آیا بنبست 9ساله درخصوص مسئله هستهای ایران خاتمه خواهد یافت؟ آیا این دور مذاکرات به سرنوشت دورهای قبلی در ژنو و استانبول دچار خواهد شد؟ چقدر اراده طرفین برای حصول به توافق و دستیابی به یک راهحل با دوام جدی است؟ آیا موضوع پیچیده برنامه هستهای ایران در دور اول مذاکرات در استانبول خاتمه خواهد یافت و همه چیز حلوفصل خواهد شد یا دور دوم آن در بغداد برگزار میگردد؟ آنچه مشهود است دو طرف و جامعه جهانی انتظار حل و فصل این موضوع را از طریق مذاکرات پیش رو دارند.
شاید ایران نسبت به دورهای قبلی مذاکرات برای حل و فصل جدی پرونده هستهای آمادهتر است و این انتظار نهتنها در بین مسئولان بلکه در بین تودههای مردم نیز بهصورت گستردهای شکل گرفته، بهطوری که عدهای شرایط پس از پذیرش قطعنامه 598 در پایان جنگ تحمیلی را درصورت موفقیت مذاکرات پیشبینی میکنند و انتظار دارند قیمتها با یک افت جدی مواجه شده و حتی روی تورم تاثیر بگذارد. طیف مقابل (آمریکا و کشورهای اروپایی) نیز به دلایل عدیده از جمله بحرانهای اقتصادی که در آن درگیر هستند، انتظار نتیجهبخش بودن مذاکرات را دارند. هر دو طرف از اینکه مذاکرات به شکست بینجامد احساس نگرانی جدی دارند.
ایران نگران است که درصورت شکست مذاکرات، تحریمها و فشارها افزایش یابد و اجماع بینالمللی گستردهای علیه کشور شکل گیرد و حتی گزینه نظامی جدیتر شود. در مقابل کشورهای غربی نگرانند که با شکست مذاکرات آخرین فرصت برای دیپلماسی به پایان برسد و شرایط برای منازعهای فراهم شود که ممکن است یک جنگ گسترده در سطح منطقه خاورمیانه از نتایج احتمالی آن باشد. علاوه بر این، انتظارات طرفین از این مذاکرات متفاوت است، بهطوری که گروه 1+5 انتظار توقف کامل فعالیتهای هستهای ایران و تن دادن ایران به بازرسیهای سر زده و همکاری کامل با آژانس بینالمللی انرژی هستهای را دارند و در مقابل ایرانیها انتظار تدوام برنامه هستهای موجود بهویژه غنیسازی 20درصد و لغو کامل تحریمها و فشارهای بینالمللی و همچنین پذیرش ایران بهعنوان یک بازیگر قدرتمند منطقهای فعال در کلیه معادلات سیاسی و اقتصادی منطقه خاورمیانه را دارند.
بنابراین با توجه به تفاوت انتظارات طرفین از این مذاکرات خیلی خوش باورانه است که دیوار بلند بیاعتمادی بین ایران و گروه1+5 بهویژه غربیها که طی چند سال گذشته بهوجود آمده با یک دور مذاکرات برداشته شود. مسلما پیشرفت در مذاکرات نیازمند گفتوگوهای دائمی، جدی و تکنیکی است و مسیر درست مذاکرات با تدوین دستورکار جامع، گسترده و طولانی مدت که به نوعی اعتمادسازی لازم را بین طرفین ایجاد کند، تعیین خواهد شد.
البته شرایط فعلی مذاکرات هستهای با گذشته تفاوتهای جدی دارد. زمانی غرب حاضر به پذیرش فعالیت 20 دستگاه سانتریفیوژ برای کارهای تحقیقاتی در ایران نبود و تحت هیچ شرایطی با غنیسازی با هر درصدی در ایران موافقت نمیکرد ولی امروز در سایه پیشرفتهای ایران بهویژه در عرصه غنیسازی 20درصدی، غرب از حق ایران برای داشتن هزاران سانتریفیوژ و غنیسازی3.5 درصدی سخن میگوید ولی در مذاکرات بهدنبال توقف غنیسازی 20درصدی و تعطیلی سایت فوردو است.
بنابراین شرایط خیلی فرق کرده است و ایران امروز در وضعیتی است که رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان میگوید: فعلا سوخت کافی برای فعالیت رآکتور تهران را داریم و درصورتی که نیاز نداشته باشیم، قصد تولید مجدد سوخت را نداریم. با توجه به این شرایط، بهنظر میرسد حال که ایران وضعیت تثبیت شدهای را در عرصه غنیسازی به دست آورده، باید مذاکرات را بهگونهای به پیش ببرد که ضمن حفظ اصول، تحریمها و فشارها علیه کشور را کم کند و زمینه را برای حرکتهای تعیینکننده ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی بهعنوان یک قدرت درحال ظهور، بیشتر فراهم کند.
* استاد روابط بینالملل دانشگاه تربیت معلم تهران