آنها که نمیخواستند پیه دستگیری توسط ماموران یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی را به تنشان بمالند و در جستوجوی گنج، راهی کوه و بیابان شوند رو به روشها و شگردهایی آوردند تا بهراحتی و بیهیچ زحمتی به سود سرشار از خرید و فروش زیرخاکیهای وسوسهکننده دست پیدا کنند. آنجا بود که خلاقان عرصه کلاهبرداری دست به کار شدند و شروع به ساخت کپی از روی عتیقههای واقعی کردند که مو لای درزش نمیرفت. آنها نهایت دقت و هنرشان را به کار بستند تا با طلا، گچ، سرامیک و فلز عتیقههایی بسازند که با نمونههای واقعی مو نزند. به این ترتیب عتیقههای قلابی هم در کنار آثار باستانی وارد بازار زیرزمینی فروشندگان عتیقه شد و تا جایی پیش رفت که این روزها درصد زیادی از پروندههای کلاهبرداری را بهخود اختصاص داده است.
عتیقه با زهر مار
یکی از فروشندگان عتیقههای قلابی، مرد مجسمهسازی بود که برای واقعی نشان دادن مجسمهها از زهر مار استفاده میکرد. او آنها را طوری میساخت که فقط کارشناسان خبره میتوانستند جعلی بودن آن را تشخیص دهند. تحقیقات برای دستگیری این مرد زمانی آغاز شد که ماموران یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی استان تهران از طریق گزارشهای مردمی باخبر شدند که مرد میانسالی قصد فروش تعدادی شیء عتیقه را دارد. ماموران که با ردزنیهای تخصصی و بهکارگیری منابع اطلاعاتی توانسته بودند سرنخهایی از محل فعالیت این مرد در شمال پایتخت به دست بیاورند، آنجا را بهصورت نامحسوس زیرنظر گرفتند و در تحقیقات محلی دریافتند که مرد کلاهبردار قرار است ۲مجسمه طلای قلابی را به مبلغ ۵۰۰میلیون تومان به یک تاجر عتیقه بفروشد. با شناسایی محل انجام معامله، آنجا محاصره شد و ماموران در یک عملیات ضربتی موفق شدند مرد کلاهبردار را که به همراه یکی از همدستانش برای فروش مجسمهها به محل قرار آمده بود، دستگیر کنند. با کشف ۲مجسمه طلای قلابی از این مرد، وی به اداره پلیس انتقال یافت و به ساخت عتیقههای قلابی اعتراف کرد. او گفت: مدتی است که در ساخت مجسمه فعالیت میکنم. یک روز که در حال مطالعه یک کتاب تاریخی بودم، با دیدن تصویر ۲مجسمه طلا که متعلق به صدها سال پیش بود، تصمیم گرفتم از روی آنها مجسمههای قلابی بسازم. با مهارتی که در ساخت مجسمه داشتم، قالبی از موم و گچ تهیه کرده و پس از ذوب و مخلوط کردن چند فلز با هم، آنها را در قالب ریخته و مجسمهها را درست مانند همان مجسمههای واقعی ساختم.
به خاطر اینکه آنها کاملا واقعی بهنظر برسند و هیچکس متوجه قلابی بودنشان نشود به آنها زهر مار مالیدم تا رنگ مجسمهها طبیعی بهنظر برسد اما زمانی که با کمک یکی از دوستانم قصد داشتم مجسمهها را به مبلغ ۵۰۰میلیون تومان به یک تاجر عتیقه بفروشم، قبل از معامله دستگیر شدم. با اعترافات این مرد، برای او قرار قانونی صادر و وی راهی زندان شد.
ملاقات با عتیقههای قلابی
یکی از شگردهای نخ نماشده فروشندگان عتیقههای قلابی این است که هنگام شناسایی مشتریشان ابتدا عتیقههای واقعی را به آنها نشان میدهند اما زمان انجام معامله، آنچه میفروشند چیزی نیست جز اشیای تقلبی. مدتی قبل ماموران معاونت اطلاعات کلانتری گاندی تهران از فعالیتهای زیرزمینی یک فروشنده اشیای عتیقه قلابی در پایتخت باخبر شدند. ماموران پس از تحقیقات گسترده سرانجام در پوشش خریدار با متهم وارد معامله شدند. مرد فروشنده که در نخستین ملاقات، یک مجسمه عتیقه طلا همراه داشت، مدعی شد در جریان حفاریهایی که اطراف یزد داشته ۱۸مجسمه طلا پیدا کرده و هر کدام از آنها را ۱۵میلیون تومان میفروشد. مجسمهای که او در اختیار داشت، کاملا واقعی بود و به همین دلیل ماموران مخفی پلیس برای خرید تمامی مجسمهها با او قرار گذاشتند. محل انجام معامله، ساختمانی در حوالی خیابان آفریقا تعیین شد و درحالیکه قاچاقچی عتیقه با 18 مجسمه طلا آنجا حاضر شده بود، به دام ماموران افتاد. با دستگیری این مرد، مجسمههای کشف شده در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرارگرفت اما مشخص شد که تمامی آنها تقلبی هستند و هیچ ارزشی ندارند. مرد کلاهبردار این عتیقهها را با استفاده از فلزی بیارزش ساخته و روی آنها را با آب طلا پوشانده بود تا با فروش آنها به سودی میلیونی دست پیدا کند اما در اجرای نقشهاش ناکام ماند.
جادوی 7 مجسمه
ساختن اشیای تقلبی، آن هم درست مثل نمونههای واقعی آن، گرچه کاری سخت و مشکل بهنظر میرسد اما دشوارتر از آن زمانی است که کلاهبرداران باید کاری کنند که این اشیا کاملا قدیمی و زیرخاکی بهنظر برسند. برای این کار، کلاهبرداران شگردهای مختلفی دارند. برخی از مواد شیمیایی استفاده میکنند و برخی با ترکیب چند ماده طبیعی به معجونی دست پیدا میکنند که حتی ممکن است کارشناسان سازمان میراث فرهنگی را هم گمراه کند. یکی از این باندهای کلاهبرداری، با استفاده از خاکی مخصوص قصد داشت 7 مجسمه فلزی کوچک را با عنوان 7 مجسمه جادویی به فروش برساند که قبل از فروش محموله، توسط پلیس دستگیر شد.
اعضای این باند همگی اهل یکی از شهرهای جنوبی کشور بودند که با شناسایی خریداران عتیقه در تهران، مجسمههای قلابی را به پایتخت منتقل میکردند و با این ادعا که آنها را در حفاری بیابانهای جنوب کشور به دست آوردهاند، به قیمت هنگفتی به فروش میرساندند. آنها در آخرین معاملهشان قصد داشتند 7مجسمه را به قیمت 500میلیون تومان به فروش برسانند اما پلیس که از طریق شکایت مالباختهها در جریان فعالیت این باند قرار گرفته بود، محل انجام این معامله در جنوب پایتخت را شناسایی کرد و تیمهای عملیاتی راهی آنجا شدند. ماموران با دیدن 3مرد که لباس محلی به تن داشتند و بسته مرموزی را با خود حمل میکردند، آنها را دستگیر کردند. با کشف 7 آدمک طلایی بسیار قدیمی که به طرز ماهرانهای در بستهای مرموز جاسازی شده بودند، مردان جوان به اداره پلیس انتقال یافتند و اشیای کشفشده نیز در اختیار کارشناسان سازمان میراث فرهنگی قرار گرفت. وقتی تیم کارشناسی اعلام کرد که تمامی مجسمههای کشف شده تقلبی هستند و متهمان سعی داشتهاند با پاشیدن خاکی مخصوصی روی آنها وانمود کنند که این اشیا از قدمت زیادی برخوردارند، بازجویی از متهمان آغاز شد و آنها به فروش عتیقههای قلابی اعتراف کردند.
یکی از متهمان گفت: مدتی قبل یکی از دوستانم تعدادی مجسمه طلای قدیمی نزد من آورد و مدعی شد این مجسمهها به 7برادر و خواهر معروف هستند که قدرتی جادویی دارند. در زمان کوتاهی که این مجسمهها نزد من بود چند قطعه عکس از آنها تهیه کردم و پس از آن با همکاری 2نفر دیگر از دوستانم کار جعل این عتیقهها را آغاز کردیم. ما ابتدا با استفاده از آلیاژ طلا و آلیاژ برنج مجسمهها را قالبگیری کرده و سپس برای آنکه آنها را قدیمی جلوه دهیم با ترکیب مواد مختلف اقدام به ساخت خاک مخصوصی کردیم. سپس این خاک را با چسب مخصوصی روی مجسمهها چسباندیم و درحالیکه وانمود میکردیم آنها را در حفاری بیابانهای جنوب به دست آوردهایم، با قیمت هنگفتی به خریداران عتیقه میفروختیم. ما پس از شناسایی طعمههایمان مدعی میشدیم که مجسمهها دارای سحر و جادو هستند و از میراث کهن باستانی بهشمار میروند. با این روش مجسمههای قلابی را به چند نفر فروختیم و پول زیادی به جیب زدیم تا اینکه در آخرین معامله دستگیر شدیم. با اعتراف متهمان و شکایت مالباختگان، آنها راهی زندان شدند و این پرونده در اختیار مرجع قضایی قرار گرفت.
داستانهای دروغین
فروشندگان عتیقههای قلابی برای اینکه به مشتریانشان ثابت کنند عتیقه آنها اصل و بینظیر است، گاهی وقتها دست به داستانپردازیهای خیالی میزنند. آنها داستانهایی درباره عتیقهها به زبان میآورند که شاید هیچ وقت در افسانههای قدیمی هم با آن روبهرو نشده باشید. مانند مردی که ادعا میکرد برای لمس کردن صورتکی قدیمی باید از دستکشی مخصوص استفاده کرد. ماجرای دستگیری این مرد به 2سال قبل برمیگردد؛ وقتی ماموران باخبر شدند که یک قاچاقچی عتیقه قرار است تعدادی شیء تاریخی را به مبلغ 400میلیون تومان در یکی از خیابانهای غرب تهران به مشتریاش بفروشد. محل قرار شناسایی شد و ماموران آنجا را زیرنظر گرفتند. آنها متوجه خودروی پژویی شدند که وارد این خیابان شد و درست در محلی که قرار بود معامله میلیونی صورت بگیرد، توقف کرد. داخل خودرو مرد میانسالی نشسته بود که لباس شیکی به تن داشت و درحالیکه وانمود میکرد مشغول خواندن روزنامه است، محل را زیرنظر گرفته بود. ماموران حتم داشتند که این مرد همان فروشنده محموله عتیقه است و او را دستگیر کردند. گرچه متهم مدعی بود که منتظر دوستش است و اشتباهی دستگیر شده اما در بازرسی خودروی او چند جعبه شکلات کشف شد که داخل هرکدام از این جعبهها، اشیای قدیمی جاسازی شده بود.
مرد میانسال دستگیر و مدعی شد که تمامی اشیای عتیقه اصل هستند و وی 4 سال قبل آنها را از یکی از دوستانش گرفته و در تمام این مدت بهدنبال مشتری مناسبی برای فروش آنها میگشته است اما در بررسی کارشناسان سازمان میراث فرهنگی مشخص شد که تمامی این اشیا قلابی هستند. فرمانده یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی کشور میگوید: بین اشیای قلابی کشف شده از متهم، صورتکی کشف شد که در کنار آن یک دستکش هم به چشم میخورد. مرد کلاهبردار به مشتریاش گفته بود که این صورتک متعلق به دوره هخامنشیان است و برای آنکه مشتری خود را فریب دهد، دستکشی به همراه داشت و مدعی بود این دستکش مخصوص باعث میشود هنگام جابهجا کردن صورتک به او آسیبی نرسد و طلسم نشود. او با این دروغ توانسته بود مشتریاش را پای معامله بکشاند اما قبل از فروش اشیای قلابی دستگیر شد.