بردیا کیارس معتقد است که ارکستر ملی با نوازندگان جوانش این توانایی را دارد که سختترین قطعات موسیقایی را اجرا کند.
- در صحبتهایتان به 2مسئله تجربه و توانایی اشاره کردهاید و اینکه این توانایی شما در جایگاه رهبر ارکستر و توانایی نوازندگان موجب پیشرفت ارکستر شده است. این حرف شما را قبول میکنم البته با این توضیح که شما در طول این یک سال بر دانش و تجربه شورای فنی ارکستر تکیه کردید و در حقیقت بار تجربه این ارکستر بر دوش شورای فنی آن بود.
من لفظ تجربه را تنها در موردی خاص یعنی رهبری ارکستر به کار بردم... .
- نمیشود اینطور گفت که بهعنوان رهبر این ارکستر در طول این یک سال بر تجربه آقای ظریف یا آقای علیزاده تکیه داشتهاید؟
نه، این را از این بابت میگویم که چه آقای ظریف و چه آقای علیزاده در این یکسال تکنیک رهبری ارکستر را در اختیار من نگذاشتند یا آن را به من آموزش ندادند.
- اما به هر حال به شکلی آنها دانش موسیقاییشان را به شما منتقل میکردند.
میتوانم اینطور توضیح بدهم که آنها در تمرینات حاضر میشدند و اجرای ارکستر را گوش میدادند. این اتفاق در مورد یک کنسرت بیشتر نیفتاد و شاید تنها برای نخستین کنسرتمان شورای ارکستر ملی در تمرینات حاضر میشد و آن را میشنید.
- در زمان شروع کار شما این تصور شکل گرفت که با توجه به سن کم شما و همچنین به عهده گرفتن هدایت ارکستری با 11 سال سابقه، شورای فنی تشکیل شد تا پشتوانهای برای این رهبر جوان باشد.
واقعا به این شکل نبوده است. شورای فنی و هیچکس دیگری در اجرا دخیل نیست. در طول این یکسال بوده مواردی که آقای علیزاده پیشنهادی داده باشند اما این به آن معنا نبوده که شورا از لحاظ اجرایی رهبر ارکستر را ساپورت کند. رهبر ارکستر از همان روز اول دستش باز بوده و شورای فنی تنها بهعنوان یک جمع بزرگتر که سکان هدایت ارکستر را در دست داشته و نه سکان اجرای آن را، حضور داشته است.
- در حال حاضر شورا همین نقشها را دارد یا اینکه نقشاش نسبت به گذشته کمرنگتر شده است؟
نه، همچنان این نقشها در اختیار شوراست و این شورا تا به امروز واقعا هر کاری از دستش بر میآمده انجام داده است. دورهای بود که انتقادها خیلی زیادتر بود و حتی عدهای میگفتند ارکستر ملی ارکستر شورای فنی آن است. اما هیچکس به این مورد توجه نمیکرد که با توجه به ایده و خط فکری که ما برای ارکستر داشتیم غیر از همین آهنگسازان که از اتفاق، عضو شورا هم بودند هیچکس دیگری برای ارکستر ملی قطعهای ننوشته است. قصد ما این بود که موسیقی به زبان امروز را اجرا کنیم. اگر بر فرض قرار بود آثار قدیمی هم اجرا شوند، مثل همان کار آثار دهلوی، باید با زبان امروزی آن را مینوشتیم و اجرا میکردیم. به همین دلایل بود که شورای فنی و آنهایی که دستاندرکار بودند صادقانه کمک کردند و آثارشان را در اختیار ما قرار دادند. اینطور هم نبود که برای این کار پولی طلب کنند. اعضای این شورا بابت قطعاتی که از آنها در ارکستر اجرا شده تا به حال یک ریال هم پول نگرفتهاند.
- یعنی این اتفاق و اجراهایی به این شکل به خاطر کمبود بودجه ارکستر ملی نیست؟
نه، اصلا. خیلی از آنها میتوانستند به راحتی بگویند که کسری بودجهتان به ما ربطی ندارد و قیمت اعلام کنند، اما هیچکدام چنین کاری نکردند.
- ارکستر ملی زیرمجموعه دفتر موسیقی است. از این کانال هیچ بودجهای عایدش نمیشود؟
تا اینجایی که من بودهام و میدانم در حال حاضر برای سفارش کارها به خاطر همین بودجه به مشکل برخوردهاند.
- این مشکل تنها محدود به بودجه است یا شامل موارد دیگر هم میشود؟
واقعا در بودجه است. من از سیاستهای کلان کشور و نهادی که این بودجه را صادر میکند اطلاعی ندارم. تنها تصورم سیر تعیین یک بودجه کلی برای هنر است که چند شاخه میشود و در نهایت بخشی از آن به موسیقی میرسد. اما به عقیده من این بودجه را هر کسی تعیین بکند باید بیشتر از این مقداری باشد که الان هست. این ارکستر باید به تولید برسد و برای این کار لازم است در ادامه بتواند سفارش بدهد تا برای اجراهایش قطعه نوشته شود.
- در نخستین نشست مطبوعاتی، همه اعضای شورا با امید بسیار از ارکستر ملی حرف میزنند اما از مجموع صحبتهای شما اینطور برمیآید که به خیلی از اهدافی که قرار بوده نرسیدهاید؟
آن امید وجود داشت و در حال حاضر هم وجود دارد. نمیشود شخص خاصی را مقصر دانست و از همان شخص گله کرد، اما خیلی از کارها بوده که دلم میخواست انجام شود و امکان آن فراهم نشده. من دوست داشتم با این ارکستر در شهرهای بزرگی که امکانات سالن و جمعیتی مخاطب چنین ارکستری را داشته باشد اجرا کنیم، اما جز یک برنامه در شیراز و برنامه دیگری در کرج فرصت دیگری در طول این یک سال فراهم نشده. ما این ارکستر را برای مردم ساختهایم و طبیعی است که برای آمدن مردم به کنسرت هم باید برنامهریزی کنیم. ارکستر موسیقی ملی تنها مال تهران نیست، این ارکستر میتواند در هر کجای ایران کنسرت بدهد و مردم همان منطقه خاص را تغذیه کند. باید گشت و این نقطه مشترک میان مردم عادی و یک آدم متخصص که بر فرض قطعهای را برای ارکستر مینویسد پیدا کرد تا این فاصله به وجود آمده از بین برود.
- بر عکس جاهای دیگر که به استقلال ارکسترها نگاه ویژهای میشود گویا در مورد ارکستر ملی همچنان تأکید بر همان حمایتهای دولتی است؟
صددرصد. وقتی برای ورزش این همه اسپانسر دولتی وجود دارد چرا برای موسیقی امکان آن نباشد؟ ارکسترهای زیادی را دیدهام که بعد از یکی دو تا اجرا منحل شده است. وقتی حمایت مالی وجود داشته باشد این اتفاق به هیچ وجه نمیافتد.
- حمایت مالی یا حمایت دولتی؟ نباید مرز بین ایندو را مشخص کرد؟
خود شما کجا دیدهاید غیر از شرکتهای خاص تجاری یا برفرض یکی از بانکهای دولتی اسپانسر یا حامی یک کنسرت شود؟ وقتی این اتفاق نمیافتد و این نهادهای دولتی این وظیفه را برعهده نمیگیرند خود دولت باید حمایت کند. در کشور ما اگر این حمایت دولتی وجود نداشته باشد هیچ جای دیگری حاضر نمیشود از یک ارکستر حمایت کند. مشکل هم فقط در این مسئله است که هم مردم و هم همه دستاندرکاران، موسیقی را هیچوقت جدی نمیگیرند. نگاه مردم ما به موسیقی تنها ایجاد لحظههای خوب و خوش است و از آن انتظار دیگری ندارند. با این حساب نمیتوان انتظار داشت برای موسیقی از طرف همه افراد حرکت خاصی صورت بگیرد.