حمیدرضا آذرنگ، کارگردان و نویسنده این نمایش از جمله هنرمندان تئاتری است که مقوله جنگ دغدغه ذهنیاش است. نمایش «خنکای ختم خاطره» و «مادر مانده» از جمله فعالیتهای این هنرمند است. این نمایش با تغییراتی نسبت به جشنواره سیام تئاتر فجر این روزها در سالن چهارسو اجرا میشود؛ تفاوتهایی که آذرنگ ترجیح میدهد کمتر در مورد آن حرف بزند.
- اولین سؤالم درباره شکل اجرایی کار است؛ 4بازیگر که 2راوی زن و مرد(بهرام شاه محمدلو و راضیه برومند) دیالوگهای این بازیگرها را میگویند. به عبارت دیگر گویی این افراد همه یک نفر هستند که با شرایط یکسان درگیرند؛ یعنی هم دشمن هستند و هم دوست.
خوشحالم که این برداشت را از کار من داشتهاید و خوشبختانه اکثر مخاطبان به این نتیجه میرسند و این برای من جای خوشحالی است؛ زیرا فکری که میخواستم به مخاطبان القا کنم به راحتی مخاطب آن را درک میکند و در نهایت همه را یک نفر میبیند. تمام تلاش من این بود که همه آدمها یک نفر دیده شوند و فاصلهای بینشان نباشد و از همه بازیگرها تنها یک صدا شنیده شود، چون اگر قرار بود خودشان حرف بزنند، تنوع تن و صدا و نوع گویششان ممکن بود مخاطب را از این تفکر دور کند. به عبارت دیگر مسئله بینشان مشترک است.
- با توجه به هدف شما، طبیعی است که نوع میزانسنها و تنوع حرکت بازیگران از جایگاه کارگردانی بسیار پیچیده و دشوار شود تا هم پیام کار منتقل شود و هم مخاطب خسته نشود.
بله، کارگردانی این کار بسیار سخت بود. همانقدر که نیاز به هماهنگی و میزانسنهای منظم بود، به همان اندازه آرامش برای من نیاز بود تا تصویرهایی را در ذهنم بسازم و ارتباط شخصیتها را باهم بسنجم و بهطور کلی میتوانم بگویم یکی از سختترین کارهایی بوده که تا به امروز در مقام کارگردان انجام دادهام، اما بسیار خوشحالم که نمایش تمیزی از کار درآمده است و آن نکاتی که از لحاظ فکری، تصویری و مفهومی در ذهنم بوده توانستهام تا حدود زیادی به مخاطب القا کنم.
- شخصیتهای این کار کارتونی هستند و بازیهای اغراقآمیز و فانتزی دارند. از ابتدا به این شخصیتها فکر میکردید یا به تدریج به شکلی از کار رسیدید؟
زمانی که یک کارگردان اثری را برای کارگردانی انتخاب میکند، شکل اجرایی در خود اثر وجود دارد. نمایشنامهنویس میتواند پیشنهادهای متعددی را برای شکل اجرایی به کارگردان ارائه دهد. از آنجایی که خودم نویسنده دو لیتر در دولیتر صلح بودم و معتقدم که جنگ یک کارتون و یک فانتزی وحشتناک است، به همین دلیل تصمیم گرفتم که به سمت انیمیشن و کارتونهای بلوک شرق بروم. این نیت من بود که به سمت فضای فانتزی، کمدی بسیار تلخ و گزنده حرکت کنم. به عبارت دیگر فضای گروتسک را در این کار لحاظ کردم.
- نگران نبودید زمانی که فضای کار فانتزی با میزانسنهای متعدد را انتخاب میکنید، پیام کاری که میخواهید ارائه دهید در لابهلای تکنیک و جذابیتهای بصری گم شود؟
یکی از نکات کارگردانی همین است که کارگردان بخش بار مفهومی دیالوگها را به تصویرسازیها بسپارد و برعکس در جاهایی هم بخشی از بار تصویرها را به دیالوگها بسپارد. گاهی دیالوگها چنان تصویری هستند که نیاز به طراحی میزانسن نیست و برعکس گاهی اوقات دیالوگها نیاز به تصویرسازی دارند. تعامل و تکامل باید در کنار هم شکل بگیرد. در این کار هم فکر میکنم مفهوم قدری ساده است و نگارش هم با همین سادگی پیش رفتهاست و به همین دلیل جا برای تصویریسازی و تنوع زیاد است.
- فکر میکنید میشد این اثر را به شکل رئالیستی هم کارگردانی کرد؟
اگر این کار به شکل رئالیست کار میشد و این نگاه فانتزی را از کار میگرفتیم، با توجه به تلخی جنگ شاید به سمتی میرفت که این تلخی دوچندان میشد و مخاطب اثر را پس میزد. میخواهم بگویم که به تمام نکات فکر کردهام. یکی از سختترین کارهایی بوده که تا به امروز کارگردانی کردهام.
- بله، کار دشوار است و بخشی از این دشواری روی دوش بازیگران است، زمانی بازیگری این کار سختتر میشود که نورپردازی کار در 20دقیقه اول برعهده بازیگران قرار میگیرد و با چراغ قوه نورپردازی نمایش را انجام میدهند.
نمایشنامه 2قسمت دارد؛ قسمت جنگ و قسمت صلح. بهنظرم جنگ قسمت تاریک نمایش بود و صلح قسمت روشن آن. این دوباره بودن نمایش من را به این نتیجه رساند که چه استفادهای از نور بکنم و چگونه استفاده کنم تا به مفهومم از تاریکی جنگ برسم. بهترین راه حل برای این کار استفاده از چراغ قوه بود که بازیگران خودشان وضعیت را تغییر بدهند. به عبارت دیگر نمیخواستم هیچ دست خارجی به آنها کمک بکند که نور را از آنها بگیرد یا نور را به آنها بدهد. تنها زمانی که گفته میشود صلح شده، نور میآید و هیچ دخالت بیرونی برای نور نداشتیم.
- از ابتدا قرار بود دو لیتر در دولیتر صلح در فضای بیزمان و مکان بگذرد. این مسئله حتی در زمان اجرای جشنواره هم رعایت شد، اما در اجرای عمومی، ما شاهد قلعه، شوالیه و زمان جنگهای صلیبی شدیم که در طراحی لباس و صحنه هم این موضوع رعایت شدهبود.
در صحبتهایی که با شورای نظارت و ارزشیابی داشتیم، دوستان به این نتیجه رسیدند که نمایش باید زمان و مکان داشته باشد. من خیلی فکر کردم و با کمک طراح لباس به این نتیجه رسیدیم که یک تاریخی برای نمایش در نظر بگیریم که لااقل جذابیتهای بصری نمایش از بین نرود.