گزارشی که میخوانید، به صحبتهای کفاشیان در هفتههای گذشته اختصاص دارد. در این گفتوگوها، او ضمن بازگویی برخی از نکات مبهم 4سال اخیر به دفاع از عملکردش پرداخته و برنامههایش را برای ریاست فدراسیون بازگو کرده است. مهمترین جملات کفاشیان به شرح زیر است:
ثبات مدیریت
یکی از ویژگیهای بارز فدراسیون در این دوره، ثبات در مدیریت فوتبال کشور بود؛ بدان معنا که یک مدیر میداند وقتی سر کار میآید، تا 4سال بعد میماند و تغییر نمیکند. چون فوتبال خیلی دستخوش مسائل سیاسی و اجتماعی قرار میگرفت. شاید هر مسئولی در رأس سازمان ورزش کشور قرار میگرفت بدش نمیآمد، در فدراسیون فوتبال تغییراتی را ایجاد کند اما این حالت قطعا به سود فوتبال نبود. همچنین این فرهنگ هم جا افتاد که مدیریت در فوتبال تکحرفی نیست و حاصل یک کار جمعی است. در هر رشته ورزشی ایجاد ارتباط بین خانواده و مدیریت زمانبر است که متناسب با جمعیت و وسعت آن رشته، مدت بیشتر یا کمتری را خواهد برد. در فوتبال که خانواده و جمعیت بیشتری دارد، این کار به زمان بیشتری نیاز داشت. در نهایت فکر میکنم با اینکه خیلیها در طول این 4سال انتقادهایی نسبت به عملکرد فدراسیون داشتند اما وقتی بحثهای مدیریتی به میان میآید، حمایت میکنند.
درآمدزایی باشگاهها
ما مقطعی آمدیم که اساسنامه در حال شکلگیری بود، خیلی کارها انجام نشده و فدراسیون دوره انتقالی را سپری کرده بود. نخستین انتخابات با همه کاستیها برگزار شد اما اتفاق مهم قائل بودن همه به اساسنامه بود که سعی داشتیم طبق آن عمل کنیم. شروع این کارها خیلی مهم بود که بعضی از آنها به سرانجام رسید. اساسنامه هیأتها و شکل آنها سرانجام خوبی پیدا کرد اما وضعیت باشگاهها هنوز به تکلیف نهایی نرسیده است. باشگاهها هنوز وابسته هستند و به بازوی خودشان متکی نیستند، چون قوانین ما تکمیلکننده نیست. باید به سمتی برویم که باشگاهها حق و حقوق قانونی خود را بهدست آورند و
درآمدزایی داشته باشند. باید درآمدهای حقوقی آنها بهوسیله روشهای قانونی و نظامیافته پرداخت شود و این مسئله با ایجاد قوانین منسجم محقق میشود. اگر تکلیف باشگاهها در بحث مالکیت استادیومها، حق پخش، اسپانسرها و... مشخص شود، فوتبال در مسیر حرفهای روبه جلو میافتد، به شرطی که قوانین را اصلاح کنیم. همه کمبودها را نباید گردن فدراسیون انداخت. بههرحال فدراسیون میتواند یکی، دو تیم از میان تیمهای پایه موجود ایجاد کند اما آیا باشگاهها به تکالیف خودشان در فوتبال پایه عمل کردند؟ آیا اصلا تواناییاش را داشتند؟ میدانیم که نداشتند، پس نباید به کمبودهای فوتبال، نگاه یک سویه داشته باشیم.
ماجرای انتخاب دایی
در اوایل کار، سازمان تربیت بدنی سابق گفت به دایی هم فکر کنید. بالاخره هر کسی حرف میزند و نظرش را میدهد. من نظرها را گرفته و تصمیمگیری کردم. اینکه خلاف استقلال نیست. اگر برای گرفتن یکسری امکانات با دولت و مجلس تعامل دارم که ضد استقلال نیست. قبول دارم که آوردن علی دایی به تیم ملی با توصیه محمد علیآبادی (رئیس وقت سازمان تربیت بدنی) بود. این کار را کردم، به خاطر اینکه در جلسات، هیأت رئیسه به نتیجه قاطع درباره سرمربی تیم ملی نمیرسید. واقعا هر کسی یک نظری میداد. اتفاقا دایی شایستگی و توانمندیهای لازم را هم دارا بود و کم از دیگران نداشت. شاید اگر فرصت میدادیم، تیم را هم به جام جهانی میبرد. درباره برکنار کردن او هم در هیأت رئیسه به نتیجه رسیدیم. شاید فقط یکسری هماهنگیها بوجود آمد. البته خودم خیلی اعتقاد به برکناری او نداشتم و فکر میکنم اگر به یک مربی مسئولیت دادیم، نباید تغییرش دهیم و بهتر است بگذاریم کارش را انجام دهم. من به ثبات اعتقاد دارم. الان هم اگر در دوره جدید رأی بیاورم جز یکسری تغییرات جزئی و برطرف کردن ایرادها، با یکسری جابهجاییهای محدود، کار را به جلو میبرم.
توافق با کیروش
نظمی که طی این یک سال در تیم ملی ایجاد شده فوقالعاده است. کیروش در این مدت توانسته ایران را خوب بشناسد و خواستههایش برای تیم ملی را هم طبق آن برنامهریزی کند. میخواهیم این نظم به تمام تیمهای ملی سرایت کند که اتفاق خوبی است. حداقل مشخص میشود که تیمهای ملی باید چه خصوصیاتی داشته باشند.
روش کیروش و الگوی نظمی که دارد میتواند تا پایان جام جهانی تحولات خوبی را در تیم ملی ما ایجاد کند. او سیستم مناسبی که میتواند بیشترین فایده برای تیم ملی داشته باشد را ترسیم کرده است. ما درباره سرپرستی هم صحبت کردیم و قرار شد برای تیم ملی پس از 15 اسفند سرپرست بگذاریم.
اولویتها
ما سال آینده ضمن اینکه باید اولویتهای تیم ملی را پیاده کنیم، باید به سمت استانداردسازی باشگاهها، ساختن تیمهای پایه و قوانین مقررات حمایتی از آنها حرکت کنیم. اینها پایههای فوتبال ماست که اگر در 4سال آینده درست شود، فوتبال ما روی غلتک میافتد. از وظایف اصلی ما در سال آینده انجام مقدمات این کار در همکاری با دولت و مجلس است.
تعیین ساختار قانونی باشگاهها اهمیت زیادی دارد و اگر موفق به انجام آن شویم، فردا هر سلیقهای که میآید، نمیتواند اوضاع باشگاهها را بالا و پایین کند. با فوتبال نباید اینطوری برخورد کرد. مردم فوتبال را دوست دارند و باید حق باشگاهها را بگیریم. ما بعد از آنکه چشمانداز توسعه را نوشتیم، آن را کاربردی هم کردیم و بر اساس آن جلو میرویم. اصل آن اجرای مقررات اساسنامه فدراسیون است که کمیتهها در آن باید سیاستگذار شوند. در آن استفاده از کل ظرفیت خانواده فوتبال و بردن فوتبال به سمت علمی شدن و درآمدزا بودن تأکید شده تا بتواند جایگاه حقیقیاش را پیدا کند. اهمیت فوتبال بالاست و نباید آماتوری به آن نگاه شود.
کنار نمیکشم
تا پیش از اسمنویسی ممکن بود که اصلا نیایم اما حالا که آمدهام مطمئن باشید کنار نمیروم. اگر اصلا ثبت نام نمیکردم خیلی بهتر از این بود که بیایم و در روز آخر کنار بکشم اما حالا که با وزیر صحبت کردهام و او گفته مانعی نیست و اسم نویسی کن، دلیلی ندارد کنار بروم. از این به بعد اگر حتی بر اساس میل شخصیام بخواهم کنار بکشم این را توهین به مجمع میدانم. من ترجیح میدهم که بمانم ولی رأی نیاورم. آن موقع میگویم خواستم کار کنم اما رأی نیاوردم و میروم در صحنههای دیگر خدمت میکنم. اگر هم رأی دادند با کمال منت و افتخار کار میکنم.