1
|
- مشارکت حداکثری معرف و تجلی فلسفه سیاسی مردمسالاری در ایران است. مشارکت حداکثری بیانگر میزان و گستره فعالیت این فلسفه سیاسی نوظهور است و هرچه این مشارکت بالاتر باشد به این معناست که ما در تحقق مردمسالاری دینی موفقتر بودهایم.
|
2
|
- بحث من صرفا این که برای مردم حقی قائل شویم ولو در عمل شاهد آن نباشیم، نیست؛ من میگویم این حق باید بالفعل متجلی باشد.
|
3
|
- اگر عملا رأی و مشارکت مردم پائین باشد، اتفاقاتی رخ داده، حالا یا مردم بیتفاوت شدند و یا به گونهای موانعی ایجاد شده؛ بنابراین یکی از دستاوردهای مشارکت حداکثری به رخ کشیدن فعلیت مفهوم مردمسالاری دینی است. به اعتقاد من مشارکت حداکثری بیانگر میزان رضایت و مقبولیتی است که مردم نسبت به نظام خودشان دارند. مسلم است که هرچه مشارکت ما بیشتر باشد رضایت و مقبولیت هم بیشتر است.
|
4
|
- ملزومات این مشارکت حداکثری این است که انقلاب اسلامی را مانند یک چتر ببینیم که گروههای زیادی را زیر پوشش قرار میدهد و روز به روز به این گروههای جدید افزوده میشود. اما اگر ببینیم که این چتری است که روز به روز بستهتر میشود و نه تنها گروهی نوظهور را به گروههای دیگر اضافه نمیکند، بلکه گروههای دیگر را هم طرد میکند، من نسبت به این مسئله احساس خوشی ندارم. این چتر باید روز به روز گستردهتر و فراخ تر شود و خواه و ناخواه جذبه بیشتری داشته باشد و لازمه یک مشارکت حداکثری هم این است که این چتر روز به روز فراختر و گستردهتر شود و ما شاهد حذف گروهی توسط گروه دیگر نباشیم تا این جاذبه نشان داده شود که البته این جاذبه باید هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی وجود داشته باشد.
|
5
|
- ما نمیتوانیم وضعیت را محدود به یک سلیقه خاص کنیم و بعد بگوئیم که به ملزومات مشارکت حداکثری توجه شده؛ این نکته مهمی است. ما واقعا نمیتوانیم افراد را یک شکل ببینیم چرا که افراد متحدالشکل و متحدالسلیقه نیستند و متحدالمعرفت و متحدالاندیشه هم نیستند.
|
6
|
- ما باید ببینیم که سیره امام خمینی(ره) در منشور برادری چیست؛ امام میفرمایند که گروهی حق ندارد گروه دیگر را حذف کند، به شرط اینکه التزام به اسلام و انقلاب و شعار "نه شرقی نه غربی" در میان باشد.
|
7
|
- نباید اجازه داد که یک جناح خاص منافع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خودش را ذیل مال خود کردن ارکان انقلاب اسلامی از جمله ولایت فقیه پیش ببرد؛ یعنی همانطوری که در گذشته عدهای امام(ره) را مال خود میدانستند و ما معترض بودیم امروز هم اگر کسی ولی فقیه را متعلق به خود بداند ما معترضیم. این مسئله در واقع لطمه زدن به ولایت فقیه است؛ مثلا اگر گروهی با گروه دیگر اختلاف نظر سیاسی و فرهنگی دارد، نباید اجازه داد که آن گروه بلافاصله طرف مقابلش را ضد ولایت معرفی کند و از ولایت خرج کند.
|
8
|
- من به هرحال رشتهام جامعه شناسی است و بر این اساس میگویم معمولاً کسانی از ولایت خرج میکنند که مقداری ریگ به کفش دارند، به هرحال نمیشود این مسئله را منکر شد؛ در واقع یک جوری "کی بود کی بود، ما نبودیم" راه میاندازند.
|
9
|
- اگر کسی واقعا به قانون اساسی التزام ندارد و به مبانی و جوهر انقلاب اسلامی التزامی ندارد نمیتواند ذیل این چتر قرار بگیرد؛ البته میتواند ذیل چتر استفاده از حقوق شهروندی قرار بگیرد اما نمیتواند بیاید و یک پست اجرایی را اشغال کند. چرا که یک شهروند فقط میتواند از حقوق شهروندیاش استفاده کند.
|
10
|
- در قانون اساسی حقوقی برای مردم تعریف شده که باید به آن توجه کرد. بنده از روز اول گفتم و ۱۰۰ سال دیگر هم میگویم و در آخرت هم باز میگویم که اگر کسی متهم به یک جرم بزرگی مثل براندازی است، راهش خیابان نیست بلکه راهش دادگاه است.
|
11
|
- این برای قانون و کشور ما زشت است که عدهای به براندازی متهم شوند و به جرمشان رسیدگی نشود؛ این عده اگر متهماند، چرا دادگاهی نمیشوند و اگر بیگناهند، باید اتهام براندازی را از آنها برداریم؛ در صورت ارتکاب جرم سیاسی باید آنان را دادگاهی کنیم و فرصت دفاع هم به آنها بدهیم و اسناد محکمهپسند هم رو کنیم تا قال قضیه را بکنیم و مسائل تمام شود.
|
12
|
- اگر کسی بخواهد داوطلبانه خود را کنار بکشد و بگوید از این به بعد با انقلاب میانه خوبی ندارد، مختار است و خود به خود کنار گذاشته می شود، ولی وقتی کسی اعلام نکرده چرا کنارش میگذارید؛ اگر میخواهید کنارش بگذارید باید رای و حکم قضایی صادر شود.
|
13
|
- باید سند محکمه پسند ارائه شود و به افراد فرصت دفاع داده شود؛ ما نمیتوانیم افراد را از قطار پیاده کنیم و بگوئیم خودشان پیاده شدند؛ اگر کسی خودش اعتراف کرد که هیچ ولی اگر کسی خودش اعتراف نکرد، باید دادگاه تشکیل دهیم. نمیدانم چرا همواره صفکشیهای خیابانی و دعواهای حیدری و نعمتی راه می اندازیم. معتقدم که مواجهه خیابانی راه حل نیست؛ اگر آنها متهماند که مواجهه خیابانی کردهاند، شما هم نباید مواجهه خیابانی کنید؛ راهش دادگاه است.
|
14
|
- یک نظام سالم سیاسی در گرو یک قوه قضائیه مستقل و مقتدر است؛ باید موانع قوه قضائیه مستقل و مقتدر شناسایی شود و معلوم شود که چرا قوه قضائیه ما آنچنان که باید مقتدر نیست؛ چرا حرفهایی زده میشود، مثلا میگویند این پروندهها تا آخرش رسیدگی نمیشود و یک جا متوقف میشود؛ این جا کجاست؟ چرا این شبهه مطرح است که خدای ناکرده دخالتها و نفوذهایی وجود دارد. باید تمام این موانع و شایعات را از بین برد.
|
15
|
- { با مسائلی که شما مطرح کردید، ذهنها به سمت فتنه ۸۸ معطوف شد، شما در این زمینه به قوه قضائیه انتقاد کردید، ولی گویا تصمیمگیری در خصوص افرادی که از آنها به عنوان سران فتنه یاد میشود، مربوط به سطح بالاتری از قوه قضائیه است.} اگر این طور باشد و بنا بر مصلحتی دادگاه تشکیل نمیشود، من بر حسب چه سند محکمهپسندی حکم به برانداز بودن عدهای کنم و برای یک جریان، حکم براندازی مخملی صادر کنم.
|
16
|
- رهبری کی حکم به براندازی افراد مورد نظر دادند؟ من بارها گفتهام که مسئله مخملی بودن در وهله اول توهین به نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ میتوان گفت که این مسئله در نیت و رفتار غربیها بوده؛ غربیها از روز اول در صدد براندازی نظام بودند و در نیت آنها هیچ شکی نیست اما اینکه بگوئیم نیت آنها مساوی با فعلیت اتفاقات رخداده در کشور است، من تردید دارم. اینها بحثهای سادهای نیست و من نمیتوانم بگویم که این جریانی که آمد و اتفاقاتی که افتاد به فرمان غرب بود؛ ردّ پای آنها را میشود نشان داد و سیاستهای آنها را در بعضی مسائل میشود دید اما اینکه بگویند غرب قصد براندازی دارد و تمام اتفاقاتی که درون کشور افتاد بیانگر آن سیاست است، حرف درستی نیست.
|
17
|
- دو نفر را به صدا و سیما آوردند که اعتراف کنند، این آقایان در شرایط عادی دو هزار نفر را نمیتوانند بسیج کنند. ما میگوییم یا مسئله را تمام کنید یا اینکه اگر حسب مصلحتهایی نمیشود این کار را کرد نباید از ما توقع داشته باشید که به حکمهای ژورنالیستی و خیابانی و اعدام باید گرددها تن دهیم. من این مسائل را نمیفهمم و مسلمانی هم میگوید که این مسائل درست نیست.
|
18
|
- {پس اسم این اتفاقات را چه میگذارید؟} خیلی چیزها میشود گذاشت؛ مثلا بگوئیم رفتار غیر عادی، غیر قانونی یا اعلام زود هنگام نتیجه انتخابات و یا نوعی جر زدن.
|
19
|
- در انتخابات قبلی مگر بحث تقلب در انتخابات نشد، پس چرا چنین حادثهای رخ نداد؛ چرا به ریشههای فتنه توجه نمیکنید و همیشه بحث فتنه مطرح میشود که البته درست هم است. فتنه را باید درست ببینیم؛ فتنه درآمیختن حق و باطل است. فتنه یک سر ندارد و سرهای دیگر و شاخ و برگهای متعددی دارد؛ چرا در دورههای گذشته که بحث تقلب مطرح شد به این حادثه نیانجامید؛ آیا بخاطر این بود که شخصش فرق میکرد. چرا به این کار نداریم که ببینیم در چند سال گذشته چه اتفاقاتی رخ داده است؛ چرا فقط حادثه را میبینیم و چرا ریشهیابی قضایا را فقط به چند روز قبل از انتخابات برمیگردانیم.
|
20
|
- بنده که به عنوان اصولگرا در سال 84 به دولت فعلی رای دادم انواع و اقسام رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی را از دولت دیدم. آیا اینها نمیتوانند جزء ریشه فتنه محسوب شوند. ما شاهد یک سری رفتارهای ماکیاولیستی بودیم؛ این مسائل مهماند و جزء عوامل ساختاری محسوب میشوندکه باید به آن توجه کنیم.
|
21
|
- اگر میخواهید من یک حکم غیرقضایی صادر کنم حکم تحلیلی خودم را صادر کردهام و بارها هم گفتهام که فتنه عوامل و ریشههای عدیدهای داشته و چند سویه بوده و باید به چند سویهگی آن توجه شود و یک طرفه نباید به قاضی رفت.
|
22
|
- مهمترین حرفی که زدم این بود کسی که زودتر از همه نتیجه انتخابات را اعلام کرد مسئول است؛ حالا ممکن است خبرگزاریها این مسئله را مطرح کنند که متفاوت است، ولی وقتی یک کاندیدا اعلام زودهنگام نتیجه انتخابات میکند، کار درستی نیست. باید اجازه داده میشد که مراحل قانونی طی شود. من گفتهام اعلام زود هنگام نتیجه انتخابات کلا درست نبوده است و من این حرف را زدم و خطر این موضوع را هم متذکر شدم.
|
23
|
- قبل از اینکه شورش اجتماعی شود، گفتم و تماس گرفتم که شورش اجتماعی میشود و اشاره کردم که اعلام زودهنگام نتیجه انتخابات نکنید و این کار را به مرور انجام دهید. شما میگوئید باید سکوت می کردم، پس نظر کارشناسی و احساس خطری که میکنم چه میشود.
|
24
|
- عدهای منهای منافع و اغراض سیاسی و با دل مشغولی و تعلق خاطر به مصلحت نظام و هیمنه انقلاب اسلامی دور هم جمع شوند و راهکارهای فراجناحی برای برون رفت از شرایط فعلی پیشنهاد کنند. پیشنهاداتی که مورد قبول واقع شود و افراد مختلف ذیربط به آن تن دهند.
|
25
|
- من احساس میکنم عدهای که سعی کردند فتنه را بخوابانند به چیزی بالاتر میاندیشیدند؛ به اصل گفتمان انقلاب اسلامی و مصالح و منافع ملی و جذب حداکثری میاندیشیدند. اما عدهای هم میخواستند ماهیگیری کنند، هر کسی که میخواهد از این فضا ماهیگیری کند، چه کسی که شعار نه غزه، نه لبنان و جمهوری ایرانی سر دهد و چه کسی که تهمت براندازی منهای دادگاه را بدهد، همه به گونهای به گفتمان و صلابت انقلاب آسیب وارد میکنند. کسی که بخواهد از فتنه کاسبی کند، نمیتواند حلال مشکلات باشد؛ کسی که میخواهد نان سیاسی بخورد نمیتواند مشکلات را حل کند.
|
26
|
- اگر اینها مرد هستند از قدرت دولتی بیرون بکشند و بعد این حرفها را بزنند؛ چرا که آن وقت متوجه میشویم که شبهه قدرتطلبی ندارند و در واقع دنبال کسب رای و قدرت سیاسی نیستند.
|
27
|
- من میگویم که حرفهایم در برنامه پارک ملت، کجایش با ولایت فقیه ضدیت داشت؛ که به خاطر آن SMS های میلیونی ارسال شد؛ به من حق بدهید که بگویم اینها کاسبی است؛ اگر کاسبی نیست پس چیست؟
|
28
|
- ما بارها گفتیم که علما و دل سوختگان قوم دور هم جمع شوند ولی چون فضا سنگین است، نمیتوانند دور هم جمع شوند. چرا که اگر دور هم جمع شوند متهم میشوند اگر کسی بخواهد مسئله اصلی را حل کند به بیبصیرتی متهم میشود و به همین دلیل افراد جرأت نمیکنند که کاری کنند. ما مقداری عقب هستیم و قدرت مفاهمهای اندیشهای ما تحتالشعاع دستهکشیهای حیدری و نعمتی قرار گرفته است.
|
29
|
- شما ببینید که امروز صاحبان اندیشه ما چه وضعی دارند، یا جرأت بروز افکارشان را ندارند و یا اینکه سکوت میکنند و یا اینکه به مقولات دیگری اقبال نشان میدهند که این خیلی بد است. نباید اجازه داد که دستهبندیهای حیدری و نعمتی اینقدر غلیان کند، اگر حرف من غیرمنطقی است بگوئید که حرفم غیر منطقی است ولی به من فحش ندهید.
|
30
|
- اگر من انسان نبودم و برای خودم عزت قائل نبودم از فحش بدم نمیآمد ولی هیچ انسانی از فحش خوشش نمیآید. ما خیلی از مسائل را در دلمان میریزیم؛ به ما همه چیز میگویند ولی ما هیچ نمیگوئیم و اسم افراد را نمی بریم، فقط دعوت میکنیم بیایید تا مصاف علمی کنیم ولی فقط به ما فحش میدهند.
|
31
|
- اگر ما فحش هم بدهیم کار بدی میکنیم؛ بحث ما این است که ما خیلی چیزها میتوانیم بگوئیم؛ من از روز اول گفتم که جمهوری ایرانی شعار غلطی است و پوک است همانطوری که مکتب ایرانی پوک است. فرقی بین مکتب ایرانی و جمهوری ایرانی وجود ندارد؛ چطور جمهوری ایرانی زیر سؤال میرود ولی مکتب ایرانی نباید زیر سؤال برود.
|
32
|
- چه زمانی ما بحثهایی مثل نه غزه و نه لبنان را تایید کردیم. نه، ما تایید نکردیم؛ ما میخواهیم این بحثها جمع شود. صدا و سیمای ما در این زمینهها و قضایای فتنه خوب عمل نکرد؛ یعنی اجازه نداد که قضایا جمع شود؛ صدا و سیما کسانی را که منافعی داشتند دعوت میکرد و کسانی دعوت میشدند که بجای ریختن آب بر روی آتش، هیزم آتش را بیشتر میکردند.
|
33
|
- من میگویم که قضایا جمع نشده ولی اگر شما میخواهید بگوئید که جمع شده حرف دیگری است.
|
34
|
- ما میخواستیم با عشق و محبت و اقناع این مسائل جمع شود نه با زور و تهدید؛ شما نمیتوانید ضمانت کنید که قضایا با زور و تهدید جمع نشده است؟ این جمع شدن نیست. زیر قضیه چیز دیگری است؛ ما لایه پنهانی را میبینیم؛ شما میگوئید سکوت کنید؛ اگر قرار است سکوت کنیم پس چرا از ما مصاحبه میگیرید. اگر قرار است سکوت باشد، پس به سراغ من نیایید تا ما هم سکوت کنیم ولی وقتی به سراغ ما میآیید میگویم که حتما احساس نیاز شده است. من هنوز هم میگویم که عقلای قوم جمع شوند تا قضیه فیصله یابد.
|
35
|
- وقتی در میان طرفداران میر حسین از من سؤال کردند که جنبش سبز چیست، گفتم جنبش سبز جنبش نیست؛ گفتم یک آش شله قلمکار را نمیتوان جنبش دانست؛ جنبش آن است که فلسفه سیاسی روشن داشته باشد و عضو گیری مدون و تعریف و رهبری مشخصی هم داشته باشد. من گفتم که اگر میرحسین بعد از انتخابات تشکل خودش را سامان دهد، خوب است. ولی اینکه از هر طایفه و سلیقهای درون این جریان باشد را هیچ گاه تایید نکردهام. من حتی دوم خرداد را هم جنبش نمیدانستم؛ اما آیا این فرصت به میر حسین داده شد که تشکل خودش را رسما اعلام کند و از حالت پوپولیستی درآورد؟ سؤال من این است که آیا میر حسین موسوی رهبری این جنبش سبز آشفته و لگام گسیخته و از هر باغی گلی را پذیرفته است؟ این یک سؤال است.
|
36
|
- اگر نظام وی را متهم میداند باید زمینه دادگاهی شدنش را در مورد هر اتهامی فراهم کند؛ اتهام اولیه بحث انقلاب مخملی است؛ اگر اتهامات دیگری هم وجود دارد، باید مطرح شود و فرصت دفاع هم به او داده شود. به هر حال اگر مشمول جرم سیاسی نیست باید قال قضیه را بکنیم.
|
37
|
- ظاهرا عدهای نمیخواهند قضایا مهار شود. یعنی منافع عدهای در این است که قضایا مهار نشود. اگر خطاهایی هست که حالت جرم ندارد میشود در مورد آن بحث کرد و قضایا را تمام کرد ولی اگر حالت جرم دارد میتوانیم فرصت دفاع هم به افراد بدهیم و متناسب به میزان تخلف دادگاه هم تشکیل داد و جرم افراد را هم مشخص کرد تا افراد جزای آن را هم ببینید. یک نکته جامعه شناختی هم در این خصوص وجود دارد، در جامعه شناختی جنبشها میگویند که شرایط عادی با شرایط غیر عادی فرق دارد یعنی شرایط عادی را نباید با شرایط غیر عادی خلط کرد.
|
38
|
- در شرایط غیر عادی اتفاقاتی رخ میدهد؛ از خیلی اتفاقاتی که مشمول جرائم سیاسی نمیشود و به اموال عمومی آسیب وارد نمیشود، می توان عبور کرد مثل اتفاقاتی که در انگلیس و فرانسه شاهدش بودید. در آمریکا بر اساس تحقیقاتی که داشتم هر 15 روز یکبار یک جنبش اجتماعی معطوف به تخریب فیزیکی رخ میدهد؛ آنها چه کار میکنند بالاخره باید یک جوری برخی از ابعاد قضیه را تمام کرد و نباید آن را کشدار کرد. من احساس میکنم قضیه بیش از حد کشدار شده که این زیبنده نظام ما نیست. ما هنوز داریم به رادیوهای بیگانه خوراک میدهیم و بعد هم میگوییم که چرا قضیه تمام نمیشود.
|
39
|
- باید برای پایان دادن قضیه فکری کرد. من نگفتم پیشنهادات من را بپذیرد. بلکه گفتم که راجع به پایان یافتن قضیه بیاندیشیم که این مسئله صرفا با قوه قهریه مبتنی بر زور و تهدید درست نمیشود. باید یک مقدار اقناع و محبت و عشق و رحمت وارد قضیه کرد و با گذشت با مسئله برخورد کرد و از آن طرف دادگاه هم تشکیل شود تا قضیه فیصله یابد.
|
40
|
- {شما گفتید که همه فحشها را که به شما میدهند در دلتان میریزد و بروز نمیدهید؛ آقای مطهری اخیرا گفت که از شما برای حضور در انتخابات دعوت کردند ولی شما در پاسخ گفتهاید که نمیتوانید مثل آقای مطهری خونسرد باشید.} من مسائل را در دلم میریزم ولی مطهری در دلش نمیریزد. من مسائل را در دلم میریزم و از درون آشفته میشوم ولی آقای مطهری آنقدر خونسرد است که به نظر میرسد در دلش هم نمیریزد. کسی که مسائل را در دلش نریزد به گونهای آنها را بروز میدهد، ولی من مسائل را درون دلم میریزم و بروز نمیدهم و از سوی دیگر احساس میکنم بارهایی بر زمین مانده؛ بارهایی مثل نظریهپردازی و روشنفکری، لذا ترجیح میدهم به این مقولات بپردازم. من همیشه گفتهام که یکی صبر آقای مطهری برای من مثال زدنی است و یکی اعتماد به نفس رئیس جمهور. من ظرفیت آقای مطهری را در این موارد ندارم.
|
41
|
- برای ما هر حادثهای که اتفاق میافتد نسبت به کل مصالح و گفتمان انقلاب اسلامی امری فرعی است؛ مواضع من روشن است؛ بیانیهای را که افراد منتسب به دوم خرداد صادر کردند و طی آن اعلام کردند که انتخابات را تحریم کردند من در برابرش موضع گرفتم و گفتم که راهکار تحریم نیست و این یک خودکشی سیاسی است.
|
42
|
- من همچنین بر حضور حداکثری و حرکت در این مسیر تأکید دارم؛ معتقدم که انتخابات میآید و میرود ولی اصل، نظام و آسیب زدایی از آن است؛ ما قبل از شروع ثبت نام انتخاباتی پیشنهاداتی کردیم؛ یکی از پیشنهادات این بود که اگر فرآیند دادگاهی شدن اتفاق افتد خیلی به مشارکت حداکثری کمک میکند؛ همچنین گفتیم که اگر شورای نگهبان سعه صدر داشته باشد و مکانیزمهای تایید صلاحیت را بازتر کند مؤثر خواهد بود.
|
43
|
- الحمدلله یک سری اتفاقات رخ داد و تعدادی از زندانیان سیاسی توسط رهبری عفو شدند و خود ایشان هم در نماز جمعه فرمودند که شورای نگهبان سعه صدر بیشتری به خرج دهد و حتی واسطه شدند که تعداد زیادی تایید صلاحیت شوند؛ اگر ما میخواستیم روال امور را به هیئت اجرایی محول کنیم اوضاع فرق میکرد چرا که منویات هیئت اجرایی را دیدیم و مشاهده کردیم که چه کسانی رد یا تایید صلاحیت شدند.اتفاقاتی رخ داد که تاحدی اثرگذار بود؛ من فکر میکنم اتفاقات مبارکی رخ داد.
|
44
|
- من فکر میکنم که هدفشان این است که میخواهند نارضایتیشان را بروز دهند، یعنی نمیگویند که تحریم میکنیم. چرا که اگر بگویند تحریم به این معناست که دیگران را هم به شرکت نکردن در انتخابات فرا میخوانند. البته من فرق اینکه شرکت نمیکنیم و تحریم هم نمیکنیم را خیلی نمیفهمم یک وقت است که شرکت نمیکنند و اعلام هم نمیکنند و این قابل درک است؛ ولی وقتی که اعلام میکنند که شرکت نمیکنند به تحریم نزدیک میشوند. به نظر من اگر میخواهند که رای ندهند نباید اعلام کنند چرا که معنی تحریم به خود میگیرد.
|
45
|
- {یکی از اصلاحطلبان میگفت که ما نه تشویق میکنیم و نه تحریم؛ بالاخره میخواهند چکار کنند؟} خوب تشویق نمیکنند ولی تحریم هم نمیکنند، اینکه عیب ندارد. من سکوت را درک میکنم. اما اینکه بگویند ما رأی نمیدهیم و یا شرکت نمیکنیم این نزدیک به تحریم است.
|
46
|
- من همیشه حساسیتی نسبت به صاحبان قدرت داشتم؛ میخواهم بگویم هرچند نسبت به کسی که امروز در قدرت نیست هم باید هوشیار بود ولی من همیشه جهتگیریام نسبت به صاحب قدرت بوده است؛ مثلا بعضیها به من میگویند که چرا شما امروز دوم خرداد را نقد نمیکنید که من در پاسخ میگویم آن زمانی که دوم خردادیها سر کار بودند من از نقّادهای آنها بودم و نمی دانم که شما کجا بودید و زمانی هم که آقای هاشمی روی کار بود باز هم از نقاّدان بودم؛ الان چه حکمتی دارد که باز هم نقد کنم.
|
47
|
- باید هزینه نقد را در زمان پرداخت؛ یعنی باید نقد حال کرد؛ این آقایانی که امروز با برخی تفکرات انحرافی و فتنهانگیزانه ضدیت دارند دیروز کجا بودند؛ اینها در زمان دوم خرداد کجا بودند و چه میکردند؛ ما هم که پروندهمان معلوم است و کتابها و آثار مان و مواضع مان روشن است؛ ما حتی هزینه مواضعمان را هم دادهایم. باید سوراخ دعا را گم نکرد؛ مرد آن است که نقد حال کند؛ وقتی یک طرف رفته، رفته است؛ البته باید مراقب بود که برنگردد.
|
48
|
- من احساس میکنم که عدهای با تکیه بر قدرت دولتی و ثروت نهفته در پس این قدرت دولتی و حتی منزلت نهفته در پس این قدرت دولتی امتیازات و فرصتهایی را بدست آوردهاند و باید نسبت به این فرصتها حساس بود؛ این افراد امروز زمام امور را در دست دارند و میتوانند عزل و نصبی را انجام دهند و میتوانند بریز و بپاش داشته باشند؛ بریز و بپاشهای ما اگر متکی به خارج نباشد، ناشی از ثروت دولتی است؛ باید گشت و دید که کجا ثروت دولتی خرج انتخابات میشود و چه عزل و نصب ها و چه خدماتی سر بزنگاه انتخابات انجام میشود که بوی انتخابات میدهد و کجا دخل و تصرفی در انتخابات و کجا خط و ربطی صورت میگیرد و کجا قوه مجریهای در انتخابات دخالت میکند و این دخالتها از نوع دخالت مرموز است؛ نه دخالت قانونی.
|
49
|
- ممکن است برخی از این موارد به لحاظ قانونی هم مشکلی نداشته باشد، اما ممکن است از جنس فریب باشد.
|
50
|
- من به طور کلی دلمشغول دو چیز در شرایط فعلی هستم، یکی طرح شعارهایی که گفتمان انقلاب اسلامی را به انحراف میکشاند و مسائل انحرافی را مطرح میکند. موضوع دیگر عزل و نصبها و بریز و بپاشها است؛ این ولخرجیها از کجاست؛ این پولهایی که گفته میشود و بعضا در رسانهها هم افشا میشود از کجا میآید؛ باید این مسائل روشن شود؛ مسئله بعدی افرادی است که به اسم ولایت فقیه نان میخورند و خودشان را یک و دیگران را صفر میدانند و من هیچگاه ندیدهام که این افراد مواضع خودشان را نسبت به آن جریان به اصطلاح انحرافی معلوم کرده باشند. شاید به لفظ گفته باشند اما به محتوا من ندیدهام که کاری کرده باشند؛ خیلی کج سلیقگی است که ما فکر کنیم این جریانی که اتفاق میافتد با رئیس جمهور خط فاصل و فارق دارد.
|
51
|
- {شما رئیسجمهور و جریان انحرافی را یکی میدانید؟} من بارها گفتهام که اینها یکی هستند و در مقابل حرفی که برخی افراد میزنند و میگویند که ما بین رئیس دولت و آن فرد موردنظر فرق قائلیم، باید به آنها بگوئیم که وقتی خود رئیس جمهور این فرق را قائل نیست، شما چطور فرق قائل میشوید؟
|
52
|
- این روزها انواع و اقسام فحاشیها و هتاکیها را نثار ما میکنند و بعد هم میگویند افروغ نقدناپذیر است؛ اگر ما میخواستیم نقدناپذیر باشیم که جواب افراد را میدادیم. من در سخنانم از کسی اسم نمیبرم ولی آقایان مدام اسم میبرند.
|
53
|
- یک حسنی که انتخابات پیشرو دارد، این است که یک لیست رای نمیآورد. من همیشه میگفتم که اینطور بهتر است و احساس می کنم مردم آگاهانه از روی لیستهای مختلف افراد را انتخاب میکنند و نمایندگانشان را به مجلس میفرستند.
|
54
|
- من فکر میکنم مجلس بعدی، مجلس بسیار پرخطری است و باید بسیار پرکار هم باشد.
|