بدون رو دربایستی و بیمقدمه باید گفت که حال گردشگری ایران خوب نیست. در روزگاری که کشورهای با هویت و بیهویت جهان برای کسب هر دلار درآمد از راه گردشگری سرمایهگذاریهای کلان میکنند یا همین کنار گوش خودمان در غرب و جنوب سرزمین پارس، ارز مسافران ایرانی به حسابهای بانکی ترکها و اعراب سرازیر میشود، ما هنوز بهدنبال ارائه آماری هستیم که بین خودمان میدانیم صحت ندارند. برای گردشگری ایران که بر توسعه آن در برنامه پنجم توسعه تأکید شده است، باید فکری جدی کرد. درباره اوضاع گردشگری، حملونقل، مراکز اقامتی و هزینههای سفر در ایران گفتوگویی با اسدالله عباسی، رئیس فراکسیون گردشگری مجلس شورای اسلامی داشتیم.
- مهمترین ضعفها در عرصه گردشگری کشور را چه مواردی میدانید؟
بهطور حتم یکی از زیرساختهای مهم برای گردشگری و تسهیل در آن- که میتوان آن را بهعنوان یکی از شاخصها در توسعه گردشگری نام برد- بحث حملونقل است. حملونقل را نیز میتوان به انواع ریلی، هوایی، دریایی و زمینی تقسیم کرد که هر کدام از آنها نیز میتواند نقشی مهم در توسعه گردشگری داشته باشد. نکته بعدی هم که نباید از آن غافل بود، مسئله اقامت و اسکان است. اینکه آیا در مقصد، مکانی مناسب برای اسکان و اقامت گردشگر وجود دارد یا خیر. بهطور قطع تکتک این موارد میتواند به تنهایی مشوق سفر برای یک گردشگر باشد.
- یعنی معتقدید که این عاملهای تشویقی در ایران وجود ندارد؟
در کشور ما برخی اقدامهای محدود صورت گرفته است اما فکر میکنم که هنوز حلقهها گسسته هستند؛ یعنی میبینیم که در جایی امکان اسکان مهیا شده اما امکان حملونقل نداریم و درجای دیگر وسیله سفر وجود دارد اما جایی برای اقامت نیست! ما در این زمینه ضعفهایی داریم. بحث حملونقل هوایی ما آنطور که باید و شاید نمیتواند مورد رضایت گردشگران خارجی و حتی داخلی قرار بگیرد چراکه از بابت هزینههای بالا و ایمنی پرواز دچار مشکل هستیم. همچنین هزینه هتلها و اقامت هم بالاست و حتی شهروندان کشور ما نیز زمانی که قصد سفر دارند از چادرهای مسافرتی استفاده میکنند.
- کشورهای همسایه ما سرمایهگذاری زیادی برای جذب مسافر انجام دادهاند. در این بازار برای دستیابی به اهداف سند چشمانداز چه باید کرد؟
واقعیت این است که ما به صنعت گردشگری بهعنوان یک عرصه اقتصادی نگاه نمیکنیم؛ به عبارت بهتر در عرصه اقتصاد خیلی به سهم درآمدهای گردشگری توجه نداریم. الان میبینیم که در استانهای مختلف برخی از کارکنان هتلها و میهمانسراها بهدلیل استمرار نداشتن حضور مسافران بهصورت فصلی، جذب کار میشوند. این موضوع به معنای این نیست که ما ایجاد اشتغال کردهایم، ازهمین روست که میبینیم سهم اشتغال در گردشگری مشخص نشده است.
- جایگاه ایران در بازاریابی این عرصه چیست؟
کشورهایی که با ما رقابت میکنند سهم گردشگری و درآمد سرانه از این صنعت را در برنامههای کشور خود مشخص کردهاند. متأسفانه در لایحه بودجه کشور ما اصلا چنین چیزی وجود ندارد، این موردی است که بهنظر من باید برای آن به فکر بود. همانطور که گفتم ما سالهاست که در این زمینه شعار میدهیم و الان هم میبینیم که در کشور ما نفت و بعد از آن شاخههای مختلف صنعت، منبع درآمدی کشور هستند. الان در کشور ما از گردشگری فقط نامی مانده است.
- برای مدیریت سازمان میراث فرهنگی چه فکری باید کرد؟
سازمان میراثفرهنگی با توجه به ظرفیتهایی که دارد و یکی از معاونتهای نهاد ریاستجمهوری است متأسفانه آنچنان که باید از تواناییهای خود استفاده نکرده تا بتواند دراین راه قدمهای مفیدی بردارد. تا زمانی هم که کارهای انجام شده به نتیجه نرسد نمیتوان آنها را بهعنوان معدل عملکرد به حساب آورد. اقدامهای صورت گرفته زمانی میتواند مثبت باشد که ما شاهد افزایش سهم گردشگری ایران در افق 1404 یا عرصه جهانی باشیم. الان تا آن زمان فرصت زیادی نمانده و باید ببینیم که در این میدان واقعا چه کردهایم؟
- نسخه فوری برای جانبخشی دوباره به عرصه گردشگری، کدام است؟
در ارتباط با این موضوع که آیا از امکانات موجود استفاده شده است یا نه باید بیشتر صحبت کرد. بهعنوان مثال اگر به شیوه مدیریت میراث فرهنگی و گردشگری در تهران بهعنوان پایتخت کشور نگاه کنیم میبینیم که در حد یک مدیریت شهرستانی رفتار میشود. یعنی حجم عملیاتی در تهران به اندازه یک شهرستان دورافتاده است در حالی که پایتخت کشور با دارا بودن بخش اعظم مراکز گردشگری و موزهها که نخستین ورودی گردشگران خارجی هم هست، ضعیف عمل میکند. برای رفع ضعفها باید از تهران شروع کنیم. در کشورهای دیگر یک گردشگر میداند که بعد از سفر به فلان کشور چقدر هزینه دارد اما در کشور ما این طور نیست. حتی شما هم نمیدانید برای سفر به اصفهان و یک اقامت 2روزه چقدر باید بپردازید. شاید نبود نظارت و دقت در کارها برای ما خیلی مهم نباشد اما یک گردشگر خارجی حتی برای یک دلار خود هم برنامهریزی میکند. وقتی این امر برای آنها مشخص نباشد بهطور حتم برای بار دوم به ایران نخواهند آمد.