داستان نمایش، انگار اینبار خیلی بیخ پیدا کرده؛ هنرپیشهها بد جوری با هم دعوایشان شده، کار به فحش و فحشکاری رسیده، یکی از هنرپیشهها آن یکی را هل میدهد و با عصبانیت میرود توی آشپزخانه، دلتان میخواهد بدانید در آشپزخانه چه اتفاقی میافتد؟ مشکلی نیست.
میتوانید همراه بقیه تماشاگرها، بروید داخل آشپزخانه و از نزدیک بقیه ماجرا را ببینید! بله، اینجا یک خانه است؛ یک خانه سی و هشتمتری در همسایگی شما که به تازگی سر و صدا و دعوا و مرافعههای گاه و بیگاهشان، توجه کل مجتمع را به خودشان جلب کرده.
امروز قرار است همه کنجکاویهای شما در مورد زوج جوان و عجیب و غریب همسایهتان و آدمهایی که به خانهشان رفت و آمد میکنند، برطرف شود، اما مثل اینکه اوضاع بدتر شده، ناگهان خودتان را وسط یک تئاتر میبینید، یک تئاتر با داستانی خانوادگی که درست در همسایگی شما اجرا میشود.
بله! شما تماشاگر اولین تئاتر آپارتمانی در کل دنیا هستید، تنها تئاتری که همه اتفاقات آن در فضای یک آپارتمان کوچک و معمولی اتفاق میافتد؛ آپارتمان یک زوج جوان هنری و نوآور «زهره غلامی» و «ایمان شیعه».
«در تئاتر آپارتمانی، شما هیچ سالن نمایش، سن یادکوری نمیبینید. هنرپیشهها هم گریمهای پیشپا افتادهای در حدسر و وضع آدمهای عادی در خانه خودشان دارند. برای دکور هم از دکور عادی آپارتمانمان استفاده میکنیم. در حقیقت، هر صحنه را در قسمتی از خانه که به آن صحنه مربوط میشود بازی میکنیم، مثلا صحنه آشپزخانه را در آشپزخانه، اتاق را در اتاق و هال را در هال. تماشاگران هم جای مخصوص ندارند. از آنجا که کل آپارتمان، محل نمایش است، تماشاگران هم در کل آپارتمان شناورند!»
اینها حرفهای زهره غلامی، نویسنده و کارگردان و باعث و بانی این نوآوری است، کسی که دو سال از عمر خود را صرف برگزاری و جا انداختن این نوع از تئاتر بین مردم کرده است.
فکر برگزاری چنین تئاتری، حدود چهار سال پیش به سر خانم غلامی افتاد؛ هنگامی که یک تحقیق زبان انگلیسی در مورد انواع و اقسام تئاتر در دنیا داشته است: «نوعی تئاتر وجود داشته به نام تئاتر کافهای که بیشتر در کافههای کشور فرانسه اجرا میشد. این نوع تئاتر، تنها در محلی خاص که همان کافهها بود اجرا میشد، همین مساله باعث شد به این نتیجه برسم که میشود تئاترهایی خاص را فقط برای مکانهایی خاص تعریف کرد.
جرقه تئاتر آپارتمانی همان جا در ذهنم زده شد. ما فضایی شبیه فضای کافه را در خانه هنرمندان ساختیم و در آن تئاتر کافهای را اجرایی کردیم. همین باعث شد تا به عملی بودن ایدهام بیشتر امیدوار شوم.»
تماشاگر در تئاتر آپارتمانی دو نوع است: مرئی و نامرئی. «بعضی وقتها که تماشاگر نامرئی است، اتفاقات عجیب و بامزهای میافتد. در تئاتری با تماشاگر نامرئی، مثل تئاترهای صحنهای، تماشاگر صرفا بیننده کار است و در بازی هیچ دخالتی ندارد، تنها تفاوت این است که هیچ عاملی او را از بازیگر جدا نمیکند و اتفاقات، درست پیش پای او میافتد.
همین باعث میشود که داستانها تأثیر فوقالعادهای داشته باشند. مثلا در یکی از همین تئاترها، در صحنهای، من باید آدمی را میکشتم و فرار میکردم. من هم مطابق برنامه نقشم را بازی کردم و با چاقوی خونآلود بیرون دویدم.
ناگهان یکی از تماشاگرها که پشت در اتاق ایستاده بود، به سمت من هجوم آورد و مرا گرفت. بعد داد و فریاد کرد که قاتل را گرفتم و خلاصه همه چیز را به هم ریخت!»
اما نوع جالب و منحصر به فرد تئاتر آپارتمانی، نوعی از اجراست که در آن تماشاگر مرئی است و از آن به عنوان یکی از افراد گروه بازی گرفته میشود. مثلا یکی از اجراها ماجرای پختن آش نذری بود که در آن تماشاگران به عنوان مهمان در پخت آش نذری کمک کرده بودند: «یکی از خانمها آن قدر نقش خود را باور کرده بود که موقع همزدن آش، تند تند دعا میخواند و نیت میکرد!» اجراهای گروه تئاتر نشانه، همه به صورت رایگان برگزار میشود و کار برای آنها فعلا حالت پژوهش دارد.
تماشاگران هم یا توسط خود بچهها دعوت میشوند یا از در و همسایه و آنهایی که بروشورها و سایت نشانه را میبینند خودشان تماس میگیرند، آدرس محل برگزاری را میگیرند و برای تماشا میآیند: «شش ماه اول، هر هفته، تئاترها در خانه خودمان اجرا میشد، ما کمکم با بیشتر شدن بازیگران و تماشاگرها، به پیشنهاد خود بچهها قرار شد اجرای تئاتر گردشی باشد و هر هفته در خانه یکی از بچهها باشد.
برای همین هم نشانی محل برگزاری هر هفته متفاوت است و برای اینکه تماشاگرها بخواهند به تماشای نمایش بیایند، باید تماس بگیرند و نشانی محل اجرا را بپرسند.»
گروه تئاتر نشانه مثل همه گروههای تئاتردیگر، کار هنریاش را با شش هفت نفر شروع کرده: «سال 79، کار را شروع کردیم. آن موقع، مثل همه گروهها، روی صحنه برنامه اجرا میکردیم. تا قبل از عید پارسال هم به کارمان ادامه دادیم.
تا آخرین اجرا، وقتی آخرین نمایش را اجرا کردیم، احساس کردم به عنوان یک کارگردان، دیگر روی صحنه حرفی برای گفتن ندارم! همه حرفها شبیه هم بود و همه ژستها تکراری. این بود که گفتم دیگر باید کاری نو کرد.»
حالا تعداد بروبچههای گروه نشانه به بیست نفر رسیده. بیشتر بازیگران هم از میان تماشاگرهای مشتاق به بازیگری انتخاب شده بودند: «البته ما آنها را برای اجرای تئاتر آپارتمانی آموزش دادیم. تئاتر آپارتمانی با کار صحنهای فرق دارد و بازی خاص خودش را میطلبد.»
فعلا گروه تئاتر نشانه را هیچ ارگانی حمایت نمیکند؛ نه انجمن هنرهای نمایشی نه سازمان فرهنگی هنری شهرداری، نه هیچ جای دیگر: «طرحمان را شش ماهی میشود که به شهرداری دادهایم، اما تا به حال هیچ خبری نشده است.
شهردار منطقه 22 هم از پیشنهاد ما استقبال کرده و قرار است جلسهای با هم بگذاریم و در مورد کل ماجرا صحبت کنیم. میگویند در منطقه 22، چند جور آپارتمان هست که خیلی به درد این کار میخورد. ب
چهها الان هیچ کسب درآمدی از این کار ندارند و حتی مجبوریم از جیب خودمان هم چیزی بگذاریم. اگر عشق و علاقه نبود، تا حالا خیلیها بریده بودند! ما واقعا نیاز به حمایت داریم. حرکت ما خیلی نو است و میتواند شروع خوبی برای خیلی کارهای خوب باشد.»
این طور که خانم غلامی میگوید، ترویج تئاتر آپارتمانی در محلهها، باعث میشود خیل عظیم فارغالتحصیلان تئاتر که پشت در تئاتر شهر در نوبت اجرا نشستهاند، به راحتی بتوانند تئاترهای خود را در محیط آپارتمان اجرا کنند، از طرفی، مردم عادی هم که در مملکت با تئاتر غریبهاند، با اجرای تئاتر در محیط خانگی، با تئاتر آشتی میکنند.
هزینه برگزاری چنین تئاترهایی هم بسیار پایینتر از تئاترهای صحنهای است! مکان این تئاترها میتواند جایی باشد برای آشنایی مردم یک محله با هم و حتی ترویج ارزشهای فرهنگی و....