پزشک خانواده قصد دارد با حاکم کردن نظامی واحد بر مراقبتهای تکهتکه و بدون سیاست بهداشتی و درمانی کشور، اقتصاد سلامت را اصلاح کند و از سردرگمی بیماران و دوبارهکاریهای سامانه پزشکی بکاهد.
در اینکه اجرای این طرح میتواند گامهای مهمی در ایجاد نظام سلامتمحور بردارد شکی نیست اما از آنجا که اجرای این طرح آزادیهای مردم را در انتخاب پزشک محدود میکند به فرهنگسازی در حوزه اجتماعی نیاز دارد. بیمار براساس اجرای طرح پزشک خانواده باید یک پزشک را انتخاب کند و در چارچوبی که پزشک برای او انتخاب میکند، قرار گیرد و مسائل و مشکلات درمانی خود را پیگیری کند. بیتردید برای جامعهای که همیشه در انتخاب پزشک آزاد بوده و حتی در برخی موارد دستور تجویز دارو توسط بیمار به پزشک صورت میگیرد اجرای موفق آن به یک فرهنگسازی اساسی نیاز دارد.
باید توجه کرد که وقتی بحث سلامت مردم مطرح است و پای سلامت جامعه به میان کشیده میشود، شرایط ریسکپذیری باید به حداقل برسد و نمیتوان سلامت جامعه را بازیچه طرحهای ناپخته همراه با مشکل قرار داد و ابتدا باید بستر مناسب را فراهم کرد و بعد سعی در اجرای آن داشت تا نتایج مورد نظر حاصل شود.
اجرای طرح پزشک خانواده منجر به افزایش دسترسی مردم روستا به خدمات بهداشتی و درمانی و کاهش مهاجرت روستائیان به شهر و بالابردن شاخصهای بهداشتی با تحت پوشش قرار دادن کامل مردم میشود و در کاهش هزینههای درمانی، تردد و رفع سرگردانی روستائیان در مراکز درمانی متعدد شهری نیز بسیار اهمیت دارد.
این برنامه بر اصل نظام شبکه بهداشت و درمان کشور یعنی برقراری عدالت اجتماعی، همکاری بین بخشی، مشارکت مردمی و استفاده از تکنولوژی مناسب استوار است. اکثر کشورهای موفق دنیا این برنامه را اجرا کردهاند. ایجاد نظام ارجاع در کشور و افزایش پاسخگویی در نظام سلامت، افزایش میزان دسترسی مردم به خدمات سلامت، کاهش هزینههای غیرضروری در بازار سلامت و افزایش پوشش خدمات درمانی از اهداف این طرح محسوب میشود.
پزشک خانواده مسئول ارائه خدمات جامع سلامت بهطور مستمر به افراد تحت پوشش خود بدون توجه به اختلاف سنی، جنسی، اقتصادی و فرهنگی از قبل از تولد تا لحظه مرگ است. در واقع در این نظام، پزشک خانواده مسئول یک جمعیت تعریف شده است و همه مسائل سلامت اعم از بهداشت و درمان، توانبخشی و سلامت جسمی و روحی بیمار را برعهده دارد و با ثبت اطلاعات در پرونده سلامت هر فرد، مسائل مربوط به درمان فرد پیگیری میشود.
مسئولان طرح باید قبل از اجرای این طرح، زمینههای فرهنگی و اجتماعی آنرا فراهم میکردند تا مردم با وظایف پزشک خانواده و نظام ارجاع آشنا شوند چرا که براساس آمارهای وزارت بهداشت، «مراجعه مردم به پزشک متخصص در کشور ما 8 برابر بیش از نیاز واقعی و خارج از استاندارد است» که با اجرای برنامه کشوری طرح پزشک خانواده در شهرها در مراجعه غیرضروری به پزشکان متخصص محدود و قانونمند میشود.
پزشک خانواده با قبول مسئولیت یک جمعیت هدف و با معاینات لازم، برای آنها پرونده سلامت تشکیل میدهد تا در مراحل بعدی آزمایشها، نسخهها و امور پاراکلینیکی و داروهای مصرفی آنها را ثبت کند تا در مواقع ضروری مراجعه به پزشک متخصص، بیمار با نامه و شرح حال کامل خود که از سوی پزشک خود آرشیو شده است ویزیت شود.
کارشناسان میگویند بهطور کلی استاندارد دنیا این است که مردم حداکثر بین 10تا 12درصد موارد بیماری به خدمات تخصصی پزشکی نیاز دارند و مشکل در بقیه موارد با خدمات پزشک عمومی و غربالگری از سوی آنها حل میشود اما در کشور ما میزان مراجعه مردم به پزشک متخصص 7 تا 8 برابر نیاز واقعی آنهاست. از سوی دیگر، پزشکان متخصص و فوقتخصص اذعان دارند که ناراحتی بیش از 50درصد مراجعان آنها اساساً ربطی به تخصص آنها ندارد. برای رفع این مشکل بهترین راهی که در دنیا وجود دارد، غربالگری همه بیماران از طریق پزشک خانواده در مراحل اولیه است لذا همکاری و مشارکت همهجانبه برای اجرای آن در گام نخست کمک مردم بهخودشان است.