بضاعت مالی تئاتر هم بسیار ناچیز و ناامید کننده است. هنوز مدیران فرهنگی ما ضرورت هنر نمایش را آنچنان که باید درک نکردهاند و خیلی وقتها این هنر ارزشمند را در حد همان نمایشهای دوران مدرسه تصور میکنند.
جالبتر آنکه بسیاری از مدیران فرهنگی وقتی میخواهند از سوابق هنری خود نام ببرند نمایشهایی را که در دوران تحصیل در مدرسه بازی کردهاند به عنوان سابقه هنری خود بازگو میکنند. اما مشکل کجاست که هنر نمایش هنوز نتوانسته به هنری فراگیر تبدیل شود و بیشتر در حلقه همان جماعت تئاتری باقی مانده است؟ واقعیت این است که در غیاب اعتبارات کافی همه اتفاقها در تئاتر به مسئلههایی مثل کمبود سالن و دستمزدهای پایین ختم میشود.
اینها حرفهای تازهای نیستند اما چون صورت مسأله همچنان باقی است لابد این حرفها دوباره و دوباره تکرار میشوند. اما میان همه این مشکلات، جشنواره تئاتر فجر اتفاقی است که بیشتر اهالی تئاتر سعی میکنند در آن حضور داشته باشند. جشنواره فجر مهمترین اتفاق تئاتری کشور است و اگر بگوئیم همه تئاتر است و یک جشنواره فجر خیلی هم بیراه نگفتهایم. بالاخره روزهای برگزاری جشنواره جنب و جوشی در میان تئاتریها هست و میشود در آن روزها خوشحالی اهالی تئاتر را دید.
امسال هم بعد از ماجراهای مختلفی که برای مرکز هنرهای نمایشی و دبیر جشنواره فجر پیش آمد بالاخره جشنواره سیام از امروز کار خود را آغاز میکند اما این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که بعد از گذشت 30 دوره از برگزاری این اتفاق هنری، جشنواره تئاتر فجر هنوز به روند ثابتی نرسیده است. به نظر میرسد اکنون و بعد از گذشت 30 دوره از جشنواره فجر وقت آن رسیده است تا مدیران فرهنگی هنر نمایش را جدی بگیرند.