همچنین یکی از قدیمیترین ابزارهای رفتاری انسان است که متأسفانه در بسیاری از مواقع در ایران یا نگاه ضعیفی به آن میشود یا آن را به دست فراموشی میسپارند. علاوه بر این با توجه به پایین آمدن آستانه تحمل در جامعه میتوان گفتوگو را بهعنوان یکی از اساسیترین ابزار حل مشکلات اجتماعی بشر قلمداد کرد. اگر افراد جامعه مهارت دستیابی به تفاهم از طریق گفتوگو را بیاموزند دیگر درگیری فیزیکی، نزاع و حتی قتل بهوقوع نمیپیوندد.
اما در جامعه ما حتی در خانوادهها نیز والدین با فرزندان خود گفتوگوی دوسویه برقرار نمیکنند، از این رو این مهارت نتوانسته جایگاه اساسی خود را در جامعه پیدا کند. از نگاه رفتارشناسی گفتوگو را میتوان در 2محور تقسیمبندی کرد؛ مونولوگ به معنای گفتوگوی یکسویه که فقط منبع گفتار درصدد برمیآید که نظرات و دیدگاههای خود را به مخاطب منتقل کند و دیالوگ به معنای گفتوگوی دوسویه که در این صورت 2فرد به صورت مساوی از جایگاه متعارف و متعادل با یکدیگر به مبادله کلامی میپردازند. متأسفانه در ایران همواره مونولوگ برقرار میشود و هرکس دوست دارد که فقط کلام از سوی او بیان شود و دیگران صرفا نقش شنونده را ایفا کنند. این مسئله بدان علت است که در مدارس، خانوادهها و جامعه ما استفاده از گفتوگوی دوسویه بهعنوان یک مهارت، متداول نشده است. باید این رویه به صورت یک هنر برقراری متعادل و منطقی ارتباط بین انسانها، از درون خانواده آغاز شود تا بتوانیم به این وسیله آسیبهای اجتماعی ناشی از سوءتفاهمها را که در بسیاری از اوقات با گفتوگو برطرف میشود، حل کنیم. در بسیاری از موارد اگر گفتوگو میان دونفر برقرار شود نسبت آسیبهای اجتماعی کاهش مییابد؛ برای مثال وقتی سوءتفاهم یا سوءظن میان زن و شوهر به وجود میآید، مرد یا زن هیچکدام هنر برقراری ارتباط را ندارند یا مایل به مونولوگ هستند، درحالی که اگر گفتوگو به صورت یک رفتار دوسویه بین آنها برقرار شود، ممکن است سوءتفاهمها حل شود. در غیر این صورت انباشت سوءتفاهمها به درگیریهای لفظی، فیزیکی و طلاق منجر میشود. در جامعه نیز به همین ترتیب اگر افرادی که نسبت به دیگران سوءظن دارند به گفتوگو بنشینند و مشکل خود را با مخاطب مطرح کنند، بسیاری از درگیریها به وجود نمیآید. بنابراین یکی از اصلیترین روشهای کاهش آسیبهای رفتاری در جامعه گفتوگوی دوسویه به صورت متعادل است.
چنانچه گفته شد خانوادهها نقش مؤثری در ترویج فرهنگ گفتوگو یا جلوگیری از آن دارند. زمانی که پدر یا مادر فقط به مونولوگ میپردازند، به فرزند خود اجازه اظهار نظر نمیدهند و وقتی فرزند حرفی میزند به او میگویند که در مقابل بزرگتر نباید اظهارنظر کرد، گفتوگوی یکسویه متداول میشود. برای تغییر فرهنگ کنونی باید به والدین هشدار داد که فرزندان عصر ارتباطات و نسل اینترنت، فرزندان نسلهای قبل نیستند و باید به آنها فرصت اظهارنظر داد. در بسیاری از اوقات نوجوانان و جوانان نکات بسیار ظریفی را مورد توجه قرار میدهند که ممکن است بهنظر والدین نرسد. در مدارس نیز به همین ترتیب است. البته در حال حاضر در دانشگاهها تدابیری در خصوص آموزش این مهارت به جوانان اندیشیده شدهاست، برای مثال برقراری کرسی آزاداندیشی در دانشگاهها به جوانان ما روشهای گفتوگوی دوسویه را میآموزد و جوانان آماده میشوند تا در جامعه نیز گفتوگوی دوسویه را برای برقراری ارتباط بهکار گیرند.
فرهنگ جامعه ما اساسا در روند گفتوگوی یکسویه است که سبب میشود در عرصههای دیگر نظیر سیاست نیز گفتوگوی دوسویه برقرار نشود. در حالی که در بسیاری از اوقات گفتوگوهای دوسویه سیاسی میتوانند در حل مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کمک کنند. برای تحقق این آرمان باید سیاستمداران و دولتمردان اجازه گفتوگوی دوسویه را به افراد زیر دست خود و آحاد جامعه بدهند. یعنی نظرات آنها را جویا شوند، با سعهصدر امکان گفتوگو را ایجاد کنند و اجازه دهند مردم نظرات خود را به گوش آنها برسانند.