علیرضا سلطانی: مناطق آزاد و ویژه اقتصادی از مسائل و حوزههای اقتصادی است که در دولت نهم و دهم سرنوشت پرنوسانی داشته است.
این سرنوشت از حالت بیمهری و در حاشیه قرار گرفتن در ابتدای دولت نهم به مانند دیگر مسائل و حوزههای اقتصادی شروع شد اما با آغاز سفرهای استانی بدون داشتن اعتقاد به آن و مصالح اقتصاد ملی و صرفا برای پاسخگویی به مطالبات محلی و منطقهای، ایجاد و گسترش مناطق ویژه اقتصادی در دستور کار دولت قرار گرفت که عملا بسیاری از آنها نیز شکل نگرفت و صرفا در حد یک تابلو باقی ماندهاند. نکته جالب اینکه در عین حال برنامههای توسعهای مناطق ویژه ایجاد شده در گذشته، همگی متوقف شد. در طول این سالها با حاشیهنشین شدن مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، دیگر خبری از آنها نبود مگر تغییر مدیریت این مناطق یا انجام برخی حراجهای خاص.
دیروز در حال رصد سایت اطلاعرسانی دولت بودم که نگاهم به پیشانی صفحه اصلی آن گره خورد. در این قسمت یادداشتی به قلم متولی و مدیر مناطق آزاد و ویژه اقتصادی کشور به همراه تصویر وی قرار دارد که مربوط به مناطق آزاد است. از اینکه پس از مدتها بیخبری، بالاترین مقام مناطق آزاد سکوت خود را شکسته خوشحال شدم اما این خوشحالی با خواندن مطلب چندان دوام نداشت و به نگرانی منجر شد. دبیر محترم شورای هماهنگی مناطق آزاد به جای ارائه گزارش عملکرد و یا ترسیم راهبردهای توسعه، مناطق آزاد را نبش قبر کرده و به فلسفه شکلگیری و ضرورت رونق بخشیدن به آنها پرداخته است. نکته جالب اینکه این مطلب یادداشتگونه ظاهرا تابستان سال گذشته (90) به نگارش درآمده است و نویسنده محترم بدون حتی یک بازخوانی به سایت رسمی دولت داده تا در صفحه اول آن درج شود. آنجا که بعد از ترسیم جایگاه مناطق آزاد در برنامه پنجم مینویسد« برنامه پنجم توسعه، پس از گذشت 8 ماه از ابلاغ سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه از سوی مقام معظم رهبری، در دولت نهایی شد و قرار است تا دهه اول مهرماه امسال برای بررسی و تصویب نهایی به مجلس شورای اسلامی ارائه شود.» در واقع این مقام دولتی صرفا ادای تکلیف کرده و برای خالی نبودن عریضه مطلب بیات شده سال گذشته را بهعنوان سیاست رسمی دولت منتشر کرده است. سرنوشت مناطق آزاد را میتوان از این نوشته متوجه شد.
امروز میتوان این سؤال را از مسئولان پرسید که چرا مناطق آزاد کشور اینگونه مهجور، حاشیهنشین و بلااستفاده شده و هیچ خبری از آن در شرایط رکودی اقتصاد کشور دیده نمیشود؟ تجربه جهانی ثابت کرده که در دوران رکود و حتی شرایط تحریم، پدیدههایی مثل مناطق آزاد تقویت شده و خلأهای اقتصاد ملی را پر کرده و مشکلات آن را در مناسبات خارجی تا حد توان حل میکند اما بهدلیل نداشتن راهبردهای اقتصادی مناسب برای رونق اقتصادی و مقابله با تحریمهای اقتصادی، عملا مناطق آزاد بلااستفاده ماندهاند. سؤال این است چه اقدامات جدی و عملی برای رونق بخشیدن به این مناطق صورت گرفته است؟ چرا این مناطق به جای اینکه موتور محرکه اقتصاد کشور در شکل جذب سرمایهگذاری خارجی و گسترش صادرات باشند، ایجادکننده هزینه برای کشور از طریق تسهیل و گسترش واردات و توقف سرمایهگذاریها و فعالیتهای گذشته، شده اند؟ چرا بعد از گذشت 20 سال از ایجاد این مناطق متولی آن در کشور در نقطه صفر قرار گرفته و در ادبیاتی کلی و بدون داشتن اهداف و رویکردهای راهبردی سخن از رونق بخشیدن به این مناطق میکند؟ به راستی چگونه میتوان پاسخگوی برخوردهای غیرکارشناسی و بدون پشتوانه با پدیدهها و موضوعات اقتصادی بزرگی همچون مناطق آزاد و ویژه اقتصادی بود که در مدت 2 دهه میلیاردها دلار از ثروت کشور و ملت در آن ریخته شده و یا از بین رفته یا بدون استفاده مانده است؟ مناطق ویژه اقتصادی در دولتهای نهم و دهم به مانند دیگر پدیدههای اقتصادی صرفا تحمل شد و اگر امکان و توانی وجود داشت این مناطق کلا از صفحه اقتصادی و تجاری کشور پاک میشد.
کد خبر 160536