مجید ذالیانی: همه‌چیز به‌ظاهر خوب و مرتب است؛ زن و مرد زندگی معمول خود را دارند، با هم غذا می‌خورند، سرکار می‌روند، در مهمانی‌ها حاضر می‌شوند، نوبتی، کودک‌شان را پارک می‌برند... اما اینها ظاهر قضیه است.

مدت‌هاست که صحبت‌شان در طول یک روز به ‌دقیقه هم نرسیده است. مدت‌هاست که به یکدیگر محبت نکرده‌اند و نیازهای روانی و جسمی همدیگر را پاسخ نداده‌اند و هر کدام در عالم بی‌کسی سر کرده‌اند. شاید مقابل دیگران برخوردهای مهربانانه‌ای داشته‌اند و ارتباطات اجتماعی‌ خود را طبق روال گذشته دنبال کرده‌اند اما تنها به این خاطر که زبانزد خاص و عام نشوند و بچه‌ها هم عنوان بچه طلاق را یدک نکشند. مدت‌هاست که در این خانواده حرفی برای گفتن و شوری برای ادامه زندگی نیست. سکوت و بی‌تفاوتی فضای خانه را پر کرده و «هم‌اتاقی» جای «همسری» را گرفته است. مدت‌هاست که کدورت‌های کوچک جای خود را به معضل‌های غیرقابل حل داده است و طرفین حاضر نشده‌اند برای حفظ بنیان خانواده از موضع خود کوتاه بیایند و کمی محبت کادوپیچ کنند. به این ترتیب عشق روزهای اول را به‌دار آویخته‌اند و بدون اینکه جایی ثبت کنند، در سکوت و خاموشی طلاق گرفته‌اند.

دکتر حسین حسنلو، روانشناس و خانواده درمانگر عناوینی از قبیل طلاق روحی و روانی، طلاق خاموش یا زندگی زناشویی خاموش را هم‌خانواده طلاق عاطفی می‌داند و در تعریف آن می‌گوید: «آنچه در جامعه امروز از عنوان طلاق برداشت می‌شود عبارت است از: پایان زندگی مشترک زن و شوهر. اما در طلاق عاطفی، زندگی مشترک زن و شوهر تمام نمی‌شود و زوجین همچنان زیر یک سقف با هم زندگی می‌کنند با این تفاوت که دیگر از اعتماد و احساس ناب و بکر اولیه خبری نیست؛ چرا که زوجین از ابراز عواطف ساده خود هم نسبت به همسرشان دریغ می‌کنند و با وجود اینکه بسیاری از فعالیت‌های گذشته‌شان مثل غذاخوردن، کار کردن و حتی مسافرت رفتن را به اتفاق یکدیگر انجام می‌دهند اما در انجام این کارها، هیچ‌گونه احساسی را مداخله نمی‌دهند و از روی عادت و به‌صورت روتین و برای گذران زندگی آن را دنبال می‌کنند. مکالمه‌های روزمره‌شان
روز به روز کمتر شده و ارتباطی غمزده، جایگزین شور و نشاط سابق می‌شود و در نهایت به مرور زمان از قالب همسر خارج می‌شوند و به شکل هم‌خانه درمی‌آیند».

مهارت‌هایی به اسم همسرداری

دکتر حسنلو عوامل متعددی را در بروز طلاق عاطفی مؤثر می‌داند. وی با اشاره به اینکه حفظ عشق و زندگی پر از نشاط و احساس، نیاز به صرف انرژی، پاکسازی و خانه‌تکانی مداوم دارد، می‌گوید: «به هر‌حال همه افراد اختلاف سلیقه دارند. این اختلاف‌سلیقه با مهارت گفت‌وگو به‌راحتی قابل حل است. زوجین باید در همان اوان زندگی به شناخت کاملی از یکدیگر رسیده و با استفاده از آن شناخت، مهارت گفت‌وگو با یکدیگر را کسب کرده باشند. زمانی که زوجین به مشکلی برمی‌خورند باید با استفاده از مهارت گفت‌وگو، راه‌حلی برای مشکل خود پیدا کنند، نه اینکه با قهر کردن، صحبت نکردن یا رفتارهایی از این دست، روابط میان خود را سرد کنند».

حسنلو ادامه داد: «زندگی سرشار از تلاطمات است. خانواده‌هایی که از بنیان متزلزلی تشکیل شده‌اند اجازه می‌دهند مشکلات‌ و مسائل‌ جزئی ‌به بنیان خانواده رخنه کرده و به آسانی به جدل‌ و بحران ‌تبدیل‌ شود. همین تنش‌ها و درگیری‌های زیاد، خستگی عاطفی به‌دنبال می‌آورد و روابط را سرد می‌کند. هر یک از افراد، پیش از ازدواج، باید خود را برای بحران‌ها آماده کنند و با نخستین اشتباه همسرشان آشفته نشوند و به جای شناسایی مقصر، آگاهی خود را بالا ببرند تا با استفاده از این آگاهی‌ها بتوانند بسیاری از اختلافات‌شان را از میان بردارند. این تفکر باید در هر یک از زوجین نهادینه شود که زندگی همیشه در آرامش مطلق یا در تلاطم مطلق نخواهد بود بلکه هر دو اینها در کنار هم به زندگی معنا و مفهوم می‌بخشد».

این روانشناس مهم‌ترین علت طلاق عاطفی را نبود مهارت‌های همسرداری می‌داند؛ «با وجود اینکه آمار افراد تحصیل‌کرده در نسل جدید ما بالاست اما به همین نسبت آمار طلاق هم در این قشر قابل توجه است. متأسفانه این نسل، فقط تحصیل کرده‌اند، سپس برای وارد شدن به بازار کار دست و پا زده‌اند و فرصتی برای کسب مهارت‌های زندگی نداشته‌اند. در مقابل برقراری روابط زودگذر را واسطه‌ای برای آموزش این مهارت‌ها انتخاب کرده‌اند».

وی افزود: «به‌دنبال این روابط، ازدواج‌های احساسی و هیجانی سر می‌گیرد و عنوان «عشق» تنها عاملی برای پایه‌گذاری روابط بلندمدت می‌شود اما مدت زمان زیادی طول نمی‌کشد که عشق اولیه فروکش می‌کند و طرفین متوجه اشتباه خود شده و نسبت به هم سرد می‌شوند. از سوی دیگر کمرنگ شدن ایمان و اعتقادات مذهبی نیز چاشنی طلاق عاطفی می‌شود. نداشتن اعتقادات مذهبی و تعهد از عوامل افزایش آمار روابط خارج از محدوده خانواده است که روابط را سرد و طلاق عاطفی را منجر می‌شود».

دکتر حسنلو عوامل دیگر طلاق عاطفی را به‌طور مختصر عنوان می‌کند؛ «در زندگی مشترک بی‌اعتنایی به پیمان زندگی، خودخواهی‌ها و تنگ‌نظری‌ها، بی‌حوصلگی و بی‌توجهی به سرنوشت یکدیگر، اختلاف در سلیقه‌ها، فزون‌طلبی‌ها، تنوع‌جویی‌ها، عدم‌رعایت وظایف فرد، تفاوت شخصیتی، ناتوانی در مهارت‌های زندگی، نداشتن مهارت‌های ارتباطی و نبود مهارت گفت‌وگو، شناخت نادرست از جنس مقابل، بود یا نبود بچه، فشار‌های خانوادگی، اختلاف در میزان هوش، خواسته‌ها، سلیقه‌ها، علاقه‌ها، دیدگاه‌ها، ابعاد معنوی، محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی، مشکلات اقتصادی، ترس و فرار از تنها ماندن، چشم ‌‌و ‌هم‌چشمی با دوستان و فامیل، خشونت و عصبانیت، ‌مادیات، تجمل‌گرایی و تشریفات بیش از حد، خود‌بزرگ‌بینی و تحقیر دیگری، دو‌رویی، پنهانکاری، لجاجت و مسائلی از این دست، مسیر زندگی عاشقانه را به زندگی بدون احساس و خالی از مفاهیم اولیه زناشویی تبدیل می‌کند و در نهایت طلاق عاطفی می‌آفریند».

با یک گل بهار نمی‌شود

دکتر حسین حسنلو راه‌های پیشگیری از طلاق عاطفی را این‌طور تعریف می‌کند: «باید بدانیم دوست‌داشتن و عشق نیاز مداوم به تمرین و بازآموزی دارد‌. عشق بین زن و مرد، مانند نهالی است که اگر از آن مراقبت نشود، خشک خواهد شد، پس به این مسئله اکتفا نکنید که یک‌بار ابراز علاقه برای همیشه کافی است. باید روزانه به این نهال رسیدگی شود. در ضمن شرایط مختلف مثل بیماری و بروز شرایط خاص این نگهداری و مراقبت را صد چندان می‌کند. در هر شرایطی باید منعطف بود. باید یاد گرفت مواقعی پیش می‌آید که لازم است چشم‌ها را شست و جور دیگر دید. باید یاد گرفت آنچه برای خود می‌طلبید برای طرف مقابل هم بخواهید. باید هر یک از زوجین حالات، روحیات، نیازها و توقعات طرف مقابل را لحظه به لحظه شناسایی کنند و در تأمین آنها بکوشند. باید بپذیریم که مراقبت و مدیریت از راه دور باغی را به محصول نمی‌رساند بلکه باید حضور داشت و در کنار هم این نهال را رسیدگی کرد. بنابراین لازم است زوجین فضاهای دیداری و گفتاری بیشتری را برای یکدیگر تعریف کنند. باید همدلی و صبر را سیاست اصلی خود قرار دهند. از همه مهم‌تر اینکه ممارست در مهارت‌های ارتباطی، گفتاری و سایر مهارت‌های زندگی بسیاری از مشکلات و تهدید‌ها را به قوت و فرصت تبدیل خواهد کرد».

وی افزود: «ایجاد مراکز مشاوره رایگان در محله‌ها و آموزش‌ مهارت‌های زندگی برای جوانان در سنین ازدواج و همچنین ارائه مشاوره بعد از ازدواج، می‌تواند تنش‌های درون خانواده‌ها را کاهش داده و فقر فرهنگی خانواده‌ها را تخفیف دهد. رسانه‌ها بهتر است به‌جای نمایش تنش‌های خانوادگی، الگوهای سازش و به‌جای رقابت، الگوی رفاقت را به خانواده‌ها تزریق کنند».

...ولی افتاد مشکل‌ها

دکتر حسین حسنلو، طلاق عاطفی را ریشه بسیاری از آسیب‌های روانی برای زنان، مردان و فرزندان می‌داند و درباره پیامدهای روانی این معضل این طور توضیح می‌دهد: «این نوع طلاق باعث می‌شود میزان اعتماد افراد به یکدیگر کم شده و نسبت به یکدیگر دچار سوءتفاهم شوند. افراد خانواده مدام دچار اشتباه شده و به‌دلیل نداشتن تکیه‌گاه و مأمن جدی در زندگی احساس یأس و سرخوردگی می‌کنند و با انواع بیماری‌های روان‌تنی روبه‌رو می‌شوند. به‌طور کلی طلاق عاطفی، فشار عاطفی زیادی به زوجین وارد می‌کند و افسردگی، اضطراب و پریشانی را برای هر یک از زوجین به بار می‌آورد».دکتر حسنلو با اشاره به خطرات اجتماعی طلاق عاطفی می‌گوید: «طلاق عاطفی، نوع جدیدی از «جدایی» است که در کشور ما نیز در حال اپیدمی است. از بارزترین پیامدهای اجتماعی طلاق عاطفی این است که بنیان خانواده سست شده و خیانت به همسر افزایش می‌یابد و دگرگرایی جای خود را به همگرایی می‌دهد. از یک سو زنانی قرار دارند که در این زندگی صاحب فرزند بوده و فاقد پشتوانه و حمایت مادی و معنوی هستند و امکان تأمین معاش خود را ندارند، بنابراین ناچارند با وضعیت موجود سازگاری کنند و به‌رغم بی‌مهری و بی‌توجهی شوهر، به سقف مشترک زناشویی در کنار فرزندان تن دهند و از سوی دیگر مردانی هستند که استطاعت پرداخت مهریه را ندارند، بنابراین تحمل شرایط موجود را ترجیح می‌دهند اما غافل از اینکه هر یک از آنها برای پرکردن خلأهای عاطفی خود، فرد دیگری را جایگزین کرده‌اند».

کد خبر 153999

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز