بسیاری از معماران برج گنبد کاووس را نیز از جمله بناهای ماندگار میدانند و نمونهای کامل و منحصر به فرد از ساخت بناهای ماندگار.اما در این روزها که معماران در جای جای کشور و شهرهای بزرگ از خود یادگارهای مختلفی به جا میگذارند این سؤال مطرح است که آیا میتوان به معماری مدرن و جدید ایران به دیده یک هنر تاثیرگذار و ماندگار نگریست؟ آیا معماران و شهرسازان، طراحان خلاقی در کار ساخت آثار زیبا و جاودان هستند یا معماری این روزها و طرحهای به جا مانده از این روزگار، طرحهایی زمانمند بوده و نمیتوانند جلوهای ماندگار از تفکر امروزین باشند؟
دکتر مصطفی بهزادفر استاد دانشگاه علم و صنعت و صاحب تالیفات گوناگون در گفتوگویی با ما از این رویکرد میگوید. او که تلاش دارد با انتشار مجله تخصصی آرمانشهر رویکرد خلاقانه در عرصه طراحی و معماری را نهادینه کند، معتقد است طراحی تصویر زمان است بر مولفه مکان. او میگوید: آن بنایی که بتواند در زمان مقاومتر باشد، زیباتر است و در نتیجه ماناتر خواهد بود. وی برای دستیابی طراحان به این نگاه خلاقانه شروطی را برمیشمرد. متن زیر، ماحصل گفتوگوی ما با این استاد دانشگاه علم و صنعت است.
- اصولا بناهای ماندگار چه بناهایی هستند؟ آیا اصلا میتوانیم چنین تعریفی ارائه دهیم؟
بهطور عام ساختمانهایی ماندگار یا پایدار هستند که از دیدگاه طراحی فراتر از تاریخ ساخت خودشان طراحی شده باشند. ساختمانهای ماندگار باید آنقدر قدرت داشته باشند که همیشه با زمان سفر کنند. یک بنای واجد شرایط مطلوب مانند مسجد امام در اصفهان 400 سال پیش ساخته شده است اما امروز نیز از دید مردم دارای زیبایی است؛ چرا که همیشه با زمان سازگار بوده است. این بنا و بناهای مشابه آن همیشه جلوتر از زمان حرکت میکنند.
در یک رویکرد علمی میتوان گفت که طراحی تصویر زمان است بر مولفه مکان. آن بنایی که بتواند در زمان مقاومتر باشد، زیباتر خواهد بود؛ بهعنوان مثال میدان آزادی و تئاتر شهر در برابر قدمت زمان مقابله کردهاند. مهمترین دلیل این مبارزه روح طراحیای است که باعث میشود یک بنا در مقابله با زمان پیروز باشد. زمان این بناها همیشه تازه است.
- منظورتان از تازگی چیست؟ از کدام منظر میتوان تازگی یک بنا را مشخص کرد؟
این تازگی ابعاد مختلف دارد. اگر دقیقتر بخواهیم بررسی کنیم از سه جهت این موضوع قابل توجه است. اول از زاویه دید طراح که خالق یک اثر است. دوم از منظر متخصصان و کارشناسان که قادر به تحلیل عناصر یک بنا هستند و سوم هم از زاویه دید مردم. در گام اول طراح با توجه به دانش خود آنگاه که قدرت خواندن زمان را دارد، میتواند یک بنا را طراحی کند. یک طراح در حذف محدودیتهای محیطی گامهای بیشتری از مکانش بر میدارد و بنایی قویتر و ماندگارتر و پاسخگوتر را طراحی میکند. مانند طراحانی که روح عرفانی دارند.
- میتوان نادر خلیلی را در این چارچوب ارزیابی کرد. عناصر اربعه نادر خلیلی و فرضیه ابرخشت آیا در این موضوع مورد تحلیل قرار میگیرند؟
معماری خاک که در کتاب «تنها دویدن» مطرح شده، یک بحث فلسفی در مورد معماری است، همه شمول نیست. اما در طراحی مجموعه مساجد و کاخها و بناهای باارزش دوره صفوی که شرایط فراهمتر بود و قدرت طی مسیر عرفان هنر بیشتر بود، بناهایی بهوجود آمد که تا به امروز همچنان زیبا باقی ماندهاند. اما آقای خلیلی بحث «گل» را مطرح میکند. آنچه با سرشت کویری ایران خواناست بیشتر مورد توجه است. بیشتر بحث فلسفی است. اما کسی که تئاتر شهر را طراحی کرده با فلسفه خاص خود و جهانبینی ویژه فردی خود این بنا را طراحی کرده است؛ میدان آزادی هم همینطور. بیتردید قدرت آنها برای مهار زمان و عوامل محیطی مکان بسیار بالا بوده است. در واقع آنان در طراحیهایشان به این قالب رسیدهاند که هر چه بتوانند فضا را در آثارشان نشان دهند، به جلوهگری بیشتری در ساختمانهایشان دست مییابند.
- از نظر مردم چطور؟ چگونه دیدگاه مردم نسبت به یک ساختمان و بنا شکل میگیرد؟
دیدگاه مردم نسبت به ساختمان و ماندگاریش بهگونهای دیگر شکل میگیرد. نگاه زیباشناسانه مردم تلفیقی است از ویژگیهای فردی، اجتماعی و الگوهایی که در ذهن مردم شکل میگیرد. دیدگاه مردم برگرفته از حس تعلق نسبت به شهر و محلهشان و جایی که در آن زندگی میکنند است. ویژگیهای ادراکی مردم پیش از آنکه یک بنا را ببینند، در ذهن آنها جان میگیرد.
وقتی سخن از میدان آزادی به میان میآید، غالبا حسی که پیرامون این بنا و ساختمان شکل میگیرد، مربوط به احساسات تاریخ انقلاب است. مردم میدان آزادی را کانون اجتماعات برای شکلگیری انقلاب اسلامی میدانند. بسیاری از مردم این تلقی را دارند که میدان آزادی، جایی که امام خمینی(ره) از آن منطقه وارد شده دروازه ورود انقلاب است. میدان آزادی در میان مردم نمود جمهوری اسلامی است و وقتی سخن از آن به میان میآید، مردم حس تعلق به آزادی دارند.
اما در کنار این حس، ساختمان بانک مرکزی تعبیری متفاوت نزد مردم دارد. بانک مرکزی تبلور ثروت و قدرت است. تلقی مردم نسبت به این دو واژه تاثیر مستقیمی در رویکرد آنان به این ساختمانها دارد. گاهی اوقات از نظر مردم این ساختمان، ساختمانی زیباست اما گاهی اوقات هم اینگونه نیست.
- بگذارید به معماری گذشته که حس تعلق زیادی برانگیخته اشاره کنیم؛ معماری نئورئالیستی که در دوره پهلوی اول شکل گرفت و ساختمانهایی مثل ساختمان پست، کاخ شهربانی و دیگر بناها بر این پایه بنا شدند. این معماری آنگونه که باید متاثر از معماری ایرانی نبوده، درحالیکه الان این بناها جزو بناهای ماندگار قلمداد شدهاند.
معماری عصر پهلوی اول تلفیقی از گذشته و حال است و از برداشتهای مختلفی قابل تحلیل است. یک برداشت این است که بعد از گذشت 200 سال تاخیر نسبت به اروپا این شیوه معماری در ایران شکل گرفت. برداشت دیگر هم وجود عنصر استحکام در این آثار است. نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، این است که برخی از این معماریها، فارغ از زشتیها و زیباییها نماد حضور مدرنیته در ایران هستند؛ برای مثال ساختمان قماش در شمال میدان راه آهن در زمره این ساختمانهاست. این بنا ممکن است زیبا ساخته شده باشد اما نخستین ساختمان مدرن ایران بوده و حس دلاندوهی(نوستالژی) را برمیانگیزد. واقعیت این است که بسیاری از طراحان و شهرسازان این بنا را با دل اندوهی مینگرند. واقعیت این است که طراحی کار خلاقانهای است و بسیاری از طراحان، مدتهاست که آثار برجسته و بناهای زیبایی در کشور ندیدهاند. با این تلقی که آثار ماندگار در طول دههها و قرن حاضر آنگونه که باید شکل نگرفت، آثار دوره پهلوی اول آثاری مطلوب است. شاید این سخن را باید بپذیریم که در نبود هیچ نظرخلاقانهای، این بناها خیلی باارزش هستند. سالهاست که خلاقیت طراحانه در کشور بروز پیدا نکرده است. دهههای زیادی است که جامعه ایرانی نتوانسته خلاقیت طراحانه را بهصورت گسترده جلوه بدهد.
- دلیل این اتفاق چیست؟
به خاطر اینکه شرایط محیطی آماده نبود. شرایط برای اینکه طراح خلاقیت جدیدی بروز دهد وجود نداشت؛ بهعنوان مثال چه زمانی پردیس سینمایی ملت طراحی و ساخته شده است؟ طراحی سینما ملت با حمایت شهرداری تهران صورت گرفت. آیا قبلا این شرایط بوده؟ پیشتر شرایط برای طراحی بناهای مسکونی وجود داشته اما باید بپذیریم که به تازگی شرایط برای طراحی بناهای نمادین شکل گرفته است.
- این سخن شما قابلقبول است. اما در کنار این شیوه طراحی که به تازگی شکل گرفته آثاری هم وجود دارند که نه زیبا هستند و نه جذابیت دارند. نمونه آن مسجدی است که در تقاطع خیابان دریا و خیابان سعادت آباد قرار دارد.
درست است. این مسجد، کاملا تقدس مسجد را نادیده گرفته است. 15سال است که بخشهایی به این مسجد الحاق میشود و از آن کاسته میشود. این در حالی است که در طراحی خلاقانه معتقدیم طراحیای مطلوب است که وحدت در کثرت و کثرت در وحدت را به نمایش بگذارد. این شبیه یک کاردستی است. مجموعهای از حذف و اضافههای بیدلیل. مسجد قرار است نماد اندیشه وحدت در کثرت و کثرت در وحدت باشد و این اندیشه را به ذهن مردم متبادر کند. اما این مسجد کمترین نشانهای از این گزاره را ندارد. برعکس این مسجد، میتوان به چند کیلومتر آنطرفتر اشاره کرد که مسجدی در شهرک غرب(قدس) روبهروی مجتمع تجاری میلاد نور جای گرفته. آن بنا نمونهای است از یک طراحی خلاقانه و زیبا.
- حال که بهصورت موردی به بناها اشاره میکنید، برج میلاد در طول سالهای گذشته محل مناقشه بسیاری بوده. در این مورد چه؟ آیا میتوان آنرا بهعنوان یک نماد جدید تهران و بنایی ماندگار پذیرفت؟
واقعیت این است که برج میلاد به سختی توانسته بهعنوان یک ساختمان ماندگار خودش را به ذهنها متبادر کند. بررسی و تحلیل برج میلاد را باید از منظر مهندسی انجام دهیم. باید بپذیریم که برج میلاد یک اثر هنری نیست بلکه بهعنوان یک سازه مهندسی باید مورد ارزیابی قرار گیرد. در عین حال باید اشاره کرد که در بخشهای زیرین برج مطلوبیتهایی وجود دارد. اما میتوان از این مطلوبیتها به نفع ایستایی و مقاومت آن عبور کرد. در تحلیل برج میلاد اول ایستایی مورد نظر است و سپس ماندگاری. برج میلاد یک اثر مهندسی است نه یک سازه معماری.
- آیا در طول سالهای گذشته طرح و ساختمانی وجود داشته که نظر زیباییشناسی شما را بهخودش جلب کند.
متأسفم بگویم که ساختمانی تاکنون نتوانسته نظرم را جلب کند. شاید کاخهای زمان قاجار و بناهایی مانند شمسالعماره بیشتر توانستهاند نظرم را بهخودشان جلب کنند. این ساختمانها حس« بودن» را بیشتر در من شکل میدهند.
- و زشتترین بنا را کدام بنا میدانید؟
البته من اندکی از اظهارنظر صریح در این مورد ابا دارم. اما ساختمان وزارت نیرو از نظر من پرابهام و پراشکال است. این سؤال در ذهنم وجود دارد که آیا این بنا نمیتوانست بهگونهای دیگر باشد؟ این بنا میتوانست در هر جای دنیا باشد. این بنا در بهترین جای تهران قرار دارد و دهنکجی بزرگی است به هویت تهران؛ یک دهن کجی بزرگ به البرز. اگر بخواهم یک بنای زشت را انتخاب کنم، این بنا میتواند رتبهخوبی بهخود اختصاص دهد.