گزارش حاضر اما درنگی است بهعنوان نقشهراه، از بیانات مقام معظم رهبری که همواره یکی از دغدغههای خود را پیشرفت و اعتلای ایران اسلامی دانستهاند و در این را ه تبیینهای ایشان مردمان را همواره چونان نقشهای جامع فراراه بوده است.
16 بهمن 1381
پاسخ به نامه جمعی از دانشآموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسیهای نظریهپردازی
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
فرزندان و برادران عزیز؛ با همه مضمون نامه شما موافقم و از شما و همفکرانتان در حوزه و دانشگاه میخواهم که این ایدهها را تا لحظه عملیشدن و ثمر دادن، هر چند دراز مدت، تعقیب کنید؛ نه مأیوس و نه شتابزده، اما باید این راه را که راه شکوفایی و خلاقیت است به هر قیمت پیمود. این انقلاب باید بماند و برنامه تاریخی و جهانی خویش را به بار نشاند و همین که این عزم و بیداری و خودآگاهی در نسل دوم حوزه و دانشگاه نیز بیدار شده است، همین که این نسل از افراط و تفریط، رنج میبرد و راه ترقی و تکامل را نه در «جمود و تحجر» و نه در «خودباختگی و تقلید»، بلکه در نشاط اجتهادی و تولید فکر علمی و دینی میداند و میخواهد که شجاعت نظریهپردازی و مناظره در ضمن وفاداری به اصول و اخلاق و منطق در حوزه و دانشگاه، بیدار شود و اراده کرده است که سؤالات و شبهات را بیپاسخ نگذارد، خود، فینفسه یک پیروزی و دستاورد است و باید آن را گرامی داشت و آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان «هرج و مرج» و «دیکتاتوری» را شناسایی و تثبیت کنند، دوران جدید آغاز شده است. آری، نباید از «آزادی» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی، تبدیل کرد. چنانچه نباید بهجای مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بهجای آزادی، به دام هتاکی و مسئولیتگریزی لغزید. آن روز که سهم «آزادی»، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یکجا و در کنار یکدیگر ادا شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش «تولید نرمافزار علمی و دینی» در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است. بیشک آزادیخواهی و مطالبه، فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توأم با رعایت «ادب استفاده از آزادی»، یک مطالبه اسلامی است و «آزادی تفکر، قلم و بیان»، نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است.
من عمیقاً متأسفم که برخی میان مرداب «سکوت و جمود» با گرداب «هرزهگویی و کفرگویی»، طریق سومی نمیشناسند و گمان میکنند که برای پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادی بیمهار و خودخواهانه غربی» را نقد و اصلاح کند و فضایی بسازد که در آن، «آزادی بیان»، مقید به «منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران» و نه به هیچ چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف، سکه رایج شود تا همه اندیشهها در همه حوزهها فعال و برانگیخته گردند و «زاد و ولد فرهنگی» که به تعبیر روایات پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت ایشان (علیهمالسلام)، محصول «تضارب آراء و عقول» است، عادت ثانوی نخبگان و اندیشهوران گردد. بهویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدنهای دیگر، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه، ناممکن است. اما متأسفانه گروهی بهدنبال سیاستزدگی و گروهی بهدنبال سیاستزدایی، دائما تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مردابگونه یا تلاطم گردابوار، میخواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیرگذار و جریانساز باشند و سطح تفکر اجتماعی را پایین آورده و همه فرصت ملی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیریهای غلط و منحط قبیلهای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند. در چنین فضایی، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعواها، تکراری و ثابت و سطحی و نازل میگردد، هیچ فکری تولید و حرف تازهای گفته نمیشود، عدهای مدام خود را تکرار میکنند و عدهای دیگر تنها غرب را ترجمه میکنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویشاند، دچار انفعال و عقبگرد میشوند. چنانچه در نامه خود توجه کردهاید، برای بیدار کردن عقل جمعی، چارهای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتوگوی آزاد با «حمایت حکومت اسلامی»و «هدایت علما و صاحبنظران»، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه، تمدنسازی و جامعهپردازی، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماریها و هتاکیها و مهار هرجومرج فرهنگی نیز بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود. بهنظر میرسد که هر سه روش پیشنهادی شما یعنی تشکیل 1) «کرسیهای نظریهپردازی» 2) «کرسیهای پاسخ به سؤالات و شبهات» و 3) «کرسیهای نقد و مناظره»، روشهایی عملی و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند بهنحوی که هر چه بیشتر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریبکاران و راهزنان راه علم و دین، تنگتر شود.
باید «تولید نظریه و فکر»، تبدیل به یک ارزش عمومی در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهای گوناگون عقل نظری و عملی، از نظریهسازان، تقدیر بهعمل آید و به نوآوران، جایزه داده شود و سخنانشان شنیده شود تا دیگران نیز به خلاقیت و اجتهاد، تشویق شوند. باید ایدهها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامی با یکدیگر رقابت کنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعاده هویت و عزت کند و ملت ایران به رتبهای جهانی که استحقاق آن را دارد بار دیگر دست یابد.
من بر پیشنهاد شما میافزایم که این ایده چه در قالب «مناظرههای قانونمند و توأم با امکان داوری» و با حضور «هیأت داوری علمی» و چه در قالب تمهید «فرصت برای نظریهسازان» و سپس «نقد و بررسی» ایده آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمی حوزه و دانشگاه، تنها محدود به برخی قلمروهای فکر دینی یا علوم انسانی و اجتماعی نیز نماند بلکه در کلیه علوم و رشتههای نظری و عملی (حتی علوم پایه و علوم کاربردی و...) و در جهت حمایت از کاشفان و مخترعان و نظریهسازان در این علوم و در فنون و صنایع نیز چنین فضایی پدید آید و البته برای آنکه ضریب «علمیبودن» این نظریات و مناظرات، پایین نیاید و پختهگویی شود و سطح گفتوگوها نازل و عوامانه و تبلیغاتی نشود، باید تمهیداتی اندیشید و قواعدی نوشت. اینجانب با چنین طرحهایی همواره موافق بودهام و از آن حمایت خواهم کرد و از شورای محترم مدیریت حوزه علمیه قم میخواهم تا با اطلاع و مساعدت «مراجع بزرگوار و محترم» و با همکاری و مشارکت «اساتید و محققین برجسته حوزه»، برای بالندگی بیشتر فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر و سایر موضوعات تحقیق و تألیف دینی و نیز فعال کردن «نهضت پاسخ به سؤالات نظری و عملی جامعه»، تدارک چنین فرصتی را ببینند. از شورای محترم انقلاب فرهنگی و بهویژه ریاست محترم آن نیز میخواهم که این ایده را در اولویت دستور کار شورا برای رشد کلیه علوم دانشگاهی و نقد متون ترجمهای و آغاز «دوران خلاقیت و تولید» در عرصه علوم و فنون و صنایع و بهویژه رشتههای علوم انسانی و نیز معارف اسلامی قرار دهند تا زمینه برای اینکار بزرگ بهتدریج فراهم گردد و دانشگاههای ما بار دیگر در صف مقدم تمدنسازی اسلامی و رشد علوم و تولید فناوری و فرهنگ، قرار گیرند. بیشک هر 2نهاد از طرحهای پیشنهادی فضلای دانشگاهی و حوزوی و از جمله طرح شما، استفاده خواهند کرد تا با رعایت همه جوانب مسئله، جنبش «پاسخ به سؤالات»، «مناظرات علمی» و «نظریهپردازی روشمند» را در کلیه قلمروهای علمی حوزه و دانشگاه، نهادینه و تشویق کنند. امیدوارم که مراحل اجرای این ایده، دچار فرسایش اداری نشده و تا پیش از بیست و پنجمین سالگرد انقلاب، نخستین ثمرات مهم آن آشکار شده باشد.
15 آبان 1382
در دیدار جمعی از اعضای تشکلها، کانونها، نشریات، هیأتهای مذهبی و شماری از نخبگان دانشجویی
بدنه دانشجویی هم بهطور غالب انسانهای معتقدی هستند اما من میخواهم غالب یا بیش از غالب بدنه دانشجویی کشور، مجموعهای متعهد و دارای احساس مسئولیت نسبت به آرمانهای دانشجویی باشند. یکی از این آرمانها مسئله علم است؛ دومی عدالتخواهی است و آرمان سوم، آزاداندیشی و آزادیخواهی است.
آزادیخواهی نباید فقط منحصر در معنای محدود سیاسی تلقی و معنا شود... با منطقی که من میگویم، آزاداندیشی را عمیقتر معنا کنیم تا اینجا هم اثر خودش را ببخشد. آزاداندیشی یعنی آزادانه فکرکردن، آزادانه تصمیم گرفتن، ترجمهای، تقلیدی و بر اثر تلقین دنبال بلندگوهای تبلیغاتی غرب حرکت نکردن، لذا شامل علم، معرفت، مشیسیاسی، شعارها و واژهها و خواستههای متعارف سیاسی و اجتماعی هم میشود. اگر امروز غرب میگوید دمکراسی، ما باید فکر کنیم- آزادفکری یعنی این- ببینیم آیا همینکه او میگوید درست است و دمکراسی بهصورت مطلق ارزش است، یا نه قابل خدشه است؟
شما میتوانید در 3زمینه علم، عدالتخواهی و آزاداندیشی کار تئوریک کنید. این کار تئوریک را میتوانید در زمینه جنبش تولید علم یا در زمینه عدالتخواهی انجام دهید. مثلا در زمینه عدالتخواهی، میتوانید قانون اساسی را مطالعه کنید و ببینید اگر ما بخواهیم عدالت اجتماعی را با همان مفهوم متعارفی که همه میفهمیم، تحقق ببخشیم، باید از کدام دستگاهها چه توقعهایی داشته باشیم.
2 فروردین 1383
در صحن جامع رضوی مشهد مقدس
دستگاههای علمی کشور- که مدیران آن در دانشگاهها و حوزههای علمیه کشورند- مشخص کنند که برای تولید علم، آزاداندیشی علمی و تضارب افکار - که ما از دانشگاه و حوزه این مسائل را مطالبه کردیم- چه تلاش و کار بزرگی را انجام دادهاند؛ چقدر پیش رفتهاند و چه کارهای دیگری را بایستی انجام دهند.
11 آذر 1383
در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما
علم مقوله بسیار مهمی است. امروز انسان وقتی به راههای مختلف برای پیشرفت کشور نگاه میکند، میبیند همه منتهی میشود به علم. لعنت خدا بر کسانیکه در طول دهها سال کشور را از پیشرفت علمی باز داشتند. وقتی پیشرفت علمی وجود داشته باشد، پیشرفت فناوری را هم با خودش میآورد و پیشرفت فناوری هم کشور را رونق میدهد و در جامعه نشاط بهوجود میآورد. اگر علم نباشد، هیچچیز نیست و اگر فناوری هم باشد، فناوری عاریهای و دروغی و وامگرفته از دیگران است؛ مثل صنعتهای مونتاژی که وجود دارد. علم را باید رویانید. بهنظر من رسانه میتواند در نهضت تولید علم و فکر و نظریه و اندیشه در زمینههای مختلف- چه در زمینه فنی و چه در زمینه انسانی و غیره- نقش ایفا کند. شما میتوانید خط تولید علم و فکر و نظریه را برنامهریزی شده دنبال کنید، به بحثهای منطقی و مفید دامن بزنید، کرسیهای نوآوری را تلویزیونی کنید و چهرههای علمی نوآور خوب را مطرح نمایید.
19 اردیبهشت 1384
در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان
آزاد فکری و تولید علم و امثال اینها، آرمان جوان است و برای اینکه به این آرمان برسد، به علم و فعالیت سیاسی منظم و صحیح و کسب تجربه و دانایی احتیاج دارد. جوان باید در خود دانایی را بهوجود بیاورد. دانایی، فقط علم آموختن نیست. دانایی به اندیشمندی هم ارتباط پیدا میکند.باید روی مسائل فکر کرد. عزیزان من! روی مسائل فکر کنید تا به نتیجه برسید. نهضت آزادفکریای که من پیشنهاد کردم در دانشگاه و حوزه راه بیفتد، برای همین است. تریبونهای آزاد بگذارند و با هم بحث کنند، منتها نه متعصبانه و لجوجانه و تحریک شده بهوسیله جریانات سیاسی و احزاب سیاسی که فقط به فکر آینده کوتاهمدت و مقاصد خودشان هستند و برای انتخابات و امثال آن از جوانها استفاده میکنند؛ بلکه برای پخته شدن، ورزخوردن و ورزیده شدن و با هدف آمادهشدن برای ادامه این راه طولانی و دشوار، اما بسیار خوشعاقبت.
8 شهریور 1384
در دیدار رئیسجمهور و هیأت وزیران
وظیفه حتمی دیگر دولت اسلامی، گسترش علم و دانایی است چون دولت اسلامی بدون گسترش علم و دانایی به جایی نخواهد رسید. گسترش آزاداندیشی هم مهم است. واقعا انسانها باید بتوانند در یک فضای آزاد فکر کنند. آزادی بیان تابعی از آزادی فکر است. وقتی آزادی فکر بود، بهطور طبیعی آزادی بیان هم هست. عمده، آزادی فکر است که انسانها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضای آزاد فکری، امکان رشد وجود ندارد. برای فکر، برای علم، برای میدانهای عظیم پیشرفت بشری اصلا جایی وجود نخواهد داشت. ما در مباحث کلامی و مباحث فلسفی هرچه پیشرفت داشتیم، در سایه مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض است. اشکالی که ما همواره به بخشهای فرهنگی داشتهایم، این بوده که به نقش خودشان بهعنوان یک دولت اسلامی در صحنه کارزار فکری، درست عمل نمیکنند. کارزار فکری باید باشد؛ منتها کارزار فکری عملا به این شکل درنیاید که ما به قول سعدی، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فکری که حق میدانیم، بگیریم اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایی میخواهند سر جوانهای ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید.
29 خرداد 1385
در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوریاسلامی
اصل ششم، تثبیت و تأمین آزادی و آزاداندیشی است. آزادی را نباید بد معنا کرد. آزادی یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است که یکی از شعباش آزاداندیشی است. بدون آزاداندیشی، این رشد اجتماعی، علمی، فکری و فلسفی امکان ندارد. در حوزههای علمیه، دانشگاه و محیطهای فرهنگی و مطبوعاتی، هو کردن کسی که حرف تازهای میآورد، یکی از بزرگترین خطاهاست؛ بگذارید آزادانه فکر کنند. البته من فهم غلط از آزادی را تأیید نمیکنم. من باز گذاشتن دست دشمن را در داخل برای اینکه مرتبا گاز سمی تولید کند و در فضای فرهنگی یا سیاسی کشور بدمد، تأیید نمیکنم. من براندازی خاموش را- آنچنانی که خود آمریکاییها گفتند و عواملشان چند سال قبل در اینجا سادگی و بیعقلی کردند و به زبان آوردند- برنمیتابم و رد میکنم اما توسعه آزادی و رها بودن میدان برای پرورش فکر و اندیشه و علم و فهم، ربطی به اینها ندارد؛ ظرافتی لازم است که آدم این دو منطقه را از همدیگر باز بشناسد و مرز اینها را معین بکند. آزادی و آزاداندیشی، یکی از مبانی اصلی اصولگرایی است.
17 آبان 1385
در دیدار روحانیون استان سمنان
آزاد فکری و عقلانیت شیعه، این دو عنصر در کنار هم، مایه افتخار ماست. تفکرات شیعه، عقلانی است. ما از اول تشیع در تعالیم ائمه(ع) به سوی عقل، منطق و استدلال سوق داده شدیم و همینطور هم باید عمل بکنیم؛ حتی در فقه. شما ببینید شاگردان برجسته امامصادق(ع) و امام باقر(ع) در مواردی با حضرت طوری حرف میزدند که حضرت با آنها استدلالی حرف میزدند. «یعرف هذا و اشباهه من کتابالله عزّوجلّ: ما جعل علیکم فی الدّین من حرج»؛ یعنی به «زراره» یاد میداد که اینطوری باید از کتاب خدا استفاده کنی؛ یعنی امام روش اجتهاد و استنباط از قرآن را به او یاد میدهد. ما از اول این طوری رشد کردیم؛ شیعه، عقلانی و با آزادفکری رشد کرده است؛ این را باید قدر دانست و دنبال کرد.
18 آبان 1385
در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان
حرف اصلی ما امروز این است که نه با توقف در گذشته و سرکوب نوآوری میتوان به جایی رسید، نه با رهاسازی و شالودهشکنی و هرج و مرج اقتصادی و عقیدتی و فرهنگی میتوان به جایی رسید؛ هر دو غلط است. آزادی فکر؛ همان نهضت آزاد فکری که ما 2، 3سال قبل مطرح کردیم و البته دانشجوها هم استقبال کردند؛ اما عملا آن کاری که من گفته بودم، انجام نشده است؛ نه در حوزه، نه در دانشگاه. من گفتم کرسیهای آزاداندیشی بگذارید. البته حالا اینجا الان یادم آمد که در گزارشهای مربوط به دانشگاههای سمنان خواندم که خوشبختانه مجموعههای فعال دانشجویی در سمنان با همدیگر مناظرات آزاد دارند. اگر این گزارش که به من دادند، دقیق باشد، بسیار چیز مثبت و خوبی است.
مسئله آزاداندیشیای که ما گفتیم، ناظر به این است. باید راه آزاداندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالودهشکنی و برهمزدن پایههای هویت ملی نینجامد. این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسی باید مدیریت کند؟ نگاهها فورا میرود به سمت دولت و وزارت علوم و...؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانشجوی فعال و مجموعههای فعال دانشجویی. حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت میکند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ اینها با هم تفاوت دارد...
8 آذر 1386
در دیدار جمعی از اساتید، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور
چرا این کرسیهای آزاداندیشی در قم تشکیل نمیشود؟ چه اشکالی دارد؟ حوزههای علمیه ما، همیشه مرکز و مهد آزاداندیشی علمی بوده و هنوز که هنوز است، ما افتخار میکنیم و نظیرش را نداریم در حوزههای درسی غیرحوزه علمیه که شاگرد پای درس به استاد اشکال کند، پرخاش کند و استاد از او استشمام دشمنی و غرض و مرض نکند. طلبه آزادانه اشکال میکند، هیچ ملاحظه استاد را هم نمیکند. استاد هم مطلقا از این رنج نمیبرد و ناراحت نمیشود؛ این خیلی چیز مهمی است. خب، این مال حوزه ماست. در حوزههای علمیه ما، بزرگانی وجود داشتهاند که هم در فقه سلیقهها و مناهج گوناگونی را میپیمودند و هم در برخی از مسائل اصولیتر، فیلسوف بود، عارف بود، فقیه بود، اینها در کنار هم زندگی میکردند، با هم کار میکردند؛ سابقه حوزههای ما اینجوری است...
... من چند ماه پیش از این، در مشهد گفتم که مرحوم آقا شیخمجتبی قزوینی(رضوانالله تعالیعلیه) مشرب ضدیت با فلسفه حکمت متعالیه، مشرب ملاصدرا، داشت- ایشان شدید، در این جهت خیلی غلیظ بود- امام (رضواناللهعلیه) چکیده و زبده مکتب ملاصدراست؛ نه فقط در زمینه فلسفیاش، در زمینه عرفانی هم همینجور است. خب، مرحوم آقا شیخمجتبی نه فقط امام را قبول داشت، از امام ترویج میکرد تا وقتی زنده بود. ترویج هم از امام کرد؛ ایشان بلند شد از مشهد آمد قم، دیدن امام.
21 دی 1387
ابلاغ سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه
پیش روی بودن دومین 5سال از سند چشمانداز دوره بیستساله کشور و ابلاغ بعضی از سیاستهای کلی اصولی مانند سیاستهای کلی اصل44 از یکطرف و بعضی تحولات جهانی از طرف دیگر اقتضا میکند که هرچه زودتر قانون برنامه پنجساله پنجم کشور با جهتگیری دستیابی به اهداف مرحلهای متناسب با سند چشمانداز بیستساله تهیه شود. اینک سیاستهای کلی برنامه پنجم که باید مبنای تهیه و تدوین قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران باشد، ابلاغ میشود.تحول در نظام آموزش عالی و پژوهش در موارد زیر:
9- تحول و ارتقای علوم انسانی با: تقویت جایگاه و منزلت این علوم، جذب افراد مستعد و باانگیزه، اصلاح و بازنگری در متون و برنامهها و روشهای آموزشی، ارتقای کمی و کیفی مراکز و فعالیتهای پژوهشی و ترویج نظریهپردازی، نقد و آزاداندیشی.
6 آبان 1388
در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور
بنده گفتم کرسی آزادفکری را در دانشگاهها به وجود بیاورید. خب، شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسی آزادفکری سیاسی را، کرسی آزاد فکری معرفتی را توی همین دانشگاه تهران، توی همین دانشگاه شریف، توی همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد... ایجاد فضای آشفته ذهنی با لفاظیها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمیکند. شما تجربه این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنی که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادی واقعی فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکرکردن، آزادانه مطرحکردن، از هو و جنجال نترسیدن، بهتشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. یک وقت شما یک حرفی میزنید، ناگهان میبینید همه ناظران سیاسی جهان که وجودشان انباشته از پلیدی و خباثت است، برای شما کف میزنند؛ به این تشویق نشوید... بحث منطقی بکنید...
2 آبان 1389
در دیدار جمعی از اساتید، فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم
آزاداندیشی خاصیت علمی بودن است و تحجر در میدان علم، اصولا معنا ندارد...
آزاداندیشی جاری در حوزه، از قبل نیز بیشتر است اما این آزاداندیشی باید در سطوح مختلف گسترش و تعمیق یابد و اهل فکر، در همه رشتهها، همهگونه آرا و افکار خود را آزادانه بیان کنند.
13 مهر 1390
در دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی
فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛ آن کرسیهای آزاداندیشی را که من صد بار- با کم و زیادش- تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هی آنجا بگویید؛ این میشود یک فضا. وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیری پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند؛ این همان چیزی است که شما میخواهید.