اینها بخشی از گزارش وزارت امور خارجه آمریکا در آوریل سال 2007 است که درخصوص منافقین منتشر شده است. در همین گزارش آمده است که اعضای اردوگاه اشرف موظف هستند سوگند طلاق دائمی یاد کرده و در جلسات ایدئولوژیک هفتگی شرکت کنند. علاوه بر این طبق گزارشها کودکان در سنین پایین از والدین خود جدا شده و برای تربیتهای خاص و شستوشوی مغزی به اروپا فرستاده میشوند. نگاهی به زندگی اعضای فریب خورده سازمان مجاهدین در کمپ اشرف گویای واقعیتهای دردناک بسیاری از این دست است.
مسیر انتقال به اشرف
عمده عضوگیری منافقین به سالهای پیش از اشغال عراق توسط آمریکا باز میگردد. اکنون دیگر نه سازمان منافقین توان چندانی برای جذب افراد جدید دارد و نه تبلیغات دروغین سازمان کسی را فریب میدهد. با این حال در آن سالها نیز اغلب افرادی که جذب اشرف میشدند با وعده کاریابی و سفر به اروپا از ایران خارج میشدند و زمانی متوجه میشدند در چه دامی افتادهاند که عملا کار از کار گذشته بود. برای این منظور 2مسیر وجود داشت: مسیر قدیمیتر اینگونه بود که افراد را از تهران با اتوبوسهایی به استانبول میبردند. از آنجا نیز از طریق مرز زمینی به سوریه و سپس به بغداد و اشرف منتقل میشدند. بعدها مسیر دیگری جایگزین این مسیر قدیمی شد و طی آن افراد ابتدا توسط اتوبوس به استانبول منتقل میشدند و سپس با هواپیما به دبی و از آنجا با کشتی به بندر امالقصر عراق میرفتند. از آنجا نیز با ونهایی خاص راهی بغداد و سپس اشرف میشدند. همه این تدابیر امنیتی و پیچشهایی که انجام میشد به جهت این بود که هیچ کشوری حاضر نمیشد به اعضای منافقین روادید بدهد.
نحوه رفت و آمد در اشرف
برای اینکه یک عضو جدید بتواند به اشرف وارد شود ابتدا باید چند روزی در یک ساختمان 4طبقه در بغداد که منافقین آن را «سفارت» مینامند مراحل قرنطینه و آشنایی با سازمان را طی کند؛ ساختمانی سراسر امنیتی در محله فردوس بغداد. در این محل است که نخستین بار برای افراد نام مستعار سازمانی صادر میشود. پس از طی مراحل آشنایی افراد با سازمان مجاهدین و انجام مصاحبههای تک نفره بهمنظور شناخت هر چه بیشتر افراد جدید توسط سازمان، عضو جدید راهی اردوگاه اشرف میشود. در ورودی اشرف لباسها و تمام تعلقات فرد از او گرفته شده و به جای آن یونیفرم نظامی سازمان به او داده میشود. «ورودی» اشرف نیز به نوعی قرنطینه جدیدی است که افراد برای ورود به اشرف باید مدتی را در آن اقامت کنند. مسئول این بخش در دوره پیش از اشغال عراق فهیمه اروانی (همسر برادر ابریشمچی) بود. از اینجا به بعد هر عضو جدیدی که هوای خروج از اشرف به سرش بزند باید 2سال را در قرنطینه خروجی بگذراند تا همه اطلاعاتی که از سازمان بهدست آورده از ذهنش خارج شود؛ 2سالی که با کار اجباری و شکنجههای روحی شدید همراه است.
تحقیر اعضا برای اطاعت بیشتر
تمام فرقههای تروریستی از دیرباز برای آنکه اعضای خود را هر چه بیشتر به اطاعت محض از فرماندهی گروه وادارند، از سنت «خود انتقادی» استفاده میکردند. اما این سنت قدیمی در اشرف شکل و شمایل دیگری یافته بود. در مدل اختصاصی منافقین هر فرد موظف است گناهان و اشتباهات خود را - که ظلم به رهبری گروه محسوب میشود - در فرمی مخصوص یادداشت کند تا در مراسمی که هرشب برگزار میشود، در حضور جمع خوانده شود. در این مراسم که به «تیغکشی» معروف است دیگر اعضا موظف هستند شخص معترف را تا حدی مورد تاخت وتاز قرار دهند که به تحقیر و روسیاهی فرد منجر شود. این اعترافات در نهایت در اختیار رهبری گروه قرار میگیرد تا ضمن آنکه شخصیت اعضا هر روز در مقابل رهبری سازمان کوچک و کوچکتر شود، در مواقع ضروری نیز بتوان از این مدارک علیه اعضا استفاده کرد.
جایگاه برتر زنان در اشرف
دادن شخصیتی کاذب و خارج از جایگاه سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی به زنان در مناسبات و در واقع اعلام تبعیض و برتر کردن آنان بر مردان با این هدف بوده که آنان را بهعنوان اهرم قابل کنترل برای سرکوب معترضین و دستیابی به اهداف شوم و پلید سازمان بهکار گیرند. در این میان زنانی که به هر دلیل زودتر از دیگران به طلاق اجباری تن دادهاند، بهعنوان شاخصهای نفر انقلابی(!) جزو مسئولین ایدئولوژیک تشکیلات فرقه شدهاند و به همین دلیل توانستهاند از بالاترین امکانات اعم از دفتر کار، خودروی شخصی، امکانات صنفی و تدارکاتی عالی، در اختیار داشتن فردی بهعنوان منشی و در واقع کلفت و کنیز و...برخوردار شوند.
تحریب شخصیت افراد
منشور انقلاب ایدئولوژیک سازمان مجاهدین بند معروفی دارد به نام بند «ف». براساس این بند هر گونه فردیت اعضا در برابر اقتدار جمعی سازمان نفی میشود. مکانیسم اصلی در اجرای این بند اینگونه است: « کاملا خودت را لجن مال کن تا از خودت متنفر شوی ». از دیگر اصول مرتبط با این بند این است که افراد حق ندارند بهخود و ظاهر خود بها بدهند. هیچ کس حق ندارد فکر کند زیباست و کسی که دستی به سر و صورت خویش میکشد در حال تقویت فردیت خود است و بنابراین فردی است آلوده و لاجرم باید شخصیتش لگدمال شود.
رهبری سازمان، صاحب جان اعضا
در اشرف چنان مغزهای اعضا شستوشو داده میشود که اعضا بر این باور استوار میشوند که «نَفَس» آنان به مریم (رجوی) تعلق دارد و « خون» آنان متعلق به مسعود است. بر همین مبنا به اعضای سازمان و نیروهای نظامی آن تاکید شده که چون نفس و خون و در کل جان شما به رهبری سازمان تعلق دارد، حق ندارید زنده به دست ماموران دولت جمهوری اسلامی بیفتید. این تصویری که از حق رهبری سازمان در تصاحب جان افراد ارائه میشود در نهایت به بالا بردن سطح فداکاری اعضا میانجامد. بهطوری که در سال 2003 شاهد بودیم که پس از دستگیری مریم رجوی توسط پلیس فرانسه، 10نفر از اعضای سازمان در کشورهای مختلف دست بهخودسوزی زدند که منجر به مرگ دونفر از آنان شد. همچنین به اعضای سازمان اینگونه القا شده که حکومت ایران حق مسلم مسعود و مریم رجوی بوده که از آنان غصب شده است. شعار « مریم مهر ایران، میبریمش به تهران» با همین منظور در مراسم روزانه منافقین تکرار میشود.
جامعه توحیدی بی طبقه؟!
هرچند ایجاد جامعه توحیدی بیطبقه یکی از اصلیترین شعارهای منافقین و از مهمترین فلسفههایی بود که برای تشکیل اردوگاه اشرف مطرح میشد اما واقعیات اشرف با این شعار محوری منافقین سازگاری چندانی ندارد. در این اردوگاه علاوه بر زنان که به دلایلی خاص همه مناصب را از آن خود کردهاند و در جایگاهی برتر از مردان قرارگرفتهاند، در سالهای اخیر طبقه جدیدی شکل گرفته به نام «میلیشیا».
این طبقه متشکل از همان بچههایی است که پس از انقلاب ایدئولوژیک، از پدر و مادرهایشان جدا شده و برای تربیت بهتر به اروپا اعزام شده بودند. این اعضای فرنگ رفته در مراجعت به اشرف از جایگاهی فراتر از اعضای عادی برخوردارند و مهمترین مشغله آنان در اشرف یادگیری زبان و تمرین پیانو و... است. درحالیکه اعضای عادی توالت میشویند این دسته از مرفهان سوار جیپ از سویی به سوی دیگر اشرف میروند.
درجه بندی های نظامی
فرماندهان زن و مرد در اشرف رده بندیهای نظامی عجیبی دارند. در اشرف زنها به کلفت اول، کلفت دوم و کلفت سوم سازمان ردهبندی میشوند و روی سرشانهها یا سرآستینایشان ک1، ک2 یا ک3 نقش بسته است. مردها نیز به نوکر یکم، نوکر دوم و نوکر سوم ( ن1، ن2 و ن3) تقسیم بندی میشوند.
برنامه روزانه اعضا در اشرف
در اشرف همه اعضا تحت مقررات و نظامات خاصی قرار دارند. همه اعضا مانند سربازهای یک پادگان نظامی مجبورند ساعت 4صبح از خواب برخیزند و ساعت 10شب بخوابند. صبحها با برنامه ورزش صبحگاهی و سرود «چکامه مریم» آغاز میشود. البته سرودهای دیگری هم هست که افراد موظفاند در طول روز آنها را تکرار کنند تا از خلال تکرار آنها « اقتدار رهبری » هر چه بهتر جا بیفتد. سرود قسم، سرود فرمان مسعود، سرود مجاهد و سرود آزادی از جمله مهمترین این سرودها هستند. بعد از برنامه صبحگاهی مسئولیتها توسط فرمانده توزیع میشود؛ هر روز، کاری جدید. کسی نباید به کاری عادت کند! شب هم که نوبت به مراسم ایدئولوژیک مانند «عملیات جاری» - که در آن افراد به گناهان و خطاهای خود در مقابل رهبری سازمان اعتراف میکنند- و نیز غسلهای هفتگی میرسد. هر پنجشنبه شب نیز اعضا در قالب گروههای مختلف دور هم جمع میشوند تا هر فکر جنسیای که در طول هفته به ذهنشان رسیده بود و در فرمهای مخصوصی یادداشت کرده بودند را بخوانند و با نقدها و فحاشیهای سایر اعضا بهاصطلاح پاک بشوند!
ارتباطات کنترل شده
در اشرف از موبایل، اینترنت یا فکس و تلفن و حتی نامه خبری نیست. البته افراد میتوانند برای هم نامه بنویسند اما معلوم نیست که نامهها حتما به دست مخاطب برسد. تنها نامههایی که سازمان صلاح بداند شانس رسیدن به دست مخاطب را خواهند داشت.
همه افراد در اشرف سخت زیرنظر هستند تا مبادا با کسی صمیمیت غیرعادی داشته باشند. در غذاخوری افراد حق ندارند برای مدت طولانی یا روزهای متعدد کنار هم قرار گیرند و هرگونه رفتاری خلاف این به تلاش برای ایجاد محفل تفسیر میشود و مرتکبین با تذکرات و تنبیهات سختی مواجه خواهند شد. همچنین افرادی که با هم آشنایی قبلی یا نسبتهای فامیلی دارند در جاهایی دور از هم گمارده میشوند و ارتباطات، مکالمات و مکاتبات افراد بهشدت زیرنظر است. ساکنین اشرف همچنین تنها به تلویزیون و رسانههای داخلی اشرف دسترسی دارند و اجازه استفاده از رسانههای خارجی و شبکههای تلویزیونی دیگر به آنها داده نمیشود. درتلویزیون اشرف تنها برنامههای تبلیغی و اخبار سیاسی تولید شده در استودیوهای سازمان در پاریس و اشرف و نیز تصاویر رژههای نظامی ارتش مجاهدین پخش میشود.