اسفند ماه سال گذشته زن جوانی به کلانتری 122دربند رفت و خبر از سرقت میلیونی از خانهاش داد. وی در توضیح ماجرا به ماموران گفت: روز گذشته وقتی گاوصندوق خانهام را باز کردم متوجه شدم بخشی از طلا و جواهراتم نیست و آنها به سرقت رفتهاند. هیچیک از اعضای خانواده از ماجرای ناپدید شدن طلاها خبر نداشتند و به این نتیجه رسیدیم که دزد وارد خانهمان شده است.
با اعلام این شکایت، ماموران پایگاه یکم پلیس آگاهی پایتخت رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند. آنها برای بررسیهای بیشتر راهی محل حادثه در شمال پایتخت شدند. با توجه به سالم بودن قفلهای در و اینکه سارق هیچیک از اثاثیه خانه را به هم نریخته بود، ماموران حدس زدند که سرقت از سوی فردی آشنا یا یکی از ساکنان خانه صورت گرفته است.
آنها در تحقیق از مالباخته دریافتند که دختر نوجوان او مدتهاست که از طریق اینترنت با پسر جوانی به نام سجاد آشنا شده است. سجاد حتی چندین بار به صورت حضوری، دختر نوجوان را ملاقات کرده و تنها کسی بود که مالباخته به وی مظنون بود. با این اطلاعات، ماموران به بازجویی از دختر نوجوان مالباخته دست زدند و او که میدید پلیس همه چیز را فهمیده، مدعی شد به خاطر پسر مورد علاقهاش دست به سرقت طلاهای مادر خود زده است.
وی در بازجوییها گفت: چند ماه پیش با سجاد از طریق چت آشنا شدم. چندین بار یکدیگر را ملاقات کردیم طوری که کاملا به او اعتماد کردم. بعد از چند روز سجاد شروع کرد با من درد و دل کردن. میگفت برای تامین هزینه درمان بیماریاش نیاز شدیدی به پول دارد. برای همین از من خواست تا طلا و جواهرات مادرم را سرقت کنم و قول داد که بعد از مدتی آنها را برگرداند. من که دلم به حال او سوخته بود تصمیم گرفتم بدون اینکه به کسی حرفی بزنم طلا و جواهرات مادرم را سرقت کنم اما هیچوقت فکر نمیکردم پای پلیس به این قضیه کشیده شود.
پس از اظهارات این دختر، با اطلاعاتی که وی در اختیار پلیس قرار داده بود ماموران موفق شدند سجاد را 28فروردین ماه سالجاری در خانهاش دستگیر کنند. او به اداره آگاهی منتقل شد و ماموران در بازجویی از وی دریافتند که نهتنها ماجرای درمان بیماریاش دروغ بوده بلکه وی با این شگرد 2دختر دیگر را هم فریب داده است. متهم در بازجوییها گفت: در اینترنت با دختران آشنا میشدم و وقتی از زبانشان میشنیدم که وضع مالیشان خوب است، نقشه اخاذی و یا سرقت را عملی میکردم.
من مدتی با آنها چت میکردم و بعد از چند قرار ملاقات و گفتن جملات عاشقانه، اعتمادشان را جلب میکردم. پس از آن مدعی میشدم که بهدلیل اختلافات خانوادگی یا دچارشدن به بیماری نیاز شدیدی به پول دارم و از طعمههایم میخواستم که برای حل مشکلم، از خانهشان سرقت کنند. آنها هم به تصور اینکه به زودی همه اموال سرقتی را بر میگردانم، تن به خواستهام میدادند و به این ترتیب نقشهام عملی میشد. سرهنگ علی اکبرپور، رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران، با اعلام این خبر گفت: با اعتراف صریح متهم به فریب دختران جوان و نوجوان، قرار قانونی از سوی قاضی پرونده صادر شد و تحقیقات تکمیلی جهت شناسایی مالباختههای دیگر ادامه دارد.