها چیست؟ باید بگویم که من در گروه شیدا به دستور آقای لطفی این کار را کردم و اینبار هم به پیشنهاد آقای علیزاده این کار را قبول کردم اما من هدفم این بوده که بودن در کنار این بزرگان را تجربه کنم. از سوی دیگر این بزرگان در جایگاه آهنگساز، معیارهایی را در نظر میگیرند که چه صدایی و چه شخصی این کارها را اجرا کند و این انتخاب برای من مایه فخر و مباهات است.
- آواز ایرانی از تقلید شروع میشود، اما بهعنوان یک خواننده چه چیزهایی را اضافه کردید که بتوانید کار را متعلق به خودتان بکنید؟
در این شکل کار، زیاد دست خواننده باز نیست که بتواند چیزی را اضافه یا کم کند و خواننده باید تابع نظر آهنگساز باشد. اما چیزی که تفاوتها را ایجاد میکند، رنگ صداها، حالت بیانی و اجرای خواننده است که سبک آواز خواندن او را تشکیل میدهد. این موارد تفاوتهایی را ایجاد میکند. من براساس تحریرهای خودم این کار را اجرا میکنم.
- مرز خطرناکی است.
بله. اگر من سبک خودم را ارائه بدهم مخاطب میگوید خواننده از پس آن برنیامد. سعی کردهام که هر دو مورد را لحاظ کنم تا به خاطرههای ارزشمند مردم لطمه نخورد و هم به خودم بهعنوان شخصی که بیان مستقلی در آواز دارد، احترام بگذارم.