صحت این ادعا را میتوان از کمتر شدن نسبت درآمد خانوار به هزینههای سبد مصرفی طی این ماهها دریافت. اگر سبد هزینه خانوار را مورد مطالعه قرار بدهیم به وضوح مشاهده میشود عموما درآمد گروههای کمدرآمد و میانی به هزینههای مشخص و غیرقابلاجتناب تقسیم میشود که در رأس آن خوراک و مسکن اعم از خرید و اجاره قرار دارد. هزینههای بعدی که در سبد هزینه خانوار قرار داشته و ضروری و غیرقابل اجتناب است هزینههای بهداشت، پوشاک و حملونقل است. اگر از درآمد فرد چیزی باقی بماند صرف اقلامی همچون تفریح و سایر امور رفاهی خواهد شد.
اما آن چیزی که بسیار نگرانکننده است این است که پس از افزایش 30درصدی در سال گذشته، بخش مسکن در سالجاری با وجود رکود سنگین ساخت و ساز و نبود تقاضا در حال بروز دادن نشانههای افزایش قیمت است. این در حالی است که باید عرضه موجود نسبت به تقاضا بهگونهای باشد که کاهش قیمت را نشان دهد. دلیل رکود هم این است که سه چهار سال پیش پروانههای ساخت 600 هزار فقره در مقیاس ملی بود. این رقم امسال به غیراز تهران 137 هزار فقره بود که اگر تهران را هم در نظر بگیریم این تعداد به 200 هزار مورد بالغ خواهد شد و این نشاندهنده رکود سنگین در ساخت و ساز است.
درست است که اتفاقی به نام مسکن مهر ممکن است به حجم ساخت و سازها اضافه کرده و همین عامل تأثیراتی هم داشته باشد ولی این طرح عمدتا در شهرهایی قرار دارد که اساسا مسئله مسکن ندارند و بخش زیادی از آن هم در روستاها احداث شده است. در کلانشهرها هم از نظر موقعیتی طوری است که با وجود مشکل مسکن، استقبال چندانی از آن نشده است. به همین دلیل اثربخشی و کارآمدی این طرح در حال حاضر برای محافل کارشناسی و حتی افرادی که پیش از این بسیار خوشبین بودند به یک نگرانی جدی تبدیل شده است.
بنابراین حدس من این است که زمانی که رکود در بازار مسکن وجود دارد یک جریان سازمان یافته سوداگری با استفاده از غفلتهایی که نسبت به این مسئله میشود و مخصوصا غفلتهایی که دولت با عدمبهکارگیری ابزارهای مالیاتی و کنترلی دارد، زمینههای ایجاد یک رکود تورمی در بازار مسکن را رقم زده است.
این شرایط در مناطق شهری بهخصوص کلانشهری مانند تهران بیشتر مشهود است و قطعا در مراحل بعدی این موج به سایر شهرها هم خواهد رسید. این افزایشها زمانی که در رونق صورت میگیرد باعث تشدید ساخت و ساز میشود ولی پدیده عجیب این است که در شرایط فعلی اصلا رغبتی به افزایش ساخت و ساز ایجاد نکرده است.
آن چیزی که الان دارد اتفاق میافتد این است که این افزایشها به رونق ساخت و ساز نمیانجامد بلکه برعکس، افزایش تقاضاها روی رهن و اجاره اثر مستقیم میگذارد. این به خاطر آن است که ساخت وساز بهطور کاذب افزایش یافته ولی به خاطر اینکه اثربخشی ندارد روی رهن و اجاره اثر میگذارد. این سوداگریهای کاذب موجب افزایش رهن و اجاره و در نتیجه فشار هزینه بر زوجهای جوان میشود. این موضوع یک جریان سازمان یافته است که احتیاج به آسیب شناسی جدی دارد.
بنده همین جا نسبت به اوضاع موجود و آینده بازار مسکن اعلام خطر میکنم و هشدار میدهم که درصورت عدمنظارت و اجرا نشدن برنامههای کارآمد در این بازار قیمت رهن و اجاره در ماههای آینده همانند سال گذشته بهصورت بیرویه و بیضابطه روند افزایشی در پیش خواهد گرفت.