دکتر سیدجلال دهقانی فیروزآبادی: دست‌کم در سیاست خارجی باید روابط و دیپلماسی فرهنگی را در سطح روابط و دیپلماسی سیاسی و اقتصادی مورد توجه و تاکید قرار داد.

دست - پرچم

برآیند رسالت انقلابی - اسلامی و پیشینه درخشان تمدن و فرهنگ ایران، هدف گسترش فرهنگ ایرانی - اسلامی را در دستور کار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار می‌دهد. به گونه‌ای که سند چشم‌انداز 20 ساله، جمهوری اسلامی ایران را کشوری الهام‌بخش در جهان اسلام تعریف و معرفی می‌کند. یکی از مهم‌ترین سازوکارها و ابزار تأمین اهداف فرهنگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مبنی بر گسترش عناصر فرهنگ ایرانی - اسلامی و الهام‌بخشی در جوامع دیگر، تدوین، تنظیم و اجرای دیپلماسی فرهنگی کارآمد و روزآمد است. نوعی دیپلماسی کنشگر و کنش‌مند که بتواند فرصت و بستر لازم برای استفاده بهینه از داشته‌ها و خاصه‌های فرهنگی ایران و انقلاب اسلامی برای تأمین منافع ملی کشور را فراهم آورد.

دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران عبارت است از تلاش و کوشش و اقدامات از پیش طراحی شده و سازمان‌‌یافته جمهوری اسلامی برای تأثیرگذاری بر برداشت‌ها، ادراکات، افکار، انگاره‌ها، ایده‌آل‌ها، ارزش‌ها، ایستارها و باورهای ملت‌ها و کشورهای دیگر از طریق تبیین و ترویج فرهنگ و تمدن ایران و انقلاب اسلامی و شناخت و درک واقعی از فرهنگ‌ها و تمدن‌های دیگر به منظور تأمین و توسعه منافع ملی.

از این‌رو دیپلماسی فرهنگی متضمن و مستلزم تبیین و ترویج، معرفی و گسترش مؤلفه‌ها، عناصر، ارزش‌ها و ابعاد فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی به ملت‌ها و کشورهای دیگر از طریق به‌کارگیری ابزارهای فرهنگی مناسب در آن جوامع و کشورهاست.

1
اجرا و اعمال دیپلماسی کارآمد و تأثیرگذار از سوی جمهوری اسلامی ایران، مستلزم برآورده ساختن الزامات معین و متعددی است که به این صورت می‌توان تعیین و تبیین کرد.
نخستین الزام دیپلماسی فرهنگی ایران، تدوین و تحقق سند ملی توسعه روابط فرهنگی جمهوری اسلامی است چون بدون یک سند ملی راهبردی روابط فرهنگی نمی‌توان دیپلماسی فرهنگی مؤثر و موفقی را تدارک دید و محقق ساخت. از این‌رو در برنامه پنجم توسعه لزوم و ضرورت تدوین چنین سندی مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. در این سند باید مبانی، ارزش‌ها، اصول، راهبردها، رسالت و اهداف دیپلماسی فرهنگی کشور به صورت دقیق و شفاف تعریف و تبیین شود.

2
دومین الزام آن است که دیپلماسی فرهنگی ایرانی باید کنش‌مند و دست‌کم کنشگر باشد. کنش‌مندی به آن معناست که دیپلماسی فرهنگی باید قادر به فرصت‌سازی فرهنگی از طریق گفتمان‌سازی فرهنگی در سطح منطقه‌ای و جهانی باشد. به گونه‌ای که دیگر کشورها در چارچوب گفتمان فرهنگی و صحنه فرهنگی‌ای که جمهوری اسلامی تهیه و تدارک دیده و کارگردانی کرده، به نقش‌آفرینی بپردازند. کنشگری نیز به این معناست که دیپلماسی فرهنگی بتواند دست‌کم از فرصت‌ها و بسترهای فرهنگی موجود برای تأمین اهداف و منافع ملی کشور حداکثر استفاده را ببرد. طبیعی و بدیهی است که دیپلماسی فرهنگی کنش‌پذیر و انفعالی در شأن و برازنده جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان نظامی برآمده از انقلاب اسلامی که ماهیت، هویت و رسالت فرهنگی دارد، نیست.

3
الزام سوم، شناسایی ظرفیت‌ها، قابلیت‌ها و مقدورات فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قدرت فرهنگی و نرم است. این الزام، خود دربرگیرنده الزامات دیگری از این قرار است: شناسایی عناصر قدرت فرهنگی و نرم جمهوری اسلامی ایران؛ شناخت و درک مزیت‌های نسبی هر یک از این عناصر فرهنگی؛ تناسب و تعادل بین اهداف و ابزارها با توجه به مزیت‌های نسبی فرهنگی کشور؛ شناسایی و به‌کارگیری مؤلفه‌ها و عناصر قدرت ملی ایران که کاربرد و کارکرد غیرمستقیم و با واسطه فرهنگی دارد؛ اولویت‌بندی استفاده و به‌کارگیری هر یک از این عناصر، ابزارها و مزیت‌های نسبی فرهنگی کشور در دیپلماسی فرهنگی.

4
چهارمین الزام، درک و شناخت شرایط، تحولات و محیط فرهنگی بین‌المللی و منطقه‌ای است. تحقق این الزام خود در گروی تأمین این الزامات است:
درک گفتمان فرهنگی رایج و حاکم بر روابط فرهنگی بین‌المللی؛ درک ماهیت و منابع قدرت فرهنگی رایج و عناصر تشکیل‌دهنده آن؛ درک و شناخت فرصت‌های ساختاری و نهادی و چالش‌ها و تهدیدهای فرهنگی در سطح جهانی و منطقه‌ای؛ جریان‌شناسی فرهنگی بین‌المللی و روندهای فرهنگی حال و آینده جهان و منطقه.

5
الزام پنجم، معطوف و مربوط به مخاطب‌شناسی دیپلماسی فرهنگی است که دربرگیرنده این موارد است: شناخت دقیق مخاطب‌ها در سطوح ملی، فروملی و فردی و ویژگی‌ها و مزیت‌های فرهنگی هر یک از این سه لایه؛ تعریف و اولویت‌بندی اهداف دیپلماسی فرهنگی براساس مزیت‌های نسبی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نسبت به هر یک از این مخاطبان؛ نیازسنجی فرهنگی مخاطبان و امکان‌سنجی مزیت‌های نسبی فرهنگی جمهوری اسلامی نسبت به مخاطب‌های ذیربط؛ جامع‌نگری و ایجاد تعادل و توازن بین نخبه‌گرایی و توده‌گرایی با توجه به ویژگی‌ها و شرایط کشور و ملت مخاطب؛ جلب اعتماد مخاطب‌ها از طریق تنش‌زدایی و اعتمادسازی فرهنگی.

6
ششمین الزام دیپلماسی فرهنگی که از اهمیت بسیاری برخوردار است، غیرامنیتی کردن و امنیت‌زدایی از فرهنگ و روابط فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است زیرا در اثر تصویرسازی غیرواقعی از جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و جهان، فرهنگ ایرانی - انقلابی، امنیتی شده است. به گونه‌ای که بسیاری از کشورها، تعریف و تلقی امنیتی از فعالیت‌های فرهنگی جمهوری اسلامی دارند. ادراک و برداشت نادرستی که به ایران‌هراسی فرهنگی و شیعه‌هراسی در منطقه و اسلام‌هراسی انقلابی در سطح بین‌المللی انجامیده است. از این‌رو برای اجرا و اعمال دیپلماسی فرهنگی کارآمد و فعال، نخست باید بر این تصور و تلقی نادرست نائل آمد.

7
هفتمین الزام دیپلماسی کنش‌مند و کنشگر ناظر به کارگزاران و کارگزاری‌های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است که خود شامل موارد متعددی می‌شود. اولا دیپلماسی فرهنگی کارآمد مستلزم و نیازمند دیپلمات‌های فرهنگی حرفه‌ای است که این دیپلمات‌ها باید آموزش حرفه‌ای و تخصصی دیده باشند و فرهنگ ایران و جامعه مقصد را به‌خوبی بشناسند.
ثانیا کارگزاران فرهنگی باید به ماهیت و اهمیت قدرت فرهنگی و نرم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی باور و ایمان داشته باشند. ثالثا کارگزاران و دیپلمات‌های فرهنگی باید به نقش و کارکرد دیپلماسی فرهنگی برخاسته از منابع قدرت فرهنگی و نرم کشور مؤمن و متعهد باشند. رابعا دیپلماسی فرهنگی کارآمد، مستلزم هماهنگی، همکاری و هم‌افزایی کارگزاری‌های مختلف فرهنگی در چارچوب یک ساختار واحد در سطح ملی است.

8
الزام هشتم، اولویت بخشیدن به دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. دست‌کم در سیاست خارجی باید روابط و دیپلماسی فرهنگی را در سطح روابط و دیپلماسی سیاسی و اقتصادی مورد توجه و تاکید قرار داد ولی با عنایت به ماهیت و رسالت انقلاب اسلامی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی باید جهت‌دهنده و هدایت‌کننده انواع دیگر دیپلماسی باشد.

9
نهمین الزام، برنامه‌ریزی راهبردی و بلندمدت فرهنگی در عرصه سیاست خارجی است. فرهنگ و ارزش‌های معنوی باید در روح و روان و اذهان مخاطبان رسوخ و نفوذ کند. از این‌رو هدایت و اعمال یک دیپلماسی فرهنگی مؤثر و موفق مستلزم اتخاذ سیاست‌ها و اقدامات بلندمدت و پایدار فرهنگی است زیرا دیپلماسی فرهنگی اهداف بلندمدت و راهبردی کشور را برآورده می‌سازد و دیربازده است بنابراین نباید انتظار داشت که همه اهداف دیپلماسی فرهنگی در کوتاه‌مدت برآورده شود؛ به طوری که با برآورده نشدن اهداف کوتاه‌مدت از پیگیری دیپلماسی فرهنگی ناامید و منفعل شد.

10
دهمین الزام دیپلماسی فرهنگی فعال و تأثیرگذار، اولویت‌بندی جوامع وکشورهای مختلف است. بدیهی است که همه کشورها و مناطق به لحاظ فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی از اهمیت و اولویت یکسانی برخوردار نیستند. از این‌رو در دیپلماسی فرهنگی باید ملت‌ها، کشورها و مناطقی را اولویت بخشید که از اهمیت بیشتری در تأمین منافع ملی کشور برخوردارند زیرا توجه نکردن به این امر، متضمن صرف هزینه‌های مادی و معنوی ملی از یک‌سو و ناکامی در تأمین اهداف دیپلماسی فرهنگی از سوی دیگر است.

فرجام سخن

خلاصه کلام آنکه امروزه قدرت نرم و فرهنگی در عرصه روابط بین‌الملل، اهمیت و اولویت خاصی یافته است. به گونه‌ای که همه کشورهای تأثیرگذار در نظام بین‌الملل درصدد استفاده بهینه از عناصر و ابزارهای فرهنگی و نرم برای تأمین اهداف و منافع ملی خود هستند چون اعمال قدرت نرم و فرهنگی دربردارنده هزینه کمتر و دستاورد بیشتری نسبت به دیگر عناصر قدرت است.

از این‌رو از جمهوری اسلامی ایران که نظامی برخاسته از انقلاب اسلامی است که ماهیتی فرهنگی دارد و ریشه در فرهنگ و تمدن درخشان اسلامی - ایرانی دارد نیز انتظار می‌رود که در عرصه فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی پیشتاز و تأثیرگذار باشد. تأمین این هدف نیز الزامات خاصی دارد که مهم‌ترین آنها در این نوشتار ذکر شد.

 همشهری دیپلماتیک

کد خبر 167716

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز