به لحاظ منطقی بعید بهنظر میرسید که مدیران شبکه دوم سیما در این فاصله زمانی نسبتا کوتاه دوباره به این پروژه شکستخورده روی خوش نشان دهند و ردیف بودجه برایش تصویب کنند. البته فقط بهلحاظ منطقی وگرنه تولید و پخش سریدوزیهای ناموفقی مانند «کلانتر» از شبکه اول و «شاید برای شما هم اتفاق بیافتد» از شبکه تهران نشان میدهد که سیاستهای راهبردی مجموعههای نمایشی تلویزیونی با اصول بدیهی رسانهای و برنامهسازی تفاوتهایی دارد!
سری دوم یک لحظه دیرتر را راما قویدل، پسر زندهیاد امیر قویدل، کارگردانی کرده که به 2دلیل انتخاب قابلقبولی بوده است؛ نخست آنکه تلویزیون در مقطع کنونی به پوستاندازی و سپردن کار به استعدادها و فکرهای جوان نیاز مبرمی دارد و دوم از این منظر که وقتی یک نگاه و شیوه کارگردانی ثابت هدایت مجموعهای اپیزودیک را از آغاز تا پایان بر عهده دارد ناخودآگاه یک هویت و ماهیت مشترک که از همان نگرش ثابت سرچشمه میگیرد در پرداخت اپیزودهای مختلف مجموعه جاری میشود و درصدی از نقطه ضعف ذاتی کارهای اپیزودیک یعنی قابلیت کم آنها در برقراری ارتباط مستمر با بینندگانشان جبران میشود و این امتیاز کمی نیست، چرا که در سری نخست همین مجموعه علاوه بر مشکلات و نقایص ساختاری و نگاه محتاط و محافظهکار حاکم برآن آنچه بیشترین ضربه را به کلیت کار وارد کرد، استفاده از کارگردانان مختلفی بود که از بد حادثه نوع نگاه و رویکردشان به مقوله سریال و مهمتر از آن مقوله کارگردانی تفاوتهای فاحشی داشت؛ مثلاً یک کارگردان ایدهآلگرا و صاحب نگاه مولف با کارگردانی دیگر که در ردیف کارگردانان کاملا متوسط تلویزیونی جای میگیرد در یک اشتباه محاسباتی همکار شده بودند و نتیجه همان شد که ذکرش رفت.
یکی از نکاتی که در همین 6-5 قسمتی که از مجموعه روی آنتن رفته به چشم میآید، عدماستفاده از نویسندگان طراز اول امروز تلویزیون و حتی بهکار نگرفتن یک نویسنده باتجربه بهعنوان سرپرست نویسندگان در تیم نگارش مجموعه است که صرفنظر از هر دلیل و منطقی که عامل آن بوده یکی از خشتهای کجی بوده که کارگردان جوان و جویای نام مجموعه هم طبیعتا نمیتوانسته روی آن ساختمانی مستحکمتر و بهتر از مجموعه درحال پخش فعلی بنا کند، نویسندگانی که در سری اول نگارش قسمتهایی را بر عهده داشتند شاید برای نوشتن آثار مستقل و گذرایی مثل تلهفیلم مناسب باشند اما قطعاً برای نگارش مدیوم سریال که قرار است متجاوز از 3ماه بیننده را با خود همراه کند گزینههایی مناسب نیستند و چه بهتر بود تهیهکننده کار نویسندگی آن را هم به یک نویسنده ثابت میسپرد تا دستکم وحدت میان اپیزودهای سیزدهگانه آنکه همگی زیر پرچمی به نام یک لحظه دیرتر جمع شدهاند بیشتر و بهتر حفظ شود.
امتیاز بزرگ سری دوم مجموعه، نسبت به اغلب قسمتهای سری پیشین آن و حتی نسبت به بسیاری از دیگر آثار نمایشی تلویزیون روحیه کارگردان آن برای تجربه فضاهای تازه و شیوههای کمتر امتحان شده است. بهعنوان نمونه در اپیزود «دوباره زندگی» دوربین قویدل نهتنها یک ثبتکننده مکانیکی و خشک تصاویر نیست بلکه متناسب با ِلحظات اوجوفرود داستان، از خود عکسالعمل نشان میدهد.