در حالی که جنبش اعتراضی کنونی در سراسر ایالات متحده گسترش مییابد، این مجله به نقشی که در ایجاد و برانگیختن این شور و حرکت اجتماعی و جلب توجه رسانههای اجتماعی داشته است، افتخار میکند.
شبکه الجزیره قطر با کال لاسن، سردبیر و از بنیانگذاران نشریه ادباسترز مصاحبه کرده است که در پی میآید.
- واژه اشغال(occupy) عموما در فرهنگ چپ بهعنوان دشنام و اتهام بهخصوص در عرصه دیپلماسی به کار میرود. حالا چرا باید واژه اشغال معنای دیگری در امور داخلی آمریکا داشته باشد؟
ما در اینجا در میان گرداب و بحران بزرگی گرفتار شدهایم. ایده اشغال وال استریت ناگهان در ذهن ما فوران کرد و ما تلاش میکنیم این انرژی رها شده را مهار و آن را در جهت درست هدایت کنیم. اینجا در آمریکای شمالی، واژه اشغال در واقع مفهوم منفی و دشنام گونهای در ادبیات چپ ندارد. این واژه عمدتا در خاورمیانه کاربردی منفی دارد که شاید به خاطر موضوع فلسطین و موضوعاتی از این دست باشد اما این واژه در اینجا بهخصوص در جریان جنبش دانشجویی در دهههای 1960 و 1970 کاربرد یافت؛ هنگامی که ساختمانهای دانشگاهی [توسط دانشجویان] اشغال میشد. این واژه معنای ضمنی مثبت و تأثیر موفقیتآمیزی بهخصوص در زمینه جنبشهای اعتراضی دارد.
- راهاندازی مجله ادباسترز ریشه در فعالیتهایی دارد که علیه فرهنگ غالب مصرف گرایی در جامعه صورت میگیرد. شما احتمالا در این زمینه و اینکه استراتژی مقابله با مصرف زدگی چگونه موجب تغییر جامعه خواهد شد، نظراتی دارید.
در دهه 1990 ما تلاش کردیم از مقابله با فرهنگ غالب، بهعنوان یکی از کانونهای فعالیتهای جهانی خود بهره بگیریم. در آن زمان، فرهنگ مصرفگرایی هنوز آن روی سیاه خود را نشان نداده بود و زمانی که ما مبارزاتی را مانند روز خودداری از خرید کردن - که اینک در دهها کشور برگزار میشود - پی گرفتیم، توجه مردم به آثار منفی این فرهنگ جلب شد؛ اینکه زندگی در جامعهای که در آن روزانه در معرض بمباران آگهیهای تجاری قرار میگیرند، چه معنایی دارد.
حالا ما در شرایطی بسیار بحرانی قرار داریم. در سال 1993 بحران تغییرات اقلیمی وجود نداشت و ما هنوز با بحران مالی مواجه نشده بودیم. اینک اما در جهانی به سر میبریم که بحران محیطزیست همچون بختکی بر سر ما میچرخد و احساس تلخ و فاجعه آمیزی نسبت به آینده در همه جا مشاهده میشود. مقابله فرهنگی و مبارزه با مصرفزدگی اینک در مسیر تغییر الگوی نوکلاسیک اقتصاد به الگوی اقتصادی جدیدی که درحال حاضر اقتصاد زیستمحیطی (اکولوژیک ) خوانده میشود قرار گرفته است. جنبشی را که ما از 20سال پیش شروع کردیم، اینک به بستر و زمینهای برای تغییر اساسی نظام اقتصادی جهان مبدل شده است.
- آیا این جنبش - که در سطح شهرها به شکل فزایندهای نفرت خود را از نظام سرمایه داری اعلام میکند - بیشتر بر هدف کلی انقلاب اجتماعی متمرکز است یا در واقع برخاسته از نگرانی عمومی نسبت به شرایط اقتصادی کنونی است؟
نگاه ما به چشمانداز گسترده تری است. برخی میگویند سال 1968 نخستین گام در وقوع انقلاب جهانی بود؛ سالی که شورشهای گستردهای در پاریس آغاز و الهام بخش ناآرامی در صدها دانشگاه و شهر در سراسر جهان شد. آن حرکت، جوششی از درون بود و الهام بخش بسیاری از جمله خود من شد. من باور دارم آنچه اینک رخ میدهد به شکل جالب توجهی مشابه وقایع سال 1968 است.
این جنبش اعتراضی اول در نیویورک رخ میدهد و یکباره شهرهایی در سراسر جهان همگام با ما به پا میخیزند. اما این بار عامل برانگیزاننده و محرک جنبش بسیار بزرگتر است. این حرکت میتواند مرحله دوم انقلاب سال 1968 باشد؛ انقلابی جهانی که ما طی30-40 سال گذشته رؤیای آن را در سر میپروراندیم.
- اعتراض موفق و مداوم نیازمند ارتباط بین شما و رسانههای غالب (رسانههای تأثیرگذار و شکلدهنده افکار عمومی) است. آیا شما صرفا در پی یک حرکت نمادین و نمایشی هستید یا اینکه میخواهید به دستاوردهای واقعی و ملموسی برسید؟
ما راه خودمان را میرویم. ما ابزار دست رسانههای غالب نیستیم. صراحتا بگویم تا جایی که به من مربوط میشود، آنها میتوانند بروند به جهنم. اگر آنها میخواهند حرکت ما را تحت پوشش قرار بدهند، خب ما استقبال میکنیم اما ما هیچ نوع همزیستی مسالمت آمیزی با آنها نداریم؛ اینکه سوژهای برای ساخت فیلم باشیم یا آنکه خبرهایمان را مرتب روی آنتن بفرستند.
ما یک جنبش محسوب میشویم و مادامی که انسجام درونی و اشتیاق خود را حفظ کنیم، موفق خواهیم بود، فارغ از اینکه رسانههای غالب - که بسیاری از ما از آنها بیزاریم - چه برداشتی از ما دارند.
- درباره فقدان رهبری و نیز مطرح شدن خواستههای شما، بحثهای بسیاری شده است. آیا نمیخواهید فهرستی از مطالبات خود را در چارچوب یک خطمشی سیاسی ارائه کنید؟
شرایط از آنچه تصور میشود، پیچیدهتر است. در مرحله نخست جنبش، شرایط بسیار به هم ریخته مینماید. رهبری واحدی وجود ندارد و مردم درباره آنچه میخواهند، صحبت میکنند. با این حال [جنبش] خیلی سریع در حال رشد و پاگرفتن است. [مردم] حرکتی را آغاز کردهاند. طی هفتههای آینده، خواستهها و مطالبات واضحی از دل این تجمعات هرروزه بیرون خواهد آمد. ما مردم این را میخواهیم که یک درصد از تمام معاملات بانکی و ارزی بهعنوان قانون رابین هود که ما آن را تابین هود (ترکیبی از سرواژههای رابین و تکس به معنی مالیات) مینامیدم، اخذ شود، سرعت انتقال پول کاهش یابد و جلوی معاملات با فرکانس بالا گرفته و در ایالات متحده، قانون گلاس- استیگال (1) دوباره اجرا شود.
تمام اینها میتواند خیلی سریع انجام شود. پیش از برگزاری اجلاس گروه 20 که 29 اکتبر در کن فرانسه آغاز میشود. تجمعات اعتراضی گستردهای در شهرهای سراسر جهان برگزار خواهد شد.
- تلاش شما برای تحقق اصلاحات مالی و سلامت مالی به نوعی با آرمانهای تی پارتی مشترک است؛ جنبشی که از رئیسجمهور آمریکا نفرت دارد. موضع شما درباره باراک اوباما چیست؟
ظاهرا اوباما برای من و دوستانم در جنبش مبارزه با فرهنگ غالب و سایر فعالانی که با آنها صحبت کردهام، بسیار امیدوارکننده بوده. ما واقعا به او دل بسته بودیم، اما اتفاقاتی در این میان رخ داد پس از آنکه او به ریاستجمهوری رسید، به شکل بدی ما را ناامید کرد.
او جرات آن را ندارد که از الهام درونیاش پیروی کند و یکی از دلایل اینکه ما جنبش اشغال وال استریت را راه انداختیم، این است که میخواهیم از وی عبور کنیم. او قرار نیست مشکلات را برطرف کند. اگر اوباما نتواند این کار را انجام دهد، در آن صورت ما وارد عمل میشویم یا آنکه او را وادار به این کار خواهیم کرد.
- این جنبش برای تحقق انتظارات شما طی یک سال آینده باید به چه دستاوردهایی برسد؟
اگر این جنبش سرآغاز دوباره شور انقلابی که ما در سال 1968 شاهد بودیم، باشد من بسیار خوشحال خواهم شد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، ما جرقهای خواهیم زد که میتواند به سایر حوزهها سرایت کند. برخی افراد به حملات ناگهانی خود ادامه خواهند داد و برخی دیگر با رهبران سیاسی درباره موضوع مالیات رابین هود صحبت خواهند کرد.ما مطالبات دیگری درباره اصلاحات مالی در آمریکا خواهیم داشت. من به نوعی اینک رؤیای یک آنارشی جهانی را در سر میپرورانم و ایدههای جدید مرتبا به ذهنم میرسند. در مجموع میخواهم شاهد دگرگونیهای جدی در اقتصاد جهانی، در نحوه غذا خوردنمان، نحوه زندگی کردنمان و نحوه دریافت اطلاعات باشم. من رؤیای نوعی انقلاب را در زندگی روزمرهمان در سر میپرورم.
پینوشت:
-1 قانون بانکداری سال 1933 موسوم به قانون گلاس- استیگال،
به نام2سناتور ارائهدهنده آن، در بحبوحه بحران بزرگ وال استریت در اواخر دهه 1920 و اوایل 1930 با هدف کنترل سفته بازی وضع و اجرا شد.
الجزیره- 7 اکتبر 2011