- چطور شد که به عنوان نویسنده سریال با مرضیه برومند همکاری کردید؟
من قبلاً کاری را به اسم «تاکسی سرویس پریان» انجام داده بودم. متنهای آن سریال نوشته شد، ولی هیچ وقت به مرحله ساخت نرسید.
مبنای آشنایی ما به آن کار برمیگردد. وقتی قرار شد «کتابفروشی هدهد» را بسازند، در مورد فیلمنامه با من صحبت کردند. طرح کلی کار را با عنوان «اتوکتاب هدهد» به من داد و با پیشنهاد ایشان کار را شروع کردم.
- برای نوشتن جزییات متنها خانم برومند چقدر نظر میداد؟
ایشان کلیات طرح را دادند و من شروع به نوشتن کردم، اما در تمام مراحل کار چه نگارش اولیه، چه در بازنویسی، همراه من بود. حتی یک بخشهایی از کار مرا خودش بازنویسی کرد. به عبارتی، او در طول نگارش فیلمنامه جدا از من نبود و کاملاً نظارت داشت.
- میدانستید که سریال قرار است با مشارکت سازمان فرهنگی هنری شهرداری ساخته شود؟
در واقع ما کار را برای شهرکتاب آماده کردیم که مشارکت صورت نگرفت بعد مشارکت شبکه 3 سیما به عنوان تهیهکننده اصلی سریال به میان آمد و در مرحله دوم که مشغول بازنویسی بودم، سازمان فرهنگی هنری شهرداری هم مشارکت خود را اعلام کرد. بر همین مبنا سعی کردیم متنها را به مسایل شهری نزدیک کنیم.
- بخشهای زیادی از دیالوگهای بازیگران یک جور تکیه کلامهای عامیانه و شوخی دارد.
بخشهای زیادی از شوخیها حین کار پدید آمده. چون به هر حال کمدی به شدت به حس لحظه وابسته است و پیشنهاد کارگردان است که در آن لحظه خاص از چه شوخیای استفاده شود.
تقریباً حدود 40-30 درصد از شوخیهایی که بین بازیگران الان در سریال میبینید در متن بود و باقیاش هم حین کار بهوجود آمد.
- موقع نگارش فیلمنامه قصد داشتید تفاوتهای میان قشر کتابخوان را با آنهایی که خیلی دغدغه ذهنیشان کتاب و کتابخوانی نیست نشان دهید؟
اصولاً مسئله اصلی این نبود. موضوع نشان دادن اهمیت کتاب برای همه اقشار جامعه بود. قصد نداشتیم مثلاً قشر تحصیلکرده جامعه را که معمولاً هم خواننده و طرفدار کتابهای خاصی هستند نشان دهیم.
هدف این مجموعه این بود که بگوید کتاب مال همه اقشار است. حالا یکی کتاب آشپزی میخواهد، دیگری رمان و آن یکی کتاب درسی. دغدغهها فقط طبقه و قشر تحصیلکرده و روشنفکر نبود.